تداوم ثبات و امنیت لبنان در سایه حضور حزب الله
اهداف پشت پرده مواضع مکرون بر ویرانه های بندر بیروت چه بود؟
دیپلماسی ایرانی – دو روز بعد از انفجار عصر سه شنبه هفته گذشته مهیب بندر بیروت شاهد بودیم که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در شرایط حساس و ملتهب اجتماعی و امنیتی و نیز وضعیت کرونا زده سفری به لبنان داشته باشد؛ سفری که با برخی مواضع و سخنان معنادار برای تحریک افکار عمومی بر ضد دولت همراه بود. اما به واقع هدف یا اهداف سفر رئیس جمهور فرانسه به لبنان و مطرح کردن برخی مسائل چه بود؟ پاسخ به این سوال در جریان گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با جعفر قنادباشی، کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه پی گرفته شده است که در ادامه می خوانید:
تنها ۴۸ ساعت بعد از انفجار مهیب در بندر بیروت شاهد حضور امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در لبنان بودیم؛ حضوری که با برخی مواضع معنادار وی بر خرابههای پایتخت لبنان همراه بود. از نگاه شما رئیس جمهور فرانسه با چه هدف یا اهدافی پا بر ویرانه های انفجار بندر بیروت گذاشته است، آن هم در شرایطی که هنوز وضعیت امنیتی در لبنان چندان پایدار نیست و به موازاتش شیوع ویروس کرونا هستیم؟ چرا در این شرایط مکرون ریسک حضور در لبنان را پذیرفت؟
واقعیت آن است که تاریخ نشان داده که هر جا فرانسه دم از کمک و استقلالطلبی لبنان زده است، نتایج فاجعه باری به بار آمده است. شما به قانون اساسی تبعیضآمیز لبنان که در سال ۱۹۲۶ در دوره سلطه پاریس بر بیروت تصویب شدة نگاه کنید. همین قانون اساسی سنگ بنای نظام فرقهای و ناعادلانهای شد که جامعه این کشور را چندپاره و رقیب یکدیگر کرده است. پیرو این نکته سفر مکرون در حقیقت تکمیل پازل ناتمام سفیر آمریکا در بیروت است که سعی دارد حزب الله را عامل تهدیدکننده ثبات لبنان و مانع حل بحران اقتصادی این کشور معرفی کرد. اتفقا من معتقدم که تهدید رئیسجمهور فرانسه برای اجرای اصلاحات دیکته شده از سوی آمریکا و خط ونشان کشیدن تحریمی برای مسئولین لبنانی این واقعیت را بیش از پیش روشن و آشکارتر میکند که در حقیقت رئیس جمهوری فرانسه در راستای مأموریتی کاملاً برنامهریزیشده به این لبنان سفر کرده که قطعاً در بازه زمانی دو روزه پساز انفجارها تصمیمگیری نشده است. از طرف دیگر من معتقدم که کشورهای مرتجع منطقه و نیز برخی از همپیمانان فرامنطقه ای آنها به دنبال بهره برداری سیاسی خود از انفجار مهیب بندر بیروت هستند. این بازیگران بر این باورند که با این انفجار سه شنبه گذشته بیروت فرصت خوبی برای موج سواری و فضاسازی علیه محور مقاومت و به خصوص حزبالله لبنان به وجود آمده است تا بتوانند تمام آن اهداف و برنامههای دو دهه گذشته خود را محقق کنند. لذا اگر شما به مواضع فرانسه طی بیست سال گذشته نگاه کنید شاهد هستید که پاریس همواره سعی داشته است که با مواضع ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه در قبال لبنان همراهی کند تا بتواند یک ساختار سیاسی جدید و البته ضد محور مقاومت را در این کشور پدید آورد که ذیل آن بستر برای حذف حزب الله را به وجود آورد.
در همین رابطه اگر شما به مواضع امانوئل مکرون در طول دوران ریاست جمهوری اش هم نگاه کنید، می بینید که وی همواره جانب ارتجاع منطقه را گرفته است. اتفاقا امانوئل مکرون با همین نگاه سعی کرده است از سفر خود به لبنان در راستای فشار به محور مقاومت با تحریک افکار عمومی لبنان استفاده کند. لذا سفر مکرون تنها یک اقدام و تصمیم از جانب فرانسه نبوده است، بلکه وی به نمایندگی از ایالات متحده آمریکا و ارتجاع منطقه پا در لبنان گذاشت تا بتواند اهداف آنان را در این وضعیت نابسامان لبنان که هنوز افکار عمومی به شدت درگیر انفجار بیروت هستند را علیه حزب الله تحریک کند. چون مکرون و کشور فرانسه مناسب ترین نماینده برای پیاده کردن این طرح آمریکاییها، صهیونیستها و ارتجاع منطقه در این شرایط متشتت، ملتهب و حساس لبنان است. اما واقعیت آن است که در صحنه عمل تمام مواضع و سخنان مکرون در لبنان با مخالفت ها و انتقادات گسترده احزاب فرانسه و شخصیت ها و رسانه های این کشور از همه طیف های سیاسی همراه بود. چراکه مواضع استعماری مکرون عملاً دخالت در امور یک کشور مستقل و آزاد به نام لبنان قلمداد شد. بنابراین تلاش هایی که در جریان سفر مکرون به لبنان مترصد آن بود که افکار عمومی این کشور را بر ضد حزب الله لبنان تحریک کند عملاً به ضد خود بدل شد.
پیرو نکات شما در خصوص تلاش جدی برای حذف و تحت الشعاع قرار دادن حزبالله لبنان به نظر می رسد که سناریویی در دو بخش پیگیری می شود؛ بخش اول به تلاش برای ارتباط دادن حزب الله لبنان به انفجار بندر بیروت باز می گردد و به موازات آن و در سطحی کلان تر کوشش می شود که حضور و وجود محور مقاومت و حزب الله را مقصر به وجود آمدن مشکلات و چالش های امنیتی، سیاسی، اقتصادی، معیشتی لبنان و تحریم های آمریکا علیه این کشور جلوه دهند. یعنی سعی می شود این گونه القا کنند که در صورت نبود جریان هشتم مارس و نام حزب الله لبنان و تهدید برای امنیت اسرائیل عملاً دشمنی غرب و چیزی به نام تحریم آمریکا علیه لبنان وجود نخواهد داشت. آیا ذیل وجود این تلاش ها می توان شاهد تحت الشعاع قرار گرفتن جایگاه و نفوذ حزب الله در لبنان بود؟
خیر به هیچ وجه چرا که اساساً حزبالله لبنان دارای نفوذ بسیار جدی، هم در ساختار سیاسی و هم در میان افکار عمومی لبنان است. بنابراین اساساً هرگونه تلاش برای کاهش نفوذ حزب الله در لبنان با شکست مواجه خواهد شد، چنانی که در این دو دهه همه تلاش ها به بن بست رسیده است. از طرف دیگر در راستای نکات شما من هم معتقدم که تلاشهای ارتجاع منطقه، رژیم صهیونیستی و محور غرب برای حمله به مقاومت و به خصوص حزب الله در دو بخش در حال پیگیری است. اول آنکه از طریق رسانه ها و برخی شائبه و شایعه سازی ها این گونه القا شود که حزب الله به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در انفجار بندر بیروت نقش داشته است و در سطحی راهبردی تر سعی می شود که عملا امنیت و نابسامانی های اقتصادی و معیشتی لبنان را به حضور حزب الله گره بزنند. در خصوص موضوع اول باید گفت که اکنون برای تمام رسانهها و افکار عمومی لبنان، منطقه و جهان ثابت شده است که اساساً گزاره ارتباط حزب الله لبنان با بندر بیروت و همچنین ارتباط محور مقاومت با دو هزار و ۷۵۰ تن نیترات آمونیوم در انبارهای این بندر، گزاره غلطی است که در تضاد کامل با تمام واقعیت میدانی لبنان است. به گونه ای که حتی رسانه های مخالف محور مقومت مانند بی بی سی هم در گزارش های خود به این نکته اشاره صریح داشتند. لذا تمام این حاشیه سازی ها، ادعاها و اتهامات پوچ، تلاش هایی بود که سعی شد در این چند روز حساس و ملتهب پس از انفجار بیروت به عنوان واقعیت به خورد افکار عمومی لبنان داده شود تا جامعه این کشور به ضد محور مقاومت برخیزد. ولی غافل از این که مسئله به قدری روشن و ثابت شده است که این تلاشها به جایی نرسید. در خصوص مسئله دوم نیز باید به این واقعیت اشاره کرد که اتفاقاً حضور و وجود محور مقاومت و به خصوص حزب الله لبنان بوده که باعث ایجاد امنیت در این کشور شده است چرا که تا قبل از حضور حزب الله عملاً لبنان به یکی از آسان ترین هدف های حملات رژیم صهیونیستی بدل شده بود. ولی حزب الله لبنان و محور مقاومت در این کشور سبب شده است که رژیم صهیونیستی اکنون اجازه و جرات کوچکترین دستاندازی به حریم هوایی، زمینی و دریایی لبنان را به خود نمی دهد. چرا که تل آویو به خوبی می داند هر گونه تعدی به خاک لبنان با پاسخ قاطع و کوبنده محور مقاومت روبه رو خواهد شد. این واقعیتی است که اکنون لبنانی ها نیز به آن اذعان دارند. از طرف دیگر اگر محور مقاومت و حزب الله لبنان نبود قطعاً ما شاهد ناآرامی های گسترده ای به واسطه حضور تروریستهای تکفیری در این کشور می بودیم که با مجاهدتهای حزب الله لبنان عملاً امنیت، ثبات و آرامش در لبنان حاکم شود. پس اتفاقاً بخش اعظم امنیت لبنان به واسطه حضور حزب الله صورت گرفته است.
اما تمام اتفاقات ناشی از انفجار مهیب در بندر بیروت یک روی دیگر هم دارد. چرا که در آن سوی داستان برخی شواهد، مدارک و مستندات از ارتباط بنادر بیروت با سعد حریری، نخست وزیر سابق لبنان حکایت دارد. اگرچه دولت حسان دیاب برخی از مدیران و مسئولین دولتی در ارتباط با انفجار بمب در بیروت را در بازداشت خانگی قرار داده است، اما حتی با وجود مدارک و مستندات امکان محاکمه این افراد و به خصوص سعد حریری وجود دارد؟
واقعیت این است که لبنان با چالش ها و مشکلات متعدد سیاسی، اقتصادی مواجه است که متاسفانه با انفجار بندر بیروت شدت این مشکلات اکنون بیشتر هم شده است. بنابراین ساختار سیاسی و دولت لبنان فعلا به دنبال تنش زایی نیست. چرا که این کشور اکنون توان و ظرفیت این تنش های سیاسی را ندارد. بنابراین حتی المقدور از حذف و یا محاکمه برخی چهره ها در شرایط کنونی خودداری می شود تا شرایط به سمت یک ثبات و آرامش نسبی در لبنان پیش رود. به هر تقدیر این تنش های سیاسی باعث ایجاد گسل های اجتماعی در جامعه خواهد شد، آن هم در شرایطی که اکنون لبنان بیش از هر زمان دیگری به آرامش و کمک نیاز دارد. بنابراین کسانی که دوستدار لبنان هستند سعی می کنند به جای تنش زایی و گزینه حذف، تنش زدایی را در دستور کار قرار دهند. البته این نکات به معنای آن نیست که دولت حسان دیاب از محاکمه مقصران انفجار بندر بیروت چشمپوشی خواهد کرد، اما فعلاً اولویت با آرامش بخشیدن به وضعیت لبنان و مدیریت نابسامانی ها و خرابی های ناشی از این اتفاق تلخ است.
اگرچه از همان روزهای ابتدایی روی کار آمدن دولت حسن دیاب تلاشهای متعددی برای سرنگونی دولت وی صورت گرفت، اما شرایط بعد از انفجار مهیب بندر بیروت و شکلگیری اولین دور از اعتراضات «پساانفجار» دولت را در چالش جدی تری قرار داده است. ذیل این مسائل آیا امکان دارد دولت دیاب کنار رود؟
خیر من معتقدم که اکنون دولت حسان دیاب توانسته است به یک ثبات سیاسی در لبنان دست پیدا کند. اتفاقا با وجود تمام تلاش های داخلی، منطقهای و فرامنطقهای برای به شکست کشاندن این دولت ما شاهد بودیم که کابینه دیاب توانست به تلاش های خود برای مدیریت وضعیت لبنان ادامه دهند. اگرچه وضعیت این کشور به واسطه وقوع این انفجار اکنون سخت تر، پیچیده تر و بغرنج تر شده است، اما مساعدت های منطقه ای و جهانی به دولت حسان دیاب می تواند به وی در مدیریت شرایط و نابسامانی ها طی هفته های آتی و برون رفت لبنان از چالش ها کمک کند.
نظر شما :