سایه یک دشمنی دیرینه بر تلاش ها برای اعتمادسازی
ایران جنایت آمریکا در شلیک به هواپیمای ۶۵۵ را فراموش نکرده است
نویسنده: نیک دنبی
دیپلماسی ایرانی: ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری منتخب ایران، پس از پیروزی در انتخابات ژوئن چند کلمه گفت که فضای کمی را برای کاهش خصومت بین تهران و واشنگتن باقی گذاشتند. رئیسی اگرچه وعده داد توافق هسته ای سال 2015 را در برابر لغو « همه تحریم های ظالمانه [ایالات متحده]» احیا کند، پیشنهاد محدودیت در برنامه موشکی و فعالیت های منطقه ای ایران را رد و این موضوعات را «غیرقابل مذاکره» توصیف کرد.
پیروزی رئیسی که یک اصول گرای تندرو همفکر با رهبری به شمار می رود، از زوال سیاسی میانه روهای ایران (جناحی به رهبری رئیس جمهوری فعلی حسن روحانی) پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، از توافق هسته ای و اعمال مجدد تحریم ها، حکایت دارد.
اما تنش و بی اعتمادی عمیق بین ایران و آمریکا اتفاق جدیدی نیست و ریشه در تاریخ دارد. 34 سال پیش، لحظه ای حساس در چندین دهه دشمنی واشنگتن و تهران رقم خورد. بی اعتمادی ناشی از آن اتفاق حتی از موارد پیشین مانند کودتای 1953 سیا و ام.آی.6 علیه نخست وزیر منتخب دموکراتیک و بازگرداندن شاه، شدیدتر بود.
صدام حسین در سپتامبر 1980 در تلاش برای به دست آوردن خاک و جلوگیری از صادرات انقلاب شیعه از ایران، به این کشور حمله کرد. 7 سال پس از حمله عراقی و در حالی که درگیری ها به اوج خود رسیده بودند، دو کشور شروع به حمله به تانکرهای نفتی در حال گذر از خلیج فارس کردند تا به خط نجات مالی دشمن آسیب برسانند. رونالد ریگان، رئیس جمهوری وقت آمریکا، برای محافظت از ترانزیت نفت که یکی از علاقمندی های مهم آن زمان قلمداد می شد، با نصب پرچم ایالات متحده بر نفتکش های متعلق به کویت برای جلوگیری از حملات آتی ایران و پایان دادن به جنگ از طریق مذاکره بر سر توافق، موافقت کرد. اواخر سپتامبر 1987، هنگامی که خلبانان آمریکایی کشتی ایرانی «اجر» را در حال مین گذاری در خلیج فارس دیدند، درگیری آمریکا عمیق تر شد. اگرچه نیروهای آمریکایی کشتی ایرانی را منهدم کردند، اما نتوانستند مانع از برخورد ناو «یو.اس.اس ساموئل بی. رابرتز» به یکی از مین های کار گذاشته شده شوند. کشتی آمریکایی و خدمه آن آسیب دیدند و ایالات متحده در اقدامی تلافی جویانه در جریان «عملیات آخوندک دعاگو» شروع به حمله به اهداف برجسته ایرانی در سراسر خلیج فارس کرد.
تقریبا یک ماه پس از عملیات آخوندک دعاگو، رزمناو «یو.اس.اس وینسنس» در خلیج فارس مستقر شد. ناو جنگی 1 میلیارد دلاری به دلیل پیچیدگی فنی که داشت، می توانست تهدیدهای هوایی و سطحی را ردیابی کند. یک روز قبل از تعطیلی روز استقلال آمریکا (4 ژوئیه 1988)، رزمناو وینسنس یک بالگرد برای بررسی گزارش های مربوط به قایق های تندروی سپاه پاسداران ایران اعزام کرد. قایق های ایرانی به سمت بالگرد تیر شلیک کردند و رزمناو آمریکایی با دریافت این گزارش، در صدد تعقیب قایق های تندروی ایرانی برآمد و بدین ترتیب، قانون ریگان درباره خودداری از درگیری با ایران با عبور از آب های این کشور را نقض کرد.
صبح روز بعد، وینسنس دقیقا هنگام عبور هواپیمای 655 ایران ایر از بندرعباس به سمت دبی، به سمت قایق های ایرانی آتش گشود. خلبان نمی دانست که در حال پرواز بر یک منطقه نظامی است. اپراتورهای رادار در وینسنس پرواز تجاری را با پرواز جنگنده اف-14 اشتباه گرفتند و فاجعه رقم خورد. ناو آمریکایی که تصور می کرد از جان خدمه محافظت و با یک حمله مقابله می کند، دو موشک زمین به هوا به سمت هواپیما شلیک کرد. چند ثانیه بعد هواپیما منفجر شد و بقایای آن به همراه جسد 290 مسافر به خلیج سقوط کردند.
ریگان که برای جشن چهارم ژوئیه در کمپ دیوید به سر می برد، این حادثه را «یک فاجعه وحشتناک انسانی» توصیف، اما از عذرخواهی بابت آن خودداری کرد و گفت وینسنس «اقدام دفاعی مناسب»ی انجام داده است و اگر ایران آتش بس را پذیرفته بود، می توانست از این حادثه جلوگیری کند. دن هاوارد از اتاق مطبوعات پنتاگون، گفت: «فرمانده کل قوا تنها چند دقیقه فرصت داشت تا تصمیمی حیاتی را اتخاذ کند؛ تصمیمی که برای او، کشتی آمریکایی و خدمه آن، مرگ یا زندگی بود. و او مجبور شد تصمیم را با توجه به اطلاعاتی که در آن زمان در اختیار داشت، بگیرد.»
اکنون، بیش از 30 سال از این فاجعه گذشته و خاطره آن از حافظه آمریکایی ها پاک شده است. اما این مساله درباره ایران صدق نمی کند. مقامات ایرانی آن زمان اقدام آمریکا را «کشتار وحشیانه» عمدی دانستند و آیت الله روح الله خمینی، رهبر فقید ایران، از مردم خواست به جبهه های جنگ بروند و علیه آمریکا بجنگند. اما ایرانی ها بلافاصله حمله را تلافی نکردند. آنها اعتقاد داشتند که این حمله اثبات وارد عمل شدن آمریکا از طرف عراق بوده و باور داشتند که آمریکا برای شکست دادن جمهوری اسلامی از کشتن ایرانی ها حذر نخواهد کرد. چند روز پس از حمله، ایران به ناچار «جام زهر» را نوشید و آتش بس را پذیرفت و جنگ ایران و عراق به پایان رسید.
اما تاثیرات این فاجعه با پایان جنگ، پایان نیافت. رسانه های ایرانی هنوز هم اخبار عزاداران سوار بر کشتی در نزدیکی محل سقوط را در حالی که گل به آب می اندازند، پخش می کنند. وقتی ترامپ تهدید کرد که اگر ایران ترور سردار سلیمانی را تلافی کند، «52 سایت ایرانی» را به یاد شمار آمریکایی های گروگان گرفته شده در سال های 1979 تا 1981 هدف خواهد گرفت، روحانی پاسخ داد: «آنهایی که به عدد 52 ارجاع می دهند، باید 290 را نیز به یاد آورند.»
در حالی که دولت های جدید در هر دو کشور سعی در ایجاد دستورالعمل هایی برای تعاملات آینده دارند، دولت بایدن باید به یاد داشته باشد که هر دو کشور در ایجاد بی اعتمادی و تقابل نقش داشته اند. بایدن باید به صراحت اهداف خود را اعلام و تصدیق کند که ایالات متحده خواهان یک رابطه پایدار و قابل پیش بینی با ایران است. واشنگتن باید از هرگونه پیش فرض مبنی بر اینکه رابطه با تهران می تواند یک شبه درست شود، حذر کند. ایجاد یک رابطه مبتنی بر عدم جنگ و اعتماد ده ها سال طول خواهد کشید و به جهت گیری مجدد اساسی در روان ژئوپلیتیک هر دو کشور نیاز خواهد داشت.
شناورهای نیروی دریایی ایران در ماه های اخیر در خلیج فارس حضوری پررنگ تر داشته اند. نیروی دریایی ایالات متحده باید برای جلوگیری از برخورد، درگیری و مرگ که تنها چندین دهه بی اعتمادی را تشدید می کند، هوشیارانه وارد عمل شود و به یاد داشته باشد که کشیدن ماشه چه در اتاق فرمان و چه در دریا، مساله ای را حل نخواهد کرد.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :