وقت کشی امریکا عمدی است؟
ایران بین مذاکرات و انتخابات
دیپلماسی ایرانی: از زمانی که جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده تصمیم گرفت بازگشت آمریکا به توافق هستهای امضا شده با ایران در سال 2015 را آغاز کند؛ توافقی که دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق در سال 2018 از آن خارج شد، اهتمام کارشناسان آمریکایی بر مناسب ترین زمان برای مذاکره با ایران با هدف بازگشت آمریکا متمرکز بود؛ این که آیا مذاکره و بررسی شروط آمریکایی و ایرانی برای آن بازگشت مستقیم باشد، و اینکه دستاوردهای احتمالی برای بازگشت سریع دو طرف آمریکایی و ایرانی و پیامدهای آن بر روند نزاع میان دو کشور چیست و اینکه چند ماه منتظر بماند تا انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار و مشخص شود؛ چه کسی مسئولیت ریاست جمهوری را برعهده خواهد گرفت و این که آیا دستیابی به تفاهم با این رئیس جمهوری درباره بازگشت آمریکا به توافق هستهای مفید است یا خیر؟
پاسخ به این دو سئوال مبهم بود، دستیابی به توافق با دولت میانهروی رئیس جمهور حسن روحانی و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه وی ممکن است آسان تر از انتظار کشیدن برای مرحله پس از انتخابات باشد، زیرا چه بسا این انتخابات به روی کار آمدن رئیس جمهوری تندرو منجر شود که تمایل کمتری برای پایبندی به توافق هسته ای و جانبداری بیشتری از برداشتن گام برنامه هسته ای به سمت مرحله دستیابی به بمب هسته ای یا حداقل دستیابی به قدرت کامل برای ساخت آن داشته باشد. ولی برخی با این دیدگاه مخالف بودند و می گفتند دستیابی به توافقی نهایی با دولت روحانی و ظریف چه بسا انگیزه مردمی برای انتخاب رئیس جمهوری اصلاح طلب میانه رو و غیر افراطی باشد.
به نظر می رسد که دولت بایدن به دنبال جمع بین دو گزینه است، ولی تمایل بیشتری به گزینه انتظار کشیدن تا زمان مشخص شدن ویژگی های هیئت حاکمه جدید (ریاست جمهوری) داشته است اینکه آیا از اصلاح طلبان هستند یا از تندروها؛ مسیر مذاکرات از وقت کشی عمدی آمریکا و چه بسا تا حدی از وقتکشی ایرانی پرده برداشت.
آمریکایی ها وقت کشی کردند تا اولا با طرفی که مسئولیت اجرای توافق بازگشت آمریکا به توافق و پایبندی به شروط آن را برعهده خواهد گرفت، آشنا شوند، اینکه آیا رئیس جمهوری اصلاح طلب میانه رو یا اصولگرایی تندرو خواهد بود و اگر ریاست جمهوری اصولگرای تندرو باشد، تا چه حدی آماده پایبندی به توافق بازگشت آمریکا خواهد بود.
از سوی دیگر، نشانه هایی مبنی بر احتمال جانبداری ایران از گزینه وقت کشی در مذاکرات و به تاخیر انداختن دستیابی به توافق با آمریکایی ها تا زمان آمدن رئیس جمهوری اصولگرا مشاهده می شود تا به این ترتیب اصولگرایان از لغو تحریم ها به نفع دولت خود برای حل بحران اقتصادی شدید در کشور استفاده کنند. تحریمهایی که یکی از مشخصات گزینه مردمی و اولویت هایش شده است. نه تنها در رای دادن به هر یک از نامزدها بلکه به طور اساسی برای رفتن یا نرفتن پای صندوق های رای. چه به سبب ناامیدی از امکان وجود راه حل هایی برای بحران اقتصادی یا به سبب اقدام شورای نگهبان که شخصیت های مطرح سیاسی به ویژه اسامی بزرگی همچون احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسبق و اسحاق جهانگیری، معاون رئیس جمهوری کنونی و علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی را رد صلاحیت کرد و تنها دو نامزد اصلاح طلب به نام های عبدالناصر همتی، رئیس سابق بانک مرکزی و محسن مهرعلی زاده، رئیس سازمان ورزش در زمان محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق را باقی گذاشت تا با پنج نامزد اصولگرا رقابت کنند که مهمترین آنها ابراهیم رئیسی است. او در سال 2017 به عنوان نامزد ریاست جمهوری با رئیس جمهور روحانی رقابت کرده بود. نامزدهای دیگر شامل ژنرال محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران، سعید جلیلی، نماینده رهبر عالی در شورای عالی امنیت ملی و امیر حسن قاضی زاده هاشمی، نماینده مجلس شورای اسلامی هستند.
این نقشه انتخاباتی از عدم توازن در برگ های برنده نامزدها پرده برمی دارد، کسانی که از اصلاح طلبان باقی ماندند، توان رقابت قدرتمندانه را ندارند، معنایش این است که نامزد اصولگرا شانس بیشتری برای پیروزی در این انتخابات دارد.
نتایج سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری به مثابه نشانه تعیین کننده در تعیین نه تنها مسیر مذاکرات وین بلکه مسیر و ویژگی های روابط ایرانی – آمریکایی خواهد بود. در آن هنگام دولت آمریکا خود را مجبور به بازنگری در موضع خود در قبال مذاکرات وین خواهد کرد و گزینه وقت کشی را تا زمان روی کار آمدن رئیس جمهور جدید خواهد یافت، آیا این ارزیابی درست خواهد بود یا اشتباه؟
منبع: الخلیج / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :