ناسازی دلار زدایی و دلار محوری در سیاستگذاری عمومی ایران
به فکر تحریمها باشید!
دیپلماسی ایرانی: سیاست به دنبال کسب قدرت است، اداره امور عمومی یا همان سیاستگذاری عمومی نیز فرآیندی است که قدرت طلبی را تعریف و توجیه میکند. در این فرآیند، هر سیاستی میبایست بقای حکمرانی یا سیاستگذار را تضمین کند که با اصل حکمرانی مطلوب چندان سازگار نیست.
حکمرانی مطلوب و سیاستگذاری مطلوب بر اصل رضایت و مشارکت شهروندان در اداره امور استوار است که در نهایت رفاه و آسایش عمومی را تضمین و پایدار میسازد. سیاستگذاری اقتصادی که بخش مهم و زیربنای سیاستگذاری عمومی و حکمرانی مطلوب قلمداد میشود، حوزهای است که بر رضایت، رفاه و آسایش شهروندان تمرکز دارد و مرز یک دولت شکننده با یک دولت پایدار، یک حکمرانی مطلوب با یک حکمرانی نامطلوب را در قرن بیست و یکم به خوبی مشخص میکند.
سیاستگذاری اقتصادی در دولتهای شکننده به ابزار بقاطلبی سیاستگذار تبدیل شده است و بخشی از تاکتیک کنترل شهروندان را با مؤلفههای فریب افکار عمومی و سرکوب شاخصهای اقتصادی و تجاری، ممکن میسازد. نیرنگ سیاستگذاران در سیاستگذاری اقتصادی دارای مؤلفههای بسیاری است که در اقتصاد شکننده ایران با بیش از 40 سال تحریم جهانی، بر انگارههایی مانند: استقلال اقتصادی، تولید داخلی، فرصت تحریم، نعمت تحریم، دلار زدایی و ... قابل تعریف و بررسی است.
انگارههای آرمانی که با انگارههای هژمونیک قدرتهای بزرگ جهانی تقویت شدهاند، زیربنای سیاستگذاری عمومی ایران را شکل داده بهویژه سیاستگذاری اقتصادی ایران را در چرخه توهم و شکست قرار داده است. انگارههای آرمانی که سیاست اقتصادی را به پاشنه آشیل حکمرانی بهخصوص سیاستگذاری خارجی و توان ژئوپلیتیک ایران در نظام جهانی تبدیل کرده است.
ایران به عنوان بازیگر مهم نظام جهانی و دارای مؤلفههای دولت شکننده، با دستهای از تهدیدات بحرانی و آسیبهای بنیادین روبهرو شده که بخش مهم آن پیامد سیاستگذاری ناکارآمد و آرمانگرایی است که از سوی سیاستگذاران ارشد کشور طراحی و با الگویی از نیرنگ به شهروندان تحمیل شده است.
اکنون که ایران در مقابل موجی از تحولات و چالشهای راهبردی ژئوپلیتیک قرار گرفته و اقتصاد آن در بدترین وضعیت ممکن، اختلال سپهر سیاسی و اجتماعی کشور را سبب شده، ناترازی انرژی و ماجرای افزایش قیمت انرژی بهویژه بنزین، به عنوان یک بحران بنیادین برای بقای ایران جلوه کرده است که سیاستگذاران به جای خروج از مسیر تاریک آن در حال توجیه سیاستهای فریبنده خود هستند!
دلار زدایی یکی از مؤلفههای سیاستگذاری آرمانی است که سیاستگذاران ایرانی برای فریب شهروندان از آن بهره میبرند. جلوه این نیرنگ در سخنان اخیر مقامات ارشد کشورمان ازجمله محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی ریاست جمهوری پیرامون قیمت بنزین در محورهای زیر نمایان است:
یکم – دوگانه ناساز نرخ دلار و ریال: سیاستگذاران ایرانی به جای طرحریزی، اجرای سیاستها و تاکتیکهای مطلوب و اثربخش اقتصادی، بر انگارهها و رهیافت آرمانی اقتصاد اسلامی و استقلال مطلق اقتصادی در جهان وابستگیها اصرار دارند!
در حالی که اغلب بازیگران نظام جهانی، اصل وابستگی بهویژه در اقتصاد و تجارت را پذیرفته و سیاستگذاری خود را بر آن بنیان کردهاند، سیاستگذاران ایران همچنان بر استقلال و خوداتکایی مطلق در اقتصاد و تجارت تأکید دارند و از پذیرش جهانی شدن اقتصاد و جهانی شدن وابستگی، رویگردان هستند!
سیاستگذاری اقتصادی ایران در تقابلی آشکار با سیاستگذاری خارجی ایران قرار دارد و فشار بسیار سنگین سیاستگذاری خارجی و روابط بینالملل بر اقتصاد ایران، شکنندگی فراگیر و فروپاشی بنیانهای اقتصادی کشور را سبب شده است.
در چنین وضعیتی، بسیاری از کارشناسان و سیاستگذاران ارشد ایران برای سرپوش نهادن بر سستی سیاستها، ناکارآمدی تاکتیکها و ابزارهای خود در اقتصاد و تجارت ایران، به دوگانهسازی محاسبات ریالی و دلاری رو آوردهاند و تلاش دارند با نیرنگ ناسازی نرخ ریال و قیمت ارزهای خارجی، گناه ناکارآمدی خویش و سیاستهایشان به ارزهای خارجی بهویژه دلار انتقال و ناتوانی سیاستگذاری خود را پوشش دهند.
نیرنگ محاسبه دوگانه ریال و دلار در اقتصاد ایران که ابزار دست سیاستگذاران ایرانی است، دارای دو رویکرد است:
1- دولت: پرداخت به ریال و دریافت به دلار
2- شهروندان: دریافت به ریال و پرداخت به دلار
در چنین رویکردی است که سیاستگذاران ارشد ایرانی در مجلس دوازدهم و دولت چهاردهم به جای آسیب شناسی دقیق بحران ناترازی انرژی در ایران، به نیرنگ ناسازی ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی متوسل میشوند.
دولت چهاردم که بر خلاف وعدههای داده شده در فرآیند انتخابات تیر 1403 در گرداب بحران ناترازی انرژی گرفتار شده است نیز با دوگانه ریال و دلار بر ناکارآمدی سیاستهای خود سرپوش میگذارد و معاون اجرایی رئیس جمهور میگوید: «دولت ۴۰ هزار تومان بابت هر لیتر بنزین یارانه پرداخت میکند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان بنزین، محل درآمدی برای دولت محسوب میشود.»۱
استدلال نادرست در محاسبه بنزین وارداتی با نرخ دلار به عنوان قیمت بالای بنزین یارانهای و پرداخت یارانه خانوارها با ریال را میتوان مؤلفهای از نیرنگ سیاستگذاران ایران قلمداد کرد. زیرا قیمت بیش از 40 هزار تومانی یک لیتر بنزین وارداتی که با نرخ روز دلار و بالای 70 هزار تومان محاسبه شده، به معنای کم ارزشی ریال در برابر قیمت دلار است.
اگر دلار به جای قیمت 70 هزار تومان، 7 هزار تومان باشد، تکلیف قیمت بنزین ایران چه میشود؟ با دلار 7 هزار تومانی میتوان با کیفیتترین بنزین جهان را با قیمت هر لیتر 4 هزار تومان به شهروندان ایران ارائه کرد.
دوم – دلار زدایی آرمانی یک آدرس اشتباه: اصرار سیاستگذاران ایرانی بر دلار زدایی که از سوی گروهی دیگر از بازیگران خاص نظام جهانی مانند: روسیه، چین، کره شمالی، ... بهویژه سازمان بریکس BRICS دنبال میشود، سیاستی واکنشی علیه سیاست تحریم است که از سوی ایالات متحده امریکا و کشورهای غربی در یک قرن اخیر به عنوان یک سیاست بسیار کارآمد بر نظام جهانی سایه افکنده است.
تحریمهای ایالات متحده امریکا و غرب که نقش سلاح ژئوپلیتیک آنان علیه بازیگران رقیب یا دشمن را ایفا کرده، به یک سیاست راهبردی تبدیل شده که کشورهای هدف (ایران، روسیه، چین، کره شمالی و ...) را با مشکلات بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روبهرو کرده است و سلطه امریکا بر نظام جهانی را نمایش میدهد. در چین شرایطی است که دولتهای رقیب یا مخالف هژمونی ایالات متحده امریکا، به بهانه مقابله با توان تحریمی این کشور، سیاست دلار زدایی را در دستورکار قرار دادهاند. اما واقعیت ژئوپلیتیک، اقتصاد و تجارت جهانی نشان داده است که دلار زدایی نمیتواند انگارهها و اهداف آرمانی سیاستگذاران مخالف هژمون امریکا را برآورده سازد، زیرا تجارت و اقتصاد جهانی در عصر آشوبناک کنونی به گذار از یک نظام مبادله باثبات (دلاری) به یک نظام آشفته و ناساز قادر نیست.
بنابراین طرفداران دلار زدایی به جای پذیرش ناتوانی خود در تجارت و اقتصاد جهانی و مقابله با هژمونی امریکا که نتیجه کارآمدی و اثربخشی تحریمهاست، به شهروندان خود یک آدرس اشباهی میدهند که مشکلات و بحرانهای اقتصادی آنان پیامد برتری دلار در مبادلات جهانی است!
*
سیاستگذاری عمومی ایران به میدانی برای تکرار سیاستها، تاکتیکها، ابزارها و رویههای اشتباه و ناکارآمد تبدیل شده که جلوه بارز آن در سیاستگذاری اقتصادی و تجارت ایران قابل مشاهده است.
بحران ناترازی انرژی که در چند سال اخیر بهویژه تابستان، پاییز و زمستان 1403 در ایران برجسته شده، پیامد سیاستگذاری ناکارآمد اقتصادی و تجاری است که با سیاستگذاری خارجی رازآلود تقویت شده و در نهایت بیسابقهترین بحران انرژی ایران در 50 سال اخیر را سبب شده است!
سیاستگذاران ایرانی به جای توجه به واقعیت نظام جهانی، بازگویی بنیان مشکلات کنونی برای شهروندان و تلاش برای آسیبزدایی از وضعیت کنونی، به فریب شهروندان با آدرسهای اشتباهی مشغول شدهاند و برای پنهان کردن ناتوانی خود و سیاستهایشان در برطرف کردن ناترازی انرژی و دیگر بحرانهای اقتصادی کشور، یارانه بنزین را با دلار بالای 70 هزار تومان برای شهروندان محاسبه میکنند، اما یارانه پرداختی ماهیانه و حقوق آنان را به ریال میپردازند!
نیرنگ محاسبه قیمت یارانه بنزین با دلار 70 هزار تومانی، رویکردی است که سیاستگذاران ایرانی برای سرپوش نهادن بر اصل مشکلات یعنی تحریمهای فراگیر و کمرشکن ایالات متحده امریکا علیه ایران طرح میکنند. سیاستگذاران ایران باید با واکاوی دقیق روندهای ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی، انگاره نعمت تحریم را کنار بگذارند و سیاست خود را بر کاهش و برداشتن تحریمهای فراگیر که بنیان بحرانهای ایران است، متمرکز کنند.
منابع:
1- https://www.khabaronline.ir/news/1998300
نظر شما :