سناریوی جنگ اوکراین، دوپاره شدن یا اشغال کامل؟
پوتین دست به ماشه منزوی تر از همیشه!
دیپلماسی ایرانی - با دستور ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه برای انجام عملیات ویژه نظامی در شرق اوکراین، نیروهای ارتش روسیه از صبح امروز پنج شنبه با تجاوز به خاک اوکراین وارد سواحل جنوبی این کشور شدند. طبق گزارشها ذیل تجاوزات مکرر روسیه چندین شهر اوکراین هدف حملات موشکی قرار گرفتهاند و صدای انفجار در شهرهای مختلف به گوش می رسد. حتی در کیف، پایتخت اوکراین نیز آژیر خطر به صدا درآمده و در نزدیکی فرودگاه اصلی این شهر صدای تیراندازی به گوش می رسد. دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با سید وحید کریمی، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل به بررسی دقیق تر آغاز جنگ در اوکراین و تاثیرات مخرب تجاوز روسیه به خاک این کشور پرداخته است که در ادامه میخوانید:
سرانجام پس از ماه ها گمانه زنی رسانه ای و خبری و تحلیل های کارشناسی از صبح امروز پنج شنبه تجاوز رسمی نظامی گسترده روسیه به خاک اوکراین، آن هم بعد سه روز از به رسمیت شناختن دو منطقه لوهانسک و دونتسک در شرق این کشور توسط کرملین آغاز شد. هرچند که حضرتعالی در گفت وگوی قبلی با دیپلماسی ایرانی دست به ماشه شدن پوتین در اوکراین را پیش بینی کرده بودید، اما اکنون سناریوی جنگ اوکراین به کجا کشیده خواهد شد، جدایی مناطق شرقی این کشور، دوپاره یا چند پاره شدن اوکراین یا اشغال کامل؟ آیا امکان دارد در یک سناریو ضعیف تر روسیه پس از مذاکرات دیپلماتیک با کیف و گرفتن تضمین های لازم از کل خاک اوکراین عقب نشینی کند؟
اجازه بدهید از همین سناریوی آخر شما شروع کنیم. همانگونه که اشاره کردید سناریوی بازگشت کامل نیروهای نظامی روسیه از کل خاک اوکراین، حتی بعد از مذاکرات دیپلماتیک، گرفتن تضمین های لازم و دادن تعهد از سوی کیف مبنی بر عدم عضویت در ناتو هم نمیتواند محلی از اعراب داشته باشد.
چرا؟
چون روسیه با ورود به خاک اوکراین عملاً تمام هزینه های سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، دفاعی، امنیتی، اقتصادی و تجاری ناشی از تحریم های پیش رو را به جان خریده است. بنابراین دیگر دلیلی ندارد که بخواهد به دنبال رایزنی و مذاکرات دیپلماتیک و گرفتن تضمین از کیف باشد و با گرفتن این تضمین ها از کل خاک اوکراین عقب نشینی کند. در ضمن برای روسیه و شخص پوتین هیچ تضمینی بالاتر از آن نیست که بخشی از خاک اوکراین را در اختیار خود داشته باشد تا در خاک این کشور برای مقابله با طرحهای آمریکا و ناتو وارد عمل شود.
یعنی پوتین با جدایی بخشی از اوکراین و یا اشغال تمام خاک این کشور به دنبال تغییر زمین بازی است در عرصه ژئوپلتیک برای تقابل با نانو است؟
دقیقا.
حال به باور شما سناریوی جدایی بخشی از اوکراین نزدیک به واقعیت است یا اشغال تمام خاک این کشور؟
ببینید اینکه روسیه بخواهد در ادامه سناریوی اشغال کامل اوکراین را پیاده کند یا خیر تا اندازه بسیار زیادی وابسته به میزان و شدت تحریم های آمریکا و اروپا و همچنین واکنش دیپلماتیک جهانی با محوریت شورای امنیت در این خصوص خواهد بود. مضافا در مصاحبه قبلی با شما عنوان کردم که برخلاف قاطبه جریان رسانهای، دیپلماتیک و بدنه کارشناسی وقوع جنگ در اوکراین دست غرب و به خصوص ایالات متحده آمریکا قرار داشت، نه روس ها.
چطور؟ یعنی غرب می توانست مانع از اقدام امروز پوتین در حمله و تجاوز به خاک اوکراین شود؟ مگر سفر شولتس، مکرون و ... توانست کاری برای عدم شروع جنگ کند؟
اینجا تلاش دیپلماتیک اروپایی ها مطرح نیست. چون در لایه عمیق تر غربی ها با محوریت آمریکا و ناتو سناریوی تهدید، تحدید و تحریم روسیه را اجرایی کرده بود. پس در ظاهر امر سفر مکرون، شولتس یا هر کس دیگری عملا نمی توانست کاری برای عدم شروع جنگ در اوکراین بکند. چون کرملین و پوتین در سایه این سیاست تهدید و تحدید به اندازه کافی تحریک شده بود. اما اگر برای مثال ناتو اعلام می کرد که از عضویت زودهنگام اکراین در پیمان آتلانتیک شمالی صرف نظر خواهد کرد بدیهی بود که امروز جنگی هم در اوکراین روی نمی داد. پس کشیدن ماشه دست واشنگتن و ناتو بود. زمانی مرز دو بلوک شرق و غرب در آلمان شرقی و غربی بود. اما اکنون ناتو، آمریکا و اتحادیه اروپا خود را به آرامی و به تدریج پس از دوران جنگ سرد به پشت مرزهای روسیه رسانده اند. طبیعی است که این وضعیت قطعاً برای کرملین قابل تحمل نیست. پس اگر از امروز صبح شاهد جنگ در اوکراین هستیم به تحولات چند هفته گذشته باز نمی گردد، بلکه باید دلیل و ریشه آن را در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، جنگ سرد و به خصوص بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جستجو کرد.
یعنی به باور شما عملاً اوکراین قربانی تقابل غرب با روسیه شد؟
بله. متاسفانه در این بین رئیس جمهور اوکراین هم تحلیل و درک درستی از این تقابل نداشت. چرا که اساساً رئیس جمهور اکراین یک سیاستمدار و دیپلمات نبود، بلکه یک مجری و بازیگر بود و به تبعش صحنه تحولات سیاسی و دیپلماتیک جهانی، آن هم در برهه حساس فعلی را با صحنه تئاتر، تلویزیون و سینما اشتباه گرفته بود. واقع امر آن است که اوکراین به عنوان مرز حائل بین آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا با روسیه باید دقیق ترین، عقلانی ترین و منعطف ترین دیپلماسی را در دستور کار قرار می داد که متاسفانه در سایه عدم وجود چنین سیاست خارجی فعالی نهایتاً یک جنگ تمام عیار را برای خود رقم زد؛ جنگی که در بهترین حالت اوکراین را چندپاره می کند، اگر نگوییم روسیه بنا دارد کل خاک این کشور را اشغال کند. دوم آنکه پیرو نکته ای که در مصاحبه قبل با شما گفتم اینجا مسئله حیات و ممات پوتین و حتی بقای روسیه مطرح است. لذا کرملین در برابر اقدامات ناتو مجبور بود که واکنش لازم و سریع خود را نشان می داد که امروز شاهد این واکنش بودیم. چون در غیر این صورت عملاً شرایط به سمتی پیش خواهد رفت که مسکو توان مدیریتی بر آن نخواهد داشت. در عین حال نکته مهمتر اینجاست که ما علاوه بر تهدیدات امنیتی، نظامی و دیپلماتیک حضور آمریکا و ناتو در اوکراین باید به پارامتر روانی شناختی و تاثیر اجتماعی جامعه اوکراین هم توجه کنیم.
با شروع جنگ از امروز چه وضعیتی بین روسیه و اروپا شکل واهد گرفت؟ آیا پیرو گفته بوریس جانسون عملا روسیه به دنبال شعله ور کردن آتش بزرگ ترین جنگ با اروپا بعد از ۱۹۴۵ و جنگ جهانی دوم است؟
ببینید چون هدف غایی غرب به خصوص لندن و واشنگتن از دامن زدن به بحران اوکراین تعریف یک نظم نوین است. پس احتمال رقم خوردن این جنگ در چنین مقیاسی هم وجود دارد. به هر حال غرب سعی دارد نگاه آنگلوساکسونی مشترک انگلیس و آمریکا را بر کل اتحادیه اروپا حاکم کند و از این طریق نظم جدید مدنظر واشنگتن و لندن در کنار مرز روسیه در کل اروپا پیاده شود. پیرو این نکته من معتقدم احتمالاً آمریکا و انگلستان حتی حاضرند با تحریک روسیه برای آغاز جنگ، نصف خاک اوکراین را هم به پوتین بدهند تا این نقشه پیاده شود. به سخنان بوریس جانسون اشاره کردید. در کنار نکات یاد شده نباید نقش لندن را در آغاز جنگ اوکراین نادیده گرفت. انگلستان به واقع از هر طریقی به دنبل تحریک پوتین برای آغاز جنگ در اوکراین بود که نهایتا چنین شد. چون که بریتانیای بعد از جدایی از اتحادیه اروپا همواره منافع خود را در ایجاد، تداوم و تشدید بحران در اروپا می بیند، چه بحران درون اروپایی، چه بحران اروپا با دیگر کشورها از روسیه گرفته تا چین، آمریکا و ...؛ در این صورت است که اروپا با چالش ها، مشکلات و بحرانهای متعدد مواجه خواهد شد که میتواند فرصت لازم را در اختیار لندن قرار دهد. از این منظر قطعاً با آغاز جنگ اوکراین از امروز پنجشنبه تحولات به سمتی پیش خواهد رفت که با موج سواری سیاسی، رسانهای، اقتصادی، تجاری و دیپلماتیک لندن همراه خواهد شد.
علیرغم تمام نکات یاد شده آیا پوتین نمی توانست از مسیر دیپلماسی این مناقشه را حل و فصل کند؟ چون پوتین دست به ماشه شده عملا منزوی تر از گذشته خواهد شد؟
بعد از مهندسی شدن پروسه انتخابات و تحقق حکومتی دیکتاتور، توتالیتر و غیر دموکراتیک در روسیه با هدف تداوم حکومت پوتین عملاً مسیر انزوای دیپلماتیک وی سال ها است که شکل گرفته، اما با این وجود پوتین با علم به اینکه اگر در قبال اوکراین دست به ماشه شود منزوی تر از گذشته خواهد شد ناچار به این کار بود. چون در سایه همان نکته روانشناختی که قبلا به آن اشاره کردم باید این حمله و تجاوز انجام می شد. زیرا از نظر روانی و تاثیر اجتماعی، یقینا باید نقش به سزایی برای جامعه و مردم اوکراین قائل شد. در این رابطه جامعه اوکراین می توانست الگویی برای کل مردم روسیه باشد. یعنی اگر مردم روسیه شاهد آن می بودند که مردم و جامعه اوکراین پذیرش در ناتو، اتحادیه اروپا و پیوستن کامل به بلوک غرب را پذیرفته و هضم کرده اند باعث تسریع و تشدید این انتظار و خواسته در میان روس ها می شد. به بیان روشن تر مردم روسیه نوعی پیروی از نگاه و خواسته مردم اوکراین را در دستور کار خود دارند و پوتین هم به این نکته بسیار مهم واقف بود. لذا مطمئنا در میان مدت و بلندمدت آثار مخرب روانی پذیرش اوکراین در ناتو و پیوستن رسمی به جبهه غرب میتوانست مردم روسیه را در برابر ساختار سیاسی مسکو قرار دهد. بنابراین بدیهی بود پوتین خود را به آب و آتش بزند که مانع از حضور ناتو و پذیرش اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی شود. حالا هم که این تجاوز انجام شده قطعاً پوتین سعی خواهد کرد یا حکومت و ساختار سیاسی در اوکراین را در مسیر مدنظر خود تغییر دهد و یا آن را به شدت ضعیف کند تا عملاً جامعه اوکراین الگویی برای مردم روسیه نباشد. انگلستان بی شک نفوذ بسیار بالایی در تصمیم گیری سیاست خارجی آمریکا دارد، کما اینکه لندن نقش جدی و کلیدی در انعقاد پیمان آکواس و تنش بین پاریس و واشنگتن داشت. از آن طرف لندن علیرغم تنشهای موجود با کرملین می تواند پوتین را به یک انعطاف در مواضع خود پیرامون بحران اوکراین بکشاند، اما چرا این کار را نمی کند؟! چون از یک طرف آغاز جنگ اوکراین می تواند اروپا را به یک بحران تمام عیار بکشاند که بی شک بخشی از منافع بریتانیای بعد از خروج از اتحادیه اروپا تامین خواهد کرد. دوم اینکه در صورت آغاز جنگ در اوکراین نقش و نفوذ ناتو برای تامین امنیت اروپا پررنگتر خواهد شد. در این بستر قطعاً سایه سنگین انگلستان بر اقتضائات امنیتی، دیپلماتیک، نظامی و دفاعی اتحادیه اروپا بیشتر میشود. چون اگرچه انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شده است، اما بازیگر کلیدی در ناتو به شمار میرود و لندن از طریق ناتو میتواند بر تحولات اتحادیه اروپا هم اثرگذار باشد و آن را در مسیر منافع و اهداف خود پی بگیرد وهمان گونه که قبلا هم کفتم در این صورت نگاه آنگلوساکسونی مشترک انگلیس و آمریکا بر کل اتحادیه اروپا حاکم خواهد شد و از این طریق نظم جدید مدنظر واشنگتن و لندن در کنار مرز روسیه در کل اروپا پیاده خواهد شد. پیرو این نکته من معتقدم احتمالاً آمریکا و انگلستان حتی حاضرند با تحریک روسیه برای آغاز جنگ، نصف خاک اوکراین را هم به پوتین بدهند تا این نقشه پیاده شود.
نظر شما :