تب مجدد دلار ارتباطی به تنش تهران – واشنگتن ندارد
جنون بازار ارز در امتداد وضعیت نابسامان اقتصادی کشور
دیپلماسی ایرانی: در جریان آخرین معاملات بازار ارز در هفته، نرخ خرید و فروش دلار و یورو باز هم صعودی ماند. در این راستا امروز (پنجشنبه) صرافیهای بانکی هر دلار آمریکا را به قیمت ۱۸ هزار و ۲۵۰ تومان میخرند و معادل ۱۸ هزار و ۳۵۰ تومان نیز میفروشند که در مقایسه با سهشنبه نرخ خرید و فروش دلار ۲۵۰ تومان افزایش قیمت داشته است. همچنین این صرافیها هر یورو را معادل ۲۰ هزار و ۲۵۰ تومان میخرند و به قیمت ۲۰ هزار و ۳۵۰ تومان میفروشند که نرخ خرید و فروش یورو نسبت به معاملات روز سهشنبه ۲۵۰ تومان افزایش داشته است. علاوه براین، امروز بانکها نیز هر دلار آمریکا به قیمت ۱۷ هزار و ۸۰۰ تومان و هر یورو را معادل ۲۰ هزار تومان میخرند که نرخ خرید دلار در بانکها در مقایسه با سهشنبه هم افزایشی است. این در حالی است که قیمت دلار در ابتدای سال ۹۷ حدود ۴۷۰۰ تومان بود، اما تابستان همان سال به ۱۹ هزار تومان نیز اوج گرفت و سپس با نوساناتی چشمگیر به زیر ۱۲ هزار تومان در پاییز پارسال رسید و از آن زمان دوباره روند صعودی داشته است. از این رو برخی انتظار تکرار دلار ۲۰ هزار تومانی و حتی بیشتر را طی روزها و هفته های آتی دارند. در این میان برخی اقتضائات کنونی حوزه دیپلماسی را موتور محرکه نوسانات بازار ارز تلقی می کنند. دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با محمد کهندل، عضو هیات علمی دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصاد بینالملل به بررسی دلایل افزایش نرخ ارز و ارتباط آن پرداخته است که در ادامه می خوانید:
در حالی آخرین روز کاری در بازار ارز پایان یافت که به نظر می رسد دلار نرخ صعودی خود را حفظ کرده است و کماکان در کانال ۱۸ هزار تومان باقی ماند. پیرو این مسئله برخی از کارشناسان امر و اقتصاددانان روند صعودی بازار ارز را متوجه وضعیت نابسامان اقتصاد داخلی می دانند و برخی دیگر آن را به مسائل سیاست خارجی و دیپلماسی گره میزنند. از نگاه شما اساساً وضعیت بازار ارز و تب مجدد دلار تا چه اندازه می تواند به مسائل سیاست خارجی و دیپلماسی ارتباط داشته باشد؟
من به هیچ عنوان پارامتر وضعیت سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و به خصوص مسئله تنش ایالات متحده آمریکا با کشور را در به وجود آمدن شرایط کنونی بازار ارز دخیل نمی دانم. اگر شما به سال گذشته و اقدام واشنگتن در ترور سردار سلیمانی نگاه کنید میبینید تنش میان دو طرف به اوج رسید تا جایی که برخی زمزمه شکلگیری جنگ نظامی را میان ایران و ایالات متحده مطرح کردند، اما در همان دوران وضعیت بازار ارز با ثبات بود و شاهد افزایش نرخ مانند امروز نبودیم. پس قطعاً مسئله سیاست خارجی و دیپلماسی، حداقل در کوتاه مدت و در یک هفته اخیر عامل و موتور محرکه افزایش نرخ دلار و دیگر ارز ها نیست، بلکه برای این شرایط دلایل را در داخل کشور جستجو کرد. بنابراین نمی توان این مسئله را ناشی از تحولات حوزه دیپلماسی دانست چرا که اگرچه با شروع چند دور از تحریم ها و نیز برخی واکنش ها و اقدامات آژانس بین المللی انرژی اتمی، سازمان ملل و اتحادیه اروپا، سیاست خارجی کشور وارد مرحله حساسی شده است، اما قطعاً این وضعیت در بازار ارز متاثر از شرایط دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران نیست.
ضمن این که من معتقدم علیرغم کاهش درآمدهای ارزی به واسطه سقوط بهای نفت در بازارهای جهانی و نیز رکود اقتصادی ناشی از کرونا تا اندازه ای مسائل اقتصادی و به خصوص معیشتی مردم را درگیر کرده است، اما این عملکرد دولت و به خصوص بخش اقتصادی و در راس آن بانک مرکزی است که سبب شده اکنون بازار ارز به این وضعیت کشیده شود. به هر حال نباید این مسئله را هم نادیده گرفت که عملاً مدیریت داخلی می تواند شرایط و وضعیت بازار ارز را حتی در بستر وجود تحولات دیپلماتیک کنترل کند. متاسفانه اکنون این کنترل و مدیریت از سوی بانک مرکزی و دولت اعمال نمی شود در صورتی که سال گذشته به مراتب سال ملتهب تر و حساس تری از امسال بود، اما دلار و اساساً بازار ارز به یک ثبات و پایداری رسیده بود. پس این دولت است که بنایی برای مدیریت بازار ارز ندارد.
پیرو نگاه شما و پیش از پرداختن به مسئله عدم تمایل دولت این را هم باید مد نظر قرار داد که رقم نگران کننده کسری بودجه که برخی آن را بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده اند سبب شده است که برخی مسئله رفع بخشی از این کسری بودجه توسط افزایش نرخ دلار را عامل شکل گیری وضعیت کنونی بازار ارز قلمداد کنند. ارزیابی شما چیست؟
نکته بسیار مهمی که در خصوص مسئله رفع کسری بودجه توسط افزایش نرخ ارز وجود دارد این است که این روند همچنانی که در دولت های پیشین به عنوان اولین راهکار برای رفع کسری بودجه در دستور کار بوده است و قطعاً در دولت های آتی نیز این مسئله عملیاتی خواهد شد، در این دولت هم وجود داشته است، اما در شرایط کنونی من بعید می دانم که وضعیت کنونی و نوسانات در بازار ارز و شیب صعودی دلار ارتباطی به مسئله رفع کسری بودجه داشته باشد. ضمن اینکه ما اخیراً شاهد برخی حواشی برای بانک مرکزی با شکل گیری تجمعات اعتراضی در مقابل ساختمان میرداماد بودیم. به نظر من نوع نگاهی که اکنون بانک مرکزی و دولت در قبال ارز داشته است سبب شده که نوعی دودستگی، تقابل و تشتت در بازار ارز به وجود آید و همین مسئله یک ناامنی روانی را برای صرافان، متقاضیان ارز دولتی، فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان به وجود آورد که قطعا بر نوسانات اخیر بازار از موثر است.
ولی شما جزو آن دسته از اقتصاددانانی هستید که همواره منتقد سیاست های ارزی دولت به ویژه در نوسانات شدید سال ۹۷ بودید. این نکته پایانی شما در خصوص سیاست های جدید تنظیمگرانه بانک مرکزی که باعث حذف برخی سفتهبازیها و سودجوییها به خصوص در حوزه ارزی شده و در ادامه پشت پردههایی را برای به هم ریختن بازار علیه او سازماندهی کرده است تقابل با نگاه شما در سال ۹۷ نیست؟ چرا این سیاست ها اکنون محل انتقاد شده است؟
من اکنون هم منتقد آن سیاست های ارزی دو سال پیش هستم. اتفاقا آن سیاست های غلط ارزی دولت و بانک مرکزی باعث شد که ما در سال ۹۷ شاهد باشیم که دلار به مرز ۲۰ هزار تومان برسد. یعنی عملاً ناکارآمدی و عدم مدیریت دولت و بانک مرکزی در سال ۹۷ مکمل تحریم های ایالات متحده آمریکا در سقوط آزاد ارزش ریال شد. آن هم در سالی که تازه دونالد ترامپ در اردیبهشت ماه از برجام خارج شده بود و ما تقریبا شش ماه بعد و از آبان ماه شاهد اعمال تحریم های ثانویه و اثرگذار در حوزه اقتصادی بودیم. بنابراین قطعاً اعمال تحریم ها در نیم سال دوم ۹۷ نباید بحران ارزی برای کشور ایجاد می کرد در صورتی که به نظر من سهم سیاستهای غلط ارزی دولت و نگاه شتابزده بانک مرکزی برای تخصیص ارز بدون حساب و کتاب به برخی افراد، شرکت ها و وارد کنندگان تنها و تنها فسادهای کلان، حیف و میل منابع ارزی و نوسانات شدید بازار ارز را به همراه داشت. پس اگر دوباره به همان سال ۹۷ بازگردیم بازهم انتقادات خود را به سیاست های ارزی دولت خواهم داشت. ولی نکته اینجاست که چرا دولت و بانک مرکزی اکنون به فکر مدیریت جدید بازار ارز و عدم اختصاص ارز به واردات کالاهای غیر اساسی و اعمال سیاست های جدید تنظیمگرانه به منظور حذف برخی سفتهبازیها و سودجوییها به خصوص در حوزه ارزی افتاده است؟! من نمی خواهم مسائل سیاست داخلی، رقابت اصلاح طلبی و اصولگرایی و تحولات و اقتضائات مربوط به انتخابات ۱۴۰۰ را به نگاه جدید تنظیم گرانه بانک مرکزی گره بزنم و به بررسی این مسائل بپردازم. اما اگر از همان سال ۹۷ و بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام منابع ارزی با مدیریت صحیح و درستی برای رفع مشکلات و نیازهای اساسی کشور مصرف می شد و ما شاهد این گونه بذل و بخششهای ارزهای دولتی به افرادی نبودیم که اساساً هیچ گونه تولید و حتی وارداتی مطابق با درخواست اخذ ارزهای دولتی نداشتند و در نهایت شاهد شکلگیری پروندههای فساد کلان نبودیم، امروز تغییر رویه بانک مرکزی در حوزه سیاست تنظیمگرانه برای حذف برخی سفتهبازیها و سودجوییها به تجمعات اعتراضی کشیده نمی شد. اگر از همان روز اول این مدیریت را به کار می گرفتیم سودجویان حساب کار خود را می کردند و منافذ فساد ارزی شکل نمی گرفت. اما به ناگاه این تغییر رویه اگرچه اتفاق میمون و مبارکی است، اما در آن سو تبعاتی را برای بازار ارز ما در پی خواهد داشت. دودستگی، تشتت، ایجاد نوسان و شکل گیری تجمعات اعتراضی کمترین تبعات آن است. باید منتظر ماند که در ادامه و در میان مدت چه اتفاقاتی در سایه این نگاه جدید بانک مرکزی به سیاستهای ارزی به وقوع خواهد پیوست.
آیا تغییر نگاه بانک مرکزی به سیاستهای ارزی ناشی از کاهش درآمدهای ارزی و کمبود عرضه باشد. با وجود آن که آقای عبدالناصر همتی بارها تاکید کرده اند که ذخایر ارزی کشور در وضعیت بسیار مناسبی قرار دارد، اما به نظر می رسد شواهد، قرائن و اقتضائات کنونی بازار ارز خلاف این گفته رئیس کل بانک مرکزی را ثابت می کند. آیا همین مسئله مصداق تاثیر گذاری شرایط حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی بر مسئله اقتصاد و معیشت کشور نیست؟
بگذارید از نکته آخر شما شروع کنم. من منکر اثرگذاری سیاست خارجی و دیپلماسی بر اقتصاد و معیشت کشور نیستم. به هر حال بخش عمده ای از مشکلات کنونی ما در حوزه اقتصادی متاثر از وضعیت دیپلماسی و اعمال تحریمهای ایالات متحده آمریکا است. در این مسئله شک و تردیدی وجود ندارد. اما من معتقدم نوسانات اخیر و افزایش نرخ دلار در چند روز گذشته نمی تواند ارتباط مستقیمی با مسائل دیپلماتیک داشته باشد. ضمن اینکه ما باید سهم عدم توانایی مسئولین در مدیریت شرایط اقتصادی و همچنین عدم تمایل دولت به توانمند سازی داخلی اقتصاد را هم مزید بر علت بدانیم. نوسانات بازرا ارز، امتداد وضعیت نابسامان اقتصادی کشور است که نتیجه مدیریت دولتی است. این مسئله یعنی رشد بی حساب و کتاب و بی منطق قیمت ها تنها مخصوص دلار و بازار ارز نیست. شما به بازار مسکن و اجارهبها، بازار خودرو و همچنین بازار سکه و طلا نگاه کنید. همه اینها نشان از این دارد که دولت اساساً مدیریت اقتصادی را به طور جدی، آن هم در دوره تحریم پیگیری نمی کند. مضافا اینکه متاسفانه در طول چهار دهه گذشته اقتصاد ما همواره به مسئله فروش نفت خام وابسته بوده است. لذا اساساً اقتصاد ما اقتصاد ارز محوری است. بنابراین اگر درآمدهای ارزی ما تحت الشعاع تحریم قرار گیرد قطعاً به تبع آن شاهد افزایش نرخ ارز در بازار ها خواهیم بود، ولی باز تاکید می کنم شرایط چند روز گذشته ارتباطی به مسئله سیاست خارجی و تحریم ندارد. چون ما شرایط بدتر از این را در سال گذشته تجربه کردیم، اما دلار یک ثبات قابل قبولی داشت. به هر حال مسئله تحت الشعاع قرار گرفتن درآمدهای ارزی، کاهش اعتبارات و بسته تر شدن دست دولت و بانک مرکزی برای دسترسی به منابع ارزی خود در دیگر کشورها مانند کره جنوبی سبب شده است که ما با برخی کمبودها و معذوریت ها روبه رو باشیم. این یک واقعیت غیرقابل کتمان است و نمیتوان نقش آن را در شرایط کنونی نادیده گرفت. ولی نکته اینجاست دولت به عنوان مرجعی که همواره بین 80 تا 90 درصد ارز کشور را برای عرضه به بازار در اختیار دارد با بسته بودن دست و بال خود در عرضه ارز، تقاضاهای ارز را به سمت بازار آزاد هدایت می کند. به این ترتیب نرخ ارز در آن بازار بالا می رود.
تاثیر و تاثر پارامتر تحولات مربوط به بورس را تا چه اندازه مسبب نوسانات ارزی می دانید؟
فعلا شاخص سهام بازار سرمایه در کشور به افزایشی بی سابقه دست پیدا کرده که همزمان با سیر صعودی نرخ ارز در بازارهای داخلی است. بنابراین روند افزایش تدریجی شاخص ها در بورس میتواند مدیریت نقدینگی از بازار ارز را به سمت بازار سهام ببرد. اما از نگاه من به دلیل آن که هنوز جذابیت بازار ارز، مسکن، زمین، طلا، خودرو، سکه و نظایر آن برای مردم وجود دارد و همچنین دلالان قدرت جدی برای تداوم حضور نقدینگی مردم در این بازارها دارند، بورس در کوتاه مدت نمی تواند اثری بر کاهش و تعدیل قیمت ارز داشته باشد. ولی در میان مدت و بلند مدت با توجه به تمایلی که مردم و افکار عمومی برای سرمایه گذاری در بورس پیدا کرده اند به نظر می رسد که بخش عمدهای از نقدینگی میتواند از بازار ارز خارج شود و تا اندازه ای بستر و عوامل سیر صعودی بازار ارزی را کاهش دهد. اگرچه که من باز هم معتقدم اساساً مسئله عدم مدیریت لازم و صحیح دولتی و بانک مرکزی و نیز تقاضاهای کاذب است که اکنون وضعیت را به اینجا کشانده است. ضمن این که نکته بسیار حائز اهمیت اینجاست که اگر مدیریت بازار سهام در ادامه با برخی چالشها مواجه شود وضعیت بازار ارز، مسکن، زمین، طلا، خودرو، سکه و نظایر ار امروز هم بدتر خواهد شد. چون اگر شاخص سهام در بورس به هم بریزد در این صورت نقدینگی انباشت شده در بازار سهام میتواند با سرعتی چشمگیر در بازارهای مذکور وارد شده و نوسانات فراوانی را به اقتصاد کشور وارد کند.
نظر شما :