ساختارها و چالشها
حساسیت و اهمیت کمک های بشردوستانه به غزه
دیپلماسی ایرانی: بحران غزه که خود آئینهای از روابط بینالمللی معاصر در قالب تعدد کنشگران، ماهیت کنشها و محیط کنش است، حساسیت و اهمیت کمکهای بشردوستانه را بر همگان روشن ساخته است.
بحرانها، حساسیتزا هستند. حساسیت به ابعاد انسانی و بشردوستانه بحرانها، ماورای جهتها و رویکردهای استراتژیک پدیدههای سیاسی، پرسشهای عمدهای را فراروی جامعه بینالمللی قرار میدهد از جمله این پرسشها آن است که تصویر کلان کمکهای بشردوستانه بینالمللی چگونه است؟
در پاسخ باید گفت که نظام و ساختاری برای کمکهای بشردوستانه، در طی دههها شکل گرفته که در حد خود قابل توجه و منظومهای قابل اعتناست ولی چالشهای افزایش نیاز در اثر بحران های گوناگون و تسلیحاتی شدن کمکهای بشردوستانه و چالشهای عمده نظام کمکرسانی بینالمللی است.
جنگ و منازعه، در زندگی بشری، تداوم و پیوستگی داشته است.تاریخ بشر، پیوسته با پدیده جنگ روبرو بوده است هرچند شکل و نحوه جنگها، دگرگون شده، اما واقعیت تلخ جنگ از پایداری برخوردار بوده است.
همراه با جنگ، و تحولات آن، حقوق جنگ نیز رشد و توسعه یافته و در حقوق جنگ، رسیدگی و توجه به غیرنظامیان و کمک به مجروحان و آسیب دیدگان، ماهیت کانونی یافته و این خود به تحول حقوق بشردوستانه انجامیده است.
حقوق بشردوستانه در دو سده گذشته، مخصوصاً بعد از تشکیل کمیته بینالمللی صلیب سرخ، فراگیر و مورد پذیرش جهانی قرار گرفته است.
این تحول و تکامل، فقط به ابعاد حقوقی منجر نشده و مجموعه و منظومهای عملیاتی برای کمک به انسانهای گرفتار در بحرانها شکل گرفته که شامل سازمانهای بینالمللی، ظرفیتهای دولتها، کنشگران غیردولتی فعالهای حوزه بشردوستانه میشود.
در این مجموعه و منظومه، هنجارها، روندها، سازمان و رویههای عملیاتی تا حدود زیادی مشخص شده است. از این مجموعه به هم پیوسته، به عنوان نظام بینالمللی بشردوستانه یاد میشود. باید تأکید کرد که نظام بینالمللی بشردوستانه، منحصر در پاسخگوئی به بحرانهای ناشی از برخوردهای نظامی و جنگ شکل نگرفته بلکه منازعات نظامی و پیآمدهای بشردوستانه آنها، تنها بخشی از این روند هستند.
بحرانهای ناشی از فجایع طبیعی مانند زلزله، سیل و آتشفشانها نیز در نظام بشردوستانه بینالمللی جایگاه ویژهای داشته و دارند و بشر در پاسخگوئی به اثرات ناشی از این فجایع، چارچوبهای مفهومی، حقوقی و حیاتی خاص و ویژهای را شکل داد که بعضاً از کارآیی نسبی برخوردار است.
نظام بشردوستانه بینالمللی که در پی نیاز بشر شکل گرفته و نیاز به آن روز افزونتر شده با چالشهای بزرگی روبروست. در بین این چالشها، فجایع طبیعی ناشی از تغییرات آب و هوایی بسیار جدی است.
تعداد فجایع طبیعی در دنیا در حال افزایش است. مجموعه بشردوستانه ملل متحد در آمارهایی که از این فجایع طبیعی گزارش میکنند،افزایش چشمگیر آنها و همچنین افزایش تعداد افرادی که ناشی از حوادث آسیب میبیند را نشان میدهند.
شایان ذکر است که در ابتدای دهه 90 سازمان ملل، به توسعه نهادهای مربوط به کمکهای بشردوستانه خود دست زد. در طی سه دهه گذشته، در پی تحول و رشد سازمانی به دبیر کل ملل متحد در حال حاضر معاونی برای رسیدگی به امور بشردوستانه دارد و تشکیلات زیرنظر این معاون و با عنوان اوچا، سامانهای بینالمللی برای هماهنگی در امور بشردوستانه را شکل داده ولی پرسش آن است که آیا این سامانه، روند به افزایش فجایع طبیعی و فجایع انسان ساخته مانند بحرانهای نظامی و سیاسی میتواند به نیازها پاسخ دهد.
اما فراتر از افزایشها و عدم توان پاسخگوئی به آنها، برخوردهائی که دولتها با پدیدههای بشردوستانه انجام میدهند برخورد گزینشی و تسلیحاتی کردن کمکهای بشردوستانه، چالشی عمیقتر و در خور توجهتر است. سه مورد از فجایع طبیعی و سیاسی در دو سال گذشته، در این خصوص قابل ذکرند مورد اول فاجعه سیل پاکستان، مورد دوم، ابعاد بشردوستانه جنگ اوکراین و مورد سوم فاجعه انسانی غزه است. مجموعه دولتها و نهادهای غربی، در مجموعه به پاکستان و نیازهای بشردوستانه آن در یک چشمانداز مقایسهای توجه نکردند.
فراتر از غرب، جهان غیرغربی هم آن چنان به نیازهای بشردوستانه ناشی از سیل پاکستان که در رابطه با تغییرات آب هوائی بود، توجه لازم را به دنبال نداشت.
اما در مورد اوکراین، رفتار گزینشی مجموعه کشورهای غربی با پناهندگان اوکرائینی و سایر پناهندگان غیرغربی در اروپا نگاه متفاوت به نیازهای مشترک بشردوستانه را به نمایش گذاشت و اما در قضیه غزه، آمریکا و اسرائیل از کمکهای بشردوستانه، به عنوان اسلحهای برای مقابله با حماس استفاده کرده و میکنند.
رفتار ایالات متحده در شورای امنیت در جلوگیری از قطع نامه مربوط به آتش بس و امتناع از به کار بردن لفظ لزوم برقراری آتش بس و به معنای ادامه کشتار غیرنظامیان فلسطینی توسط اسرائیل و جلوگیری از رسیدن کمکهای بشردوستانه مردم است.
نظام بشردوستانه بینالمللی در اثر نیاز بشری شکل یافته و توسعه یافته است، حفظ بهبود، کاراتر کردن آن، نفع همگانی و بینالمللی را در بر دارد اما چالشهای کمی و کیفی این نظام کم نیست، بازگشت به اصول و چارچوبهای اولیه این نظام از یک سو و سرمایهگذاری همه جانبه و افزایش ظرفیتهای همزمان ملی و منطقهای و بینالمللی در کمکهای بشردوستانه ضرورتی غیرقابل انکار است. روابط بینالمللی را نمیتوان منحصر در منازعات کرد. بعد بشردوستانه منازعات و مناسبات بینالمللی را نیز باید جدی گرفت.
نظر شما :