حمله به صرف احساس خطر
فهرست بلندبالای جنگافروزیهای امریکا
نویسنده:علی اسدیان، کارشناس ارشد علوم سیاسی
دیپلماسی ایرانی: در دوران سرمایه داری که همه دوستدار ایالات متحده آمریکا و دوستان غربی اش هستند بد نیست کمی از دستاوردهای این ابر قدرت بگوییم. آن قدر فهرست فعالیت های سیاسی و نظامی این کشور زیاد است که اگر قرار باشد همه آنها را مفصل بیان کنیم نیاز به چاپ یک کتاب است، پس به طور خلاصه به بررسی دخالت های سیاسی و نظامی آمریکا در نقاط مختلف جهان می پردازیم.
این مردمان به اصطلاح متمدن از ابتدای ورودشان به قاره آمریکا و با قتل عام بومیان و سرخ پوستان کار خود را شروع کردند و حتی بعد از انقلاب شان و تصویب قانون اساسی باز هم به کشتار بومیان این قاره به بدترین شکل ممکن پرداختند اما مسئله ما در اینجا فقط قرن بیستم و بیست و یکم است.
ایالات متحده آمریکا در طول جنگ جهانی دوم در حالی که ایتالیا و آلمان تماما تسلیم شده بودند بر فراز هیروشیما و ناکازاکی بمب هایی را انداخت که باعث مرگ بیش از ۲۰۰ هزار نفر از مردم ژاپن شد و اثرات رادیو اکتیو آن تا دهه ها بر این کشور باقی ماند.
در دوره ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۹ فاتحه منطقه هندو چین (لائوس کامبوج ویتنام) را خواندند و از ویتنام به معنی واقعی جهنمی باقی گذاشتند که به هیچ وجهه نمی شود آن را توصیف کرد. تنها جرم ویتنام این بود که یک کشور سوسیالیستی بود و آمریکا از گسترش کمونیسم در جهان ترس داشت.
بعد از آن میپردازیم به دخالت های امریکایی ها در قاره آفریقا که عبارتند از سرنگونی دولت پاتریس لومومبا در کنگو، روی کار آوردن دیکتاتوری های پیرو خود در اوگاندا، تانزانیا، آفریقای جنوبی و چندین کشور آفریقایی دیگر.
اما یانکی ها تشنته تر از آنی بودند که با این کارها سیر شوند. آنها در اطراف خود احساس خطر می کردند. گسترش کمونیسم با وجود فیدل کاسترو و ارنستو چه گوارا در کوبا و امریکای مرکزی آنها را وا داشت تا باز هم دست به دخالت های سیاسی و نظامی در این بخش از جهان بزنند. آنها دیکتاتوری های نظامی را در السالوادور، نیکاراگوئه و گواتمالا بر سرکار آوردند که زندگی مردمان این کشور را تاریک گرداند.
فعالیت یانکی ها در قاره آمریکای جنوبی نیز کم نبود. آنها با دکترین میلتون فریدمن دولت قانونی سالوادور آلنده را که یک دولت سوسیالیسم بود را با دیکتاتوری خونتایی آگوستو پینوشه عوض کردند تا سیاست هایشان در این کشور طبق برنامه پیش رود. کشور ونزوئلا که در دوران هوگو چاوز مخالف سرسختی برای ایالات متحده بود نیز کم از سیاست های این ابر قدرت آسیب ندید به گونه ای که بر اثر تحریم ها اقتصادش کاملا ورشکسته شده است.
در سال ۲۰۰۱ جورج بوش بعد از حملات یازده سپتامبر، کره شمالی عراق و ایران را در محور شرارت قرار داد و با حمله نظامی به عراق به بهانه وجود زرادخانه های هستهای در خاک این کشور بیش از یک و نیم میلیون نفر از مردم این سرزمین را نابود کرد و زندگی مردم عراق را کاملا دگرگون کرد و صرفا به این دلیل که میخواست صدام حسین را به زیر بکشد. در همین هنگام تحریم های خود را بر دولت ایران مدام بیشتر می کرد.
لازم به ذکر است که ایالات متحده حدود ۷۰ سال پیش دولت قانونی محمد مصدق را با بی شرمی در ایران سرنگون کرد تا به منافع خودش دست پیدا کند. ایالات متحده هر کسی را که سد راهش می شد، حذف می کرد.
در سال ۲۰۱۱ دولت سرهنگ قذافی در لیبی با حمله ناتو به این کشور سقوط کرد و این کشور را دچار دو دستگی، جنگ داخلی، فقر و سقوط اقتصادی کرد.
آمریکا تنها وجهه مشوش مسئله را می بیند و آن را بزرگ می کند و به وسیله پروپاگاندای بسیار قوی خود همه را علیه یک جریان قرار میدهد.
ایالات متحده آمریکا ید طولایی در سرنگونی مخالفین منافع خود در کشورهای مختلف دارد و به عنوان حامی به اصطلاح بشر هر جنایتی را انجام میدهد و به هیچ کس هم پاسخگو نیست.
نظر شما :