تنها جایگزین توافق هسته ای «نبود توافق» است
تلاش مخالفان قدیمی برجام برای تجدید قوا
دیپلماسی ایرانی: چند سال پیش که مذاکرات بر سر برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یا همان توافق هسته ای ایران در جریان بود، چنان مخالفتی با آن وجود داشت که حتی در یک برهه زمانی برخی از سناتورهای آمریکایی مخالف آشکارا سعی کردند با ارسال نامه ای به سران ایران در گفت و گوها اختلال ایجاد کنند. اکنون که دولت جدید ایالات متحده از آمادگی بازگرداندن این کشور به توافق سخن گفته، مخالفت ها مجددا آغاز شده اند. بیشتر مخالفان همان آدم های قبلی هستند که همان مباحث قبلی را مطرح می کنند. بسیاری از همان افراد در حال بیان بسیاری از استدلال های مشابه هستند. این در حالی است که از آخرین مرتبه ای که آنها اظهارنظر کرده اند، زمان زیادی گذشته و دو دولت با دو سیاست گذاری کاملا متفاوت فعالیت کرده و اطلاعات قابل استنادی را درباره این موضوع فراهم آورده اند که کدام رویکرد جواب می دهد و کدام نه.
برجام از طریق اعمال محدودیت های شدید بر برنامه هسته ای ایران از جمله برچیدن 97 درصد اورانیوم با غنای پایین، برچیدن همه اورانیوم با غنای بالاتر، برچیدن دو سوم سانتریفیوژهای غنی سازی، پر کردن راکتور آب سنگین با سیمان و اقدامات مختلف دیگر، همه مسیرهای ممکن به سوی سلاح هسته ای این کشور را بست. نتیجه، طولانی تر شدن «زمان شکست» یا همان فاصله تصمیم گیری تا ساخت سلاح هسته ای بیشتر از دو یا سه ماه تخمین زده شده پیش از برجام به حدود یک سال یا بیشتر بود. برجام همچنین یکی از شدیدالحن ترین نظام های نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی را بر ایران اعمال کرد و بازرسان آژانس از اجرایی شدن توافق تا یک سال کامل پس از پشت کردن ترامپ به تعهدات ایالات متحده (در ماه مه 2018)، عملکرد ایران مطابق تعهداتش را تایید می کردند.
تضاد رویکرد ترامپ با نتایج مطلوب قبلی خیلی زود آشکار شد. سیاست «اعمال فشار حداکثری» ترامپ بر ایران یک شکست حداکثری بود. ایران پس از یک سال صبر، فشارهای آمریکا را با فشار متقابل پاسخ داد و از عمل به محدودیت های برجام عقب نشینی کرد. ایران اکنون 12 برابر میزان مجاز در برجام اورانیوم با غنای پایین دارد و شروع به غنی سازی در سطوح بالاتر کرده است. این فعالیت تشدید شده یک تراشه چانه زنی است که ایران بارها اعلام کرده در صورت بازگشت آمریکا به توافق، آن را معکوس خواهد کرد. اما در این میان، برنامه هسته ای ایران توسعه یافته و زمان شکست هم کوتاه تر شده است.
اما شکست سیاست اعمال فشار حداکثری تنها در زمینه هسته ای نبود. به رغم اهداف اعلام شده ترامپ درباره جنگ اقتصادی که علیه ایران به راه انداخته و ادعای قطع منابع این کشور برای فعالیت در منطقه، ایران اکنون نفوذ خود را در منطقه هم بالا برده است. از دیدگاه سیاسی، سیاست گذاری های ترامپ چشم انداز هرگونه توافق جدید با ایران درباره هر مساله ای را تار کردند. جناح محافظه کار در ایران که به مذاکره با آمریکا ابراز تردید کرده بود، اکنون می توانند با اعتماد به نفس در تهران به دیگران بگوید چنین نتیجه ای را پیش بینی می کرد!
اهداف مخالفان
با توجه به این شرایط و نگرانی درباره سایه سلاح هسته ای ایران بر سر خاورمیانه، اهمیت بازگشت آمریکا به مطابقت با برجام تقریبا هیچ جای سوالی ندارد. از این رو، مخالفت با بازگشت دولت جدید به توافق هسته ای چندان قابل درک نیست مگر از طریق انگیزه های دیگر آنها: برای بسیاری از آنها، هدف «یک توافق بهتر» نبود، بلکه توافق با ایران را نمی خواستند و هدف آنها این بود که هیچ کشوری با ایرانی روابط دیپلماتیک یا تجاری نداشته باشد؛ برخی دیگر جمهوری خواهان در کنگره و شخص ترامپ همچنین می خواستند هر چیزی که موفقیت باراک اوباما محسوب می شود را نابود کنند و برجام یکی از این موارد بود؛ برخی دیگر از مخالفان سرسخت برجام هم هدف اصلی تغییر نظام در ایران را دنبال می کردند؛ برای سایر مخالفان سرسخت برجام به ویژه دولت جناح راستی اسرائیل هم هدف اصلی احتمالا باقی نگه داشتن ایران در انزوا، تحقیر و تحت تحریم است چرا که این شرایط تضعیف رقیب منطقه ای را تسهیل می کند.
برجام در برابر گزینه جایگزین
با این حال، اساسی ترین خطا در کل مباحث مربوط به مخالفت با برجام این است که در هیچ یک از آنها اشاره ای به یک جایگزین برای توافق هسته ای نشده است. بسیاری از مخالفان از بندهای غروب به عنوان بزرگ ترین نقص برجام یاد می کنند، اما اگر جایگزینی برای توافق نباشد، مشکلات بزرگ تری وجود خواهند داشت. در حال حاضر جایگزین برجام یک «توافق بهتر» افسانه ای نیست، بلکه نبود توافق و بازگشت به پیش از دستیابی به توافق هسته ای مقدماتی با ایران در سال 2013 است.
در این گزینه، به جای اینکه محدودیت های اعمال شده علیه ایران پس از ده، پانزده یا چند سال دیگر منقضی شوند، هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت. دولت ترامپ با پشت کردن به تعهدات ایالات متحده به یک توافق بین المللی همین شرایط را فراهم آورد و باعث شد طرف ایرانی بسیاری از محدودیت ها را نادیده بگیرد. اگر ایالات متحده به برجام و تعهدات خود بازنگردد، بی شک ذخایر اورانیوم غنی شده ایران خیلی زودتر از 2031 افزایش خواهند یافت.
مذاکراتی که به برجام انجامیدند، طولانی و دشوار بودند و تعاملات زیادی بین وزیر خارجه ایالات متحده و وزیر خارجه ایران وجود داشت. هر دو طرف همه سعی خود را کردند که بهترین توافقی را که می توانند، به دست آورند. اصرار مخالفان برجام بر حصول یک «توافق بهتر» بی اساس و عمدتا مبتنی بر لزوم افزایش فشارهای آمریکا بر ایران و مشورت «مداوم» با دولت بنیامین نتانیاهو در اسرائیل است که بیشتر به معنای پذیرش کارشکنی های اسرائیل در هر گفت و گو و روند دیپلماتیک احتمالی خواهد بود.
برای مخالفان همچنین بهتر است که درباره اهداف خود صادقانه صحبت و به یک وجه اشتراک برسند، چرا که احتمالا در آن زمان درخواهند یافت ادامه رویکرد شکست خورده دولت قبلی و تاریخ ناخوشایند تلاش های پیشین ایالات متحده برای تغییر نظام در خاورمیانه یا توهم سقوط نظام جمهوری اسلامی کار به جایی نمی برد. تا زمانی که آنها درباره اهداف و حقیقت شرایط موجود به نتیجه نرسید، مباحثات در رد برجام جدای از خطرات مواجهه نظامی تنها انجامی که می تواند داشته باشد گسترش سلاح های هسته ای، بر هم خوردن صلح و ثبات در خاورمیانه و مخاطره برای منافع ایالات متحده است.
منبع: نشنال اینترست / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :