آیا جاده صلح هموار خواهد بود؟

محمد بن سلمان و تلاش برای جبران مافات

۱۲ خرداد ۱۴۰۳ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۶۳۸۵ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: غفور کریمی
غفور کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دعوت بن سلمان از محمد مخبر سرپرست ریاست جمهوری و دعوت متقابل وی از بن سلمان پس از احیای روابط دو جانبه کشور نقطه عطفی در تحکیم روابط دو جانبه است؛ امید است این امر پس از استقرار دولت آتی محقق شود.
محمد بن سلمان و تلاش برای جبران مافات

دیپلماسی ایرانی: عربستان سعودی به دلیل داشتن منابع غنی و فراوان نفتی و وجود بیت الله الحرام، بقاع متبرکه حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه بقیع (علیهم السلام)، از اهمیت اقتصادی، ایدئولوژی و مذهبی خاصی برای عموم مسلمین جهان برخوردار است. این کشور تا پیش از پوشیدن قبای ولیعهدی توسط محمد بن سلمان، ساختار سیاسی محافظه کارانه و مبتنی بر ائتلاف با مرجعیت مذهبی وهابیت داشت و بقا سلطنت آل سعود با اتکا بر مشروعیت مذهبی مفتیان وهابی، نخستین و مهمترین اصل سیاست و حکومت در این کشور بود. حفظ رابطه تنگاتنگ با ایالات متحده به عنوان حامی اصلی این رژیم در منطقه، تقابل با ایده انقلاب اسلامی، حفظ رهبری جهان عرب، منع ظهور اندیشه های تجدد خواهانه و منکوب کردن مخالفین آل سعود اهم سیاست داخلی و خارجی کشور بود.

خیزش های معاصر در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را باید نقطه ای آتشین در تحولات سیاسی و امنیتی جدید جهان اسلام دانست. تجمیع تحرکات سیاسی که کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا را با چندین حادثه تاثیرگذار مواجه کرد، انحطاط و زوال گونه های متفاوتی از دیکتاتوری، با احساس خطر روزافزون برای شیخ نشینی های خلیج فارس همزمان شد، فارغ از نام های این تحولات، بهار عربی یا بیداری اسلامی، تحرکات آغازه هزاره سوم در غرب آسیا، منطقه را به نقطه بی بازگشت کشانید و هر کشور تحت تاثیر و یا نظاره گر این تحولات به نقطه قبل از آن باز نخواهد گشت.

عربستان سعودی که به نوعی خود را زمامدار جهان اهل سنت و دنیای عرب می داند در خصوص مساله فلسطین همواره حمایت های تلویحی خود را نمایان ساخته و اما با بی عملی مفرط در نقش مصلحی مصلحت جو و حافظ مصالح آشکار ایالات متحده و پیش برنده منافع پنهان رژیم اسرائیل، ایفای نقش کرده است. با حضور بن سلمان در مقام ولیعهدی که خود ساختارشکنی مهمی در روند انتقال قدرت سیاسی در این کشور به حساب می رفت، برخی سیاست های عربستان در ابعاد داخلی و خارجی با دگرگونی بعضاٌ عمیق مواجه شد، دگرگونی هایی که برای فرار از آتش دامنگیر ناشی از بهار عربی صورت گرفته بود. وی برای تثبیت شرایط خود و جلوگیری از هم پاشیدیگی نظام سلطنتی، به دلیل بر هم زدن شیوه سنتی انتخاب ولیعهد و همچنین خرده گیری های خاندان آل شیخ و مفتی های تندرو در برابر اصلاحات پیش رو، بسط روابط خارجی به ویژه با آمریکای دوره ی ترامپ را در اولیت سیاست خارجی خود قرار داد؛ ترامپ نیز دلال گونه با پیشنهاد خریدهای کلان تسلیحاتی، طرح صلح با اسرائیل را وجه المصالحه اقدامات مخاطره آمیز بن سلمان کرد و نقش مجاب کننده کشورهای عربی و اسلامی را برای ورورد به طرح ابراهیم بر عهده وی نهاد. محمد بن سلمان با تشدید تنش ها با جمهوری اسلامی ایران، تقویت گروه های سلفی و تکفیری همچون داعش و آتش زدن منطقه، حمایت ضمنی از گروه های معارض شرق ایران، آغاز حمله و کشتارهای هدفمند منابع انسانی و تخریب زیرساخت های یمن و تعمیق همگرایی با کشورهای متحد و عرب منطقه همچون امارات، مصر و بحرین در ایجاد یک ائتلاف راهبردی با رژیم صهیونیستی، تلاش جهت متقاعد کردن دولت های عربی و اسلامی جهت قطع یا کاهش رابطه با جمهوری اسلامی و سرکوب شیعیان عربستان، سوار بر اسب تیز روی مراد، تمام مساعی خود را جهت تضعیف جبهه و گفتمان مقاومت مصروف کرد.

با اقدامات پشت پرده، محمد بن سلمان و در ادامه با فشارهای ترامپ، کشورهایی همچون بحرین و امارات متحده، مراکش و سودان جز کشورهایی بودند که به برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با اسرائیل مبادرت کردند.

با اینکه حذف فیزیکی مخالفان، رسمی نانوشته و سنتی پایدار در قاموس دیکتاتورها و حتی برخی دیپلماسی های به ظاهر مردمی است، لکن افشا قتل فجیع و مثله نمودن جمال خاشقچی توسط ترکیه به مثابه رقیب منطقه ای گفتمان سلطنتی/سلفی عربستان، افسار اسب سرکش وی را کشید و اقدامات او را با محافظه کاری بیشتری مواجه کرد.

بن سلمان به منظور حذف نگاه اسلامی از تقابل با اسرائیل، با همیاری ایالات متحده و با همراهی متحدین خود قبح رابطه با اسرائیل را بی اثر و راه را برای ورود به پیمان ابراهیم تسهیل کرد. اتخاذ چنین رویکردی در قبال صهیونیست ها در حالی صورت می پذیرد که پروپاگاندای رسانه ای و وابسته به غرب، سال هاست به صورت برنامه ریزی شده و هدفمند، عناد و خصومت میان اعراب و رژیم اسرائیل را یک مساله مبتنی بر ناسیونالیسم عربی بر می شمارد و نخستین و اصلی ترین عامل دشمنی ملت های عربی با اسرائیل را، تدابیر سخت گیرانه و تجاوزکارانه این رژیم در قبال آنان بیان می کند که با تداوم و گسترش سیاست هایی چون شهرک سازی، محاصره، آوارگی، ترور و حمله نظامی و کشتار هدفمند بر عمق این دشمنی افروده، در صورتی که مساله فلسطین نشانه تقابل جهان غرب با محوریت ایالات متحده و عاملیت اسرائیل با جهان اسلام است.

مساله روابط اعراب و اسرائیل را باید مهمترین چالش های مهم سیاسی و امنیتی در جهان اسلام دانست. تا پیش از جریانات منتهی به بهار عربی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی حول مسائلی همچون طرح های صلح مقطعی مبتنی بر حفظ منافع اسرائیل بوده است. تلاش اسرائیل برای صلح با دولت های دارای زاویه اعتقادی با محور مقاومت در جهت حفظ منافعی بود که بر پایه آموزه های تلمودی و صهیونیسم نهادینه شده و هدفی جز فائق آمدن به چالش های درونی، دستیابی به عمق استراتژیک، رخنه در سرزمین های اسلامی، دور شدن تهدیدات نظامی از مرزها، عادی سازی چهره رژیم صهیونیستی و ادغام در سیستم منطقه ای غرب آسیا نبوده است.

به زعم نگاه سنتی حاکم بر عربستان، تقویت جایگاه ایران در منطقه برابر است با تضعیف موضع سنتی این کشور در دنیای اسلام به خطر افتادن موجودیت حکومت های خاندانی منطقه، بنابراین برای نگهداشت این جایگاه به ایالات متحده توصیه می کند سر مار را با مساعدت آنها قطع کند! از این رو به دلیل عدم همراهی ایالات متحده با طرح دولت عربستان برای آغاز جنگ با ایران و ترک محسوس منطقه، در خفا برای آغاز به رسمیت شناختن اسرائیل با این رژیم در حال مذاکره بوده و هست و بجای تلاش برای تکوین و تقویت برادری و جلوگیری از اصطکاک و هرز روی منابع سرزمین های اسلامی و عدم دخالت در دفاع از ملت فلسطین از روز نکبت تا کنون، عقد رابطه ای پر از توطئه و ابهام با اسرائیل را با ایجاد دولتی ضعیف در سرزمین های اشغالی و منافی آرمان قدس، معاوضه و سایر دولت های عربی و اسلامی را نیز به این ترغیب می کند. علی رغم ورود چهار کشور عربی به معاهده بی اثر ابراهیم، مخالفت نتانیاهو با طرح دو دولت در سرزمین های اشغالی مانع ورود عربستان به این معاهده شده است. حال که عملیات طوفان الاقصی قساوت این رژیم و پوشالی بودن عهدنامه ابراهیم را به در برابر چشم جهانیان به نمایش گذاشته، شاید زمان آن رسیده است دولت عربستان بر خلاف آموزه های ابن تیمیه و تکفیر برادران مسلمان، انعقاد عهد اخوت با دول اسلامی را بر مراوده و دوستی با فرزندان سامری ترجیح دهد.

دعوت بن سلمان از محمد مخبر سرپرست ریاست جمهوری و دعوت متقابل وی از بن سلمان پس از احیای روابط دو جانبه کشور نقطه عطفی در تحکیم روابط دو جانبه است؛ امید است این امر پس از استقرار دولت آتی محقق شود.

غفور کریمی

نویسنده خبر

کارشناسی مسائل سیاسی و بین الملل، روزنامه نگار و فعال رسانه ای

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و عربستان روابط ایران و عربستان محمد بن سلمان محمد مخبر گسترش روابط ایران و عربستان عادی سازی روابط ایران و عربستان


( ۶ )

نظر شما :

احمد ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ | ۲۱:۱۷
یک مقاله سراسر پند واندرز انگار عربستان کودک نوپایی است که باید راه رفتن بیاموزد؟؟؟