دلایل و پیامدها

درباره انصراف ایتالیا از حضور در جاده ابریشم نوین چین

۲۶ آذر ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۳۶۲۶ اروپا آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: رامین فخاری
رامین فخاری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: رشد اقتصاد چین مساوی با فروپاشی اقتصاد غرب و یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت با محدودشدن رشد اقتصادی غرب مساوی است. عملاً کالاهای چینی به‌دلیل این‌که در سطح انبوه تولید می‌شوند و کارگران چینی به نسبت کارگران سایر کشورها ارزان‌قیمت‌تر محسوب می‌شوند، یک مزیت قیمتی را در برابر کالاهای اروپایی دارا هستند، در نتیجه با هجوم کالاهای ارزان‌قیمت چینی به‌سمت اتحادیه اروپا از طریق کریدور جاده ابریشم نوین عملاً ممکن است رشد اقتصادی اتحادیه اروپا با مشکلاتی مواجه شود و حتی بخشی از صنایع این کشورها ور شکست شوند.
درباره انصراف ایتالیا از حضور در جاده ابریشم نوین چین

دیپلماسی ایرانی: طی روزهای گذشته اخباری مبنی ‌بر انصراف ایتالیا از جاده ابریشم نوین چین منتشر شد و مقامات ایتالیایی انصراف خود را از حضور در جاده ابریشم نوین چین اعلام کردند. دلایل و پیامدهای انصراف ایتالیا از حضور در جاده ابریشم نوین چین مساله ای است که باید به دقت بیشتری به آن پرداخت.

در درجه نخست در راستای واکاوی دلایل عدم حضور ایتالیا در جاده ابریشم نوین چین باید به این مسئله بپردازیم که جهان غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانانش یعنی اتحادیه اروپا با وجود روابط اقتصادی با چین به‌دنبال محدودکردن کشور چین هستند؛ زیرا رشد اقتصاد چین مساوی با فروپاشی اقتصاد غرب و یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت با محدودشدن رشد اقتصادی غرب مساوی است. عملاً کالاهای چینی به‌دلیل این‌که در سطح انبوه تولید می‌شوند و کارگران چینی به نسبت کارگران سایر کشورها ارزان‌قیمت‌تر محسوب می‌شوند، یک مزیت قیمتی را در برابر کالاهای اروپایی دارا هستند، در نتیجه با هجوم کالاهای ارزان‌قیمت چینی به‌سمت اتحادیه اروپا از طریق کریدور جاده ابریشم نوین عملاً ممکن است رشد اقتصادی اتحادیه اروپا با مشکلاتی مواجه شود و حتی بخشی از صنایع این کشورها ور شکست شوند.

مورد بعدی این است که افزایش قدرت اقتصادی قدرت نظامی و نفوذ امنیتی چین را نیز افزایش خواهد داد، در نتیجه ایالات متحد و اتحادیه اروپا سعی دارند تا مسیر طرح یک کمربند یک جاده سنگ‌اندازی کنند تا مانع از رسیدن کالاهای ارزان‌قیمت چینی به بازارهای کشورهای خودشان بشود و احتمالاً انصراف ایتالیا از کمربند تو جاده ابریشم نوین چین نیز در همین راستاست و احتمال دارد در ماه‌ها و سال‌های آینده محدودیت‌های بیشتری از جانب ایالات‌متحده و غرب برای ممانعت از کریدور جاده ابریشم نوین چین به عمل آید. 

دلیل بعدی، باید به این مسئله اشاره کرد که درآمدهای کریدور برای یک کشوری به مساحت ایران در صورت عبور جاده ابریشم نوین چین و یا جاده کتان هند از داخل خاک ایران برای هر کریدور سالیانه رقمی در حدود 10 تا 15 میلیارد دلار خواهد بود که برای اقتصاد تحریم شده ایران این رقم با ارزش است؛ اما درصورتی‌که بخواهیم درآمدهای کریدوری ایتالیا را از ابریشم نوین چین محاسبه کنیم باتوجه‌به مساحت ایتالیا که نسبتاً از ایران کم‌تر است این رقم به پنج میلیارد دلار می‌رسد. 

باید در اینجا دو گزاره را مطرح کرد، گزاره نخست این است که رقم پنج میلیارد دلار برای کشوری مانند ایتالیا با تولید ناخالص داخلی ملی2.1 تریلیون دلار برای سال 2021 رقم زیادی نیست (در مقام مقایسه تولید ناخالص ملی داخلی ایران در همان سال 359 میلیارد دلار بوده است، یعنی حدودا 5.7 برابر ایران) و با عبور جاده ابریشم نوین چین از خاک ایتالیا و سرازیرشدن کالاهای ارزان‌قیمت چینی به ایتالیا رقمی که صنایع ایتالیا متضرر خواهند شد بسیار بیشتر از در آمدهای کریدور جاده ابریشم نوین است.

موضوع بعدی این است که روابط اقتصادی و امنیتی و نظامی ایالات متحده با غرب و ایتالیا در سطح بالایی قرار دارد و افزایش سطح روابط با چین را در ازای کاهش روابط با ایالات متحد برای ایتالیا و سایر کشورهای اتحادیه اروپا عملا مقرون به صرفه نمی کند، درصورتی‌که فشار ایالات متحده‌ برای انصراف کشورهای متوسط اتحادیه اروپا از طرح جاده ابریشم نوین چین افزایش یابد بدیهی است که کشورهایی مانند ایتالیا در برابر فشارهای آمریکا مقاومت نخواهند کرد.

پیامدهای انصراف ایتالیا چه خواهد بود؟

موضوعی که باید به آن اشاره کرد این است که در نقشه‌های ترسیمی از جاده ابریشم نوین چین، یک مسیر از ترکیه به‌سمت منطقه بالکان و سپس اتحادیه اروپا ترسیم شده‌است و عملاً خروج ایتالیا از طرح جاده ابریشم نوین چین تنها به مسدودشدن یکی از مسیرهای پیشنهادی این طرح که به شهر ونیز ختم می شود، منجر خواهد شد.
 
تصویر به برسی برخی از مسیر های پیشنهادی جاده ابریشم نوین از ایتالیا و بالکان می پردازد.

موضوع دیگر این که حتی درصورتی‌که ایتالیا جزء گزینه‌های معدود جاده ابریشم نوین چین بود با انصراف ایتالیا،چین به‌دنبال مسیرهای جایگزین بود.

عملاً در حال حاضر نفوذ ترکیه در منطقه بالکان بیشتر از کشورهای اتحادیه اروپاست. باتوجه‌به سرخوردگی ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا و سیاست‌های خارجی حزب اعتدال و توسعه در راستای موازنه‌سازی بین غرب و شرق و تلاش‌های اردوغان برای عبور کریدور میانی از قفقاز به ترکیه باید به این مسئله اشاره کرد که چین با عبور دادن خود از منطقه بالکان می‌تواند کالاهای خود را به‌سمت اتحادیه اروپا صادر کند، اما به این مسئله نیز باید اشاره کرد که ممکن است که هدف بعدی ایالات متحده در راستای محدود کردن چین حضور در بالکان باشد. با توجه به جمعیت مسلمان بالکان و حضور ترکیه در این منطقه در حال حاضر شانس چین برای عبوردادن کریدور خود از بالکان در حد متوسط است.

باید به این مسئله نیز اشاره کرد که غرب به‌دنبال این است که در راستای حمایت خود از هند در برابر چین و مهار این کشور، ممکن است تسهیلاتی را برای هند برای عبوردادن جاده کتان و کریدور عرب مد به‌سمت اتحادیه اروپا در نظر بگیرد تا موازنه را بین هند و چین برقرار کند. 

در نتیجه ممکن است انصراف ایتالیا از جاده ابریشم نوین چین بخشی از یک طرح کریدور برای عبوردادن کریدور عرب مد هند به سمت ایتالیا و اتحادیه اروپا باشد.

موضوع بعدی این است که درصورتی‌که غرب بتواند بطور کامل کریدور جاده ابریشم نوین چین را مهار کند که این مسئله نیز دوراز ذهن است، چین در نهایت مسیر خود را به‌سمت اتحادیه اروپا پیدا خواهد کرد با این پیش‌فرض که مسیرهای جاده ابریشم چین به‌سمت قاره آفریقا و احتمالاً در آینده دورتر به‌سمت آمریکای جنوبی خواهند رفت. باتوجه‌به عضویت برزیل در بریکس این مسئله نیز دوراز ذهن نیست.

موضوع دیگر این که با انصراف ایتالیا و جنگ اوکراین و ناامنی اروپای شرقی، مسیر بالکان و کشور یونان، بیش از گذشته برای چین افزایش خواهد یافت و این مساله یک مزیت را برای ترکیه ایجاد خواهد کرد. ممکن است اهمیت کشور یونان بیش از گذشته برای چین افزایش یابد که البته ترکیه سعی خواهد کرد با توجه به رقابت های ژئوپولتیک خود با یونان، مسیر جاده ابریشم نوین را بطور مستقیم از داخل خاک خود به سمت بلغارستان و رومانی انتقال بدهد، اما مرزهای آبی یونان و بنادر آن صرف نظر از کوهستانی بودن این کشور نیز برای عبور جاده ابریشم نوین چین به سمت اروپا مستعد هستند.

در اینجا باید یک موضوع را نیز در رابطه‌با کشور خودمان ایران مطرح کنیم و این است که انصراف ایتالیا الزاما به مفهوم متوقف شدن کریدور جاده ابریشم نوین نیست، اما نشانگر تلاش گسترده غرب در آینده برای محدود کردن چین و کریدور چین است. ضرورت دارد سیاست خارجی ایران تمامی سناریوهای احتمالی را در نظر بگیرد.

رامین فخاری

نویسنده خبر

کارشناسی علوم سیاسی و کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه علامه طباطبایی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایتالیا چین ایتالیا و چین رامین فخاری انصراف ایتالیا اروپا اتحادیه اروپا یک کمربند یک جاده راه ابریشم جدید


( ۸ )

نظر شما :

ناشناس ۲۶ آذر ۱۴۰۲ | ۱۵:۳۵
باید پذیرفت که خود غرب هم از رشد تصاعدی چند دهه اخیر جا مانده و نتوانسته خودش رو با جهان امروز هماهنگ کنه و خروجیش شده اوضاع نامطلوب غرب که فقط در زمان جنگهای جهانی و دوران بین آن میتوان اوضاع بدتر را سراغ گرفت . تنها برگ برنده ی غرب بمب و موشکهایشان است که باید دید می توانند با کمک آنها اوضاع را به دوران ریاست بی رقیبشان بر جهان یعنی قرن هجده و نوزده برگردانند . آیا جنگ جهانی سوم سفره ی کوچک شده ی غرب تنها خور را احیا خواهد کرد ؟ باید منتظر ماند و دید .
عیسی ۲۷ آذر ۱۴۰۲ | ۰۹:۲۹
به نام خدا اتصال ایران به چین و هندوستان از طریق افغانستان و نیز همکاری با کشورهای عرب خلیج فارس برای احداث تونل زیر تنگه‌ی هرمز و نیز تنگه‌ی باب‌المندب، و ایضاً همکاری با ترکیه در زمینه‌ی استفاده از بزرگراه‌ها و راه‌آهن های مخصوص برای رسیدن به اروپا، بهترین حالت ممکن برای ایران و هند و چین و آفریقا و کشورهای عرب خلیج فارس و ترکیه و حتی کشورهای آسیای میانه و یا عراق و سوریه و اردن است. زیرا دسترسی همه‌ی کشورهای فوق را به بازارهای وارداتی و صادراتی، صدچندان می‌کند. و مهمتر اینکه وجود چنین اهدافی تا این حد راهبردی و رؤیایی قبل از اینکه نیازمند شرایط و بسترسازی‌های لازم باشد، خود به خود می‌تواند احساس نیاز به شرایط و بسترسازی‌های لازم را در اولویت نیازها قرار دهد و در نتیجه، زمینه‌ و شرایط را برای پیشرفت به سمت آن هدف والا، هموارتر نماید.
ناشناس ۲۷ آذر ۱۴۰۲ | ۱۰:۵۸
آقا عیسی . 745 میلیون نفر ناقابل . این تعداد ساکنین اروپا است . جمعیتی شامل تعداد زیادی مهاجر ، فقیر و البته با تنازعاتی که فعلا سرپوشیده نگه داشته شده است . این که عده ای برای اروپا با این جمعیت اندک و البته منابع معدنی نسبتا کم و در عین حال رشد اقتصادی کم و به تبع علمی کمتر نسبت به آمریکا ، شرق آسیا ، جنوب آسیا و حتی آمریکای جنوبی ، باز هم سر و دست می شکنند و هر جور شده می خواهند اتصالهای بعضا خیالی را به اروپا برقرار کنند در حالیکه خود اروپا هیچ تلاشی برای برقرای این ارتباطها نمی کند ( شاید چون اساسا پولش را ندارد ) برای من جای سوال است . نمی دانم . شاید یک سر این خیال پردازیها خود اروپا باشد که با انواع شیطنتها فکر ایجاد این مسیرها را به ذهن دیگرانی انداخته که هنوز ساده لوحانه فکر می کنند در قرنهای 18 و 19 زندگی می کنند و همچنان اروپا ، باغ دنیاست .