آینده مبهم احیای برجام
چرا بایدن توان اقناع کنگره را ندارد؟
دیپلماسی ایرانی – در شرایطی که دولت بایدن درصدد خروج سپاه از لیست گروه های ترویسی آمریکا بود شاهد مخالفت های گسترده کنگره با محوریت جمهوری خواهان علیه کاخ سفید بودیم. به تبع همین فشارها شرایط برای عدول دولت بایدن از برخی مواضع خود در مذاکرات هم شکل گرفت تا جایی که برخی معقدند توقف کنونی در احیای برجام می تواند به یک روند فرسایشی و انسداد کشیده شود. از این منظر دیپلماسی ایرانی برای تحلیل شرایط سیاسی داخلی آمریکا در خصوص احیای برجام، گفت و گویی را با فواد ایزدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل امریکا ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
با مطرح شدن تلاش های دولت بایدن برای خروج سپاه از لیست گروه های تروریستی عملا شاهد اجماع سیاسی در کنگره با محوریت جمهوریخواهان هستیم، کما اینکه مشابه همین مخالفت ها در بدنه دموکرات ها هم مشاهده می شود. در این بین بسیاری بر این باورند که این میزان از انتقادات به عملکرد دولت بایدن در قبال مذاکرات وین ارتباط مستقیی به انتخابات میان دوره ای کنگره دارد. از نگاه شما هجمه های کنگره تا چه اندازه متاثر از رقابت های انتخاباتی است؟
خیر من بر این باورم که جمهوریخواهان فارغ از انتخابات میان دوره ای کنگره با هر گونه توافق، سازش و قراردادی که بخواهد امتیازی به ایران بدهد و یا تحریمی را از جمهوری اسلامی بکاهد، مخالف است. به ویژه که اکنون قوه مجریه و دولت دست جریان رقیب است. لذا جمهوریخواهان از هر ابزار و از فضایی برای حمله به دولت بایدن استفاده می کنند. در کنار آن بی شک رقابت سیاسی در آستانه انتخابات میان دوره ای کنگره هم مزید بر علت است.
با اینحال چرا طیفی از دموکرات ها به خصوص رابرت منندز، رئیس کمیته سیاست خارجی سنای آمریکا با عملکرد دولت بایدن در قبال احیای برجام مخالفند؟
رقابت های انتخاباتی شرایطی را در جامعه سیاسی آمریکا رقم زده اساسا که دموکرات ها هم در مسیر جمهوریخواهان برای حفظ کرسی های کنگره سعی دارند با حمله به دولت بایدن وضعیت را به نفع خود تمام کنند. پس نیازی نیست که تا انتخابات میان دوره ای کنگره صبر کرد تا ببینیم که آیا مجلس نمایندگان، سنا یا هر دو به دست جمهوریخواهان بیفتد و آن زمان با به دست گرفتن ریاست کمیته سیاست خارجی سنا مانع هر گونه توافق دولت بایدن با ایران شویم. همین الان هم شرایط در داخل آمریکا برای حمله به کاخ سفید مهیاست و رئیس جمهور هم مسیر همواری در پیش رو ندارد.
پس هر توافق احتمالی در وین کاملا شکننده است؟
دقیقا. اتفاقا با توجه به اقتضائات سیاسی داخلی آمریکا این تحلیل که اگر امروز یا هفته دیگر توافقی امضا شود حداقل تا آبان ماه (نوامبر)، زمان برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره داوم می آرود و یا در یک سناریوی خوشبینانه تر توافق احتمالی می تواند تا ژانویه 2025 یعنی زمان روی کار آمدن دولت جدید و پایان عمر دولت بایدن برداوم است را باید زیر سوال برد.
چرا؟
چون سنا برای جلوگیری از هر توافقی تنها به 60 رای نیاز دارد که البته با توجه به داشتن 49 تا 50 رای جمهوریخواهان و احتمال همراهی 10 رای یا بیشتر از جانب دموکرات ها می توان گفت که احتمال مخالفت عملی سنا در برابر توافق دولت بایدن بسیار بالاست. در مجلس نمایندگان هم همان 50 درصد + 1 برای تغییر شرایط کفایت می کند. به همین دلیل بود که باید موضع گیری آقای امیرعبداللهیان را جدی دانست که کنگره باید بیانیه ای کتبی سیاسی بدهد. این حرف یک حرف کاملا درستی است که متاسفانه اکنون فرمواش شده است. چون ایران باید الان وضعیت و نظر نهایی کنگره را جویا شود تا خدایی نکرده مبادا مانند دوه قبل ایران تعهدات خود را اجرایی کند و در ادامه آمریکا کماکان تحریم ها را علیه ما حفظ کند و حتی مانند ترامپ از توافق خارج شود. پس الان باید تکلیف کنگره را با صدور یک بیانیه کتبی سیاسی جویا شد.
آیا منظورتان بیانیه کنگره به عنوان مابه ازایی در چارچوب تضمین است؟
خیر. اینجا مسئله تضمین مطرح نیست. چون من معتقدم بایدن هر اقدامی انجام دهد، هر موضع گیری داشته باشد و هر قولی هم بدهد که در صورت توافق، آمریکا به تعهدات خود پایبند است بی شک نمی توان به آن اعتماد کرد. لذا من بیانه کنگره را به عنوان یک تضمنین نمی بینم، بلکه به عنوان شاخصه ای برای تعیین تکلیف کنگره در قبال برجام مطرح است. یعنی ایران قبل از عمل به تعهدات خود باید نگاه غایی کنگره را بداند تا مبادا وضعیتی که در دولت سابق پیش آمد دوباره تکرار شود. چون در آن زمان مقامات مذاکره کننده توجهی به وزن و جایگاه کنگره در ترسیم آینده برجام نداشتند. البته با توجه به شرایط کنونی همان طور که قبلا هم اشاره کردم واقعا نیازی به سنجش نگاه کنگره نیست. چرا که ذیل مخالفت گسترده جمهوریخواهان و طیفی از دموکرات ها عملا کنگره تکلیفش را با برجام روشن کرده است. پس در چنین شرایطی عقلانی نیست که ایران خود را متعهد به پذیرش برجام کند.
با توجه به آنچه عنوان داشتید آیا دولت بایدن هم مجبور به عقب نشینی خواهد شد. چون به نظر می رسد در سایه هجمه های اخیر کنگره، دولت بایدن از مواضع خود در مذاکرات وین عدول کرده است کما اینکه رابرت مالی در دوحه فروم عنوان داشت که سپاه کماکان در لیست گروه های ترویستی آمریکا باقی می ماند؟
اینجا دو نکته مطرح شد که باید جداگانه به آن پاسخ داد. اول اینکه من در دوحه فروم حضور داشتم و از نزدیک مواضع رابرت مالی را شنیدم. در ایران متاسفانه این سخنان به اشتباه ترجمه و مخابره شد. رابرت مالی در دوحه عنوان کرد که دولت بایدن هنوز در خصوص خروج سپاه از لیست تحریم های وزارت امور خارجه به نتیجه نرسیده است. چون تحریم ها سپاه در دو بُعد است؛ یک بُعد تحریم های وزارت خزانه داری و دیگری تحریم های وزارت امور خارجه یا همان خروج سپاه از لیست گروه های تروریستی. اینجا تحریم های مدنظر دولت بایدن، خروج سپاه از لیست تحریم های وزارت امور خارجه آمریکاست. در ادامه مالی در دوحه عنوان کرد که اگر دولت بایدن سپاه را لیست گروه های ترویسیتی خارج کند باید آن را بهای آمریکا برای بازگشت به برجام تصور کرد. چون از نگاه ملی احیای برجام به نفع منافع ایالات متحده است پس باید این بها را بدهیم. اما در خصوص نکته دوم شما باید گفت که جو بایدن اکنون در وضعیت نامناسبی قرار دارد. دولت وی بیش از یک سال است که روی کار آمده و هنوز نمی تواند لایحه ای در خصوص بسته اقتصادی مدنظرش را به تصویت برساند. لذا بایدن، نه می خواهد و نه می تواند به کنگره به خصوص در حوزه برجام فشار بیاورد. ما در علوم سیاسی مفهومی به نام «سرمایه سیاسی» داریم که هر فردی مانند روسای جمهوری برای پیشبرد اهداف و برنامه های دولت خود از آن استفاده می کنند. حال سوال اینجاست که آیا بایدن تمایلی دارد که سرمایه سیاسی خود را برای احیای برجام هزینه کند؟ به نظر من خیر. چون هزینه های این امر برای دولت بایدن بسیار بالاست. از اینها گذشته دولت بایدن و شخص بایدن سرمایه سیاسی بالایی هم ندارد که بخواهد آن را خرج احیای برجام کند. در چنین شرایطی دولت بایدن هم به فرافکنی و انداختن تقصیرها بر گردن ایران روی آورده است.
پس رابرت مالی عملا مذاکرات را با چه پشتوانه سیاسی و دیپلماتیکی به پیش می برد؟
واقعیت امر آن است که مشخص نیست رابرت مالی که به عنوان نماینده آمریکا در وین حضور دارد تا چه اندازه نماینده واقعی حاکمیت و کل ساختار سیاسی ایالات متحده است. چون تا همین جای کار روشت است که رابرت مالی نماینده قوه مقننه و کنگره آمریکا نیست. حتی رابرت مالی در بدنه اجرایی هم نماینده دولت نیست. پیرو این نکته برخی از چهره های شاخص تیم مذاکره کننده در دوره های قبلی که اکنون هم بودند از تیم مذاکرات آمریکا به دلیل انتقادات و مخالفت های خود خارج شدند از ریچارد نفیو گرفته تا دن شپیرو. پس واقعا رابرت مالی نماینده چندان قوی از کل ساختار سیاسی و حاکمیت آمریکا در مذاکرات وین نیست. از این حیث تمام قول و تعهدات مالی در وین برای اجرایی شدن برجام با چالش های متعددی مواجهند. چون بخشی از حاکمیت و ساختار سیاسی از اساس مخالف ادامه مذاکرات هستند.
علیرغم نکات یاد شده برخی معتقدند دولت بایدن در پشت پرده به دنبال مدیریت فضای داخلی آمریکا و حتی تعدیل مخالفت های منطقه ای علیه احیای برجام و خرج سپاه از لیست گروه های تروریستی آمریکاست. به باورتان تا چه اندازه این تلاش های پشت پرده نزدیک به واقعیت است؟
همان گونه که قبلا اشاره کردم بخشی از بدنه دولت بایدن مانند رابرت مالی در نشست دوحه معتقدند احیای برجام به نفع آمریکاست و چون تشخیص آنها چنین است لذا سعی می کنند در حد بضاعت سیاسی و دیپلماتیک خود تلاش هایی برای مدیریت فضای داخلی و منطقه ای در جهت احیای برجام داشته باشند. به همین دلیل هم سفر بلینکن به سرزمین های اشغالی می تواند برای متقاعد کردن کشورهای حاشیه خلیج فارس و صهیویست ها تعبیر شود. به ویژه که طیفی از همین صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی معتقدند که خروج ترامپ از برجام اقدام اشتباهی بود که باعث ناامنی بیشتر آنها شد. خصوصا که در کنار آن دولت ترامپ به اهداف خود مانند سرنگونی جمهوری اسلامی نرسید و حتی نتوانست امتیازات حداقلی در سایه خروج از برجام و اعمال سیات فشار حداکثری را هم کسب کند. پس انتقادات جدی به عملکرد دولت ترامپ در خصوص برجام وجود دارد که فضای حداقلی برای جولان دولت بایدن به او می هد، اما اینکه این فضا تا چه اندازه بتواند به کاخ سفید در جهت توافق کمک کند جای تحلیل جداگانه دارد.
نظر شما :