جنگ سرد این بار میان واشنگتن و پکن آغاز شده است

مناسبات چین و آمریکا و موقعیت ایران

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۹۱۴۶۹ آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
حسین ملائک در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در آینده ای نه چندان دور ایران شاهد آن خواهد بود که چین برای جلب ایران علاقمند به سرمایه گذاری سیاسی باشد تا نامعادله فعلی در روابط شرایط معقول تری بخود بگیرد.
مناسبات چین و آمریکا و موقعیت ایران

حسین ملائک، سفیر اسبق ایران در چین و تحلیلگر مسایل بین المللی

دیپلماسی ایرانی: بحران جهانی به وجود آمده توسط ویروس کرونا بیشترین اثر خود را بر روابط فعلی چین و آمریکا گذاشته  به طوری که مقامات دو کشور حداقل عرصه دیپلماسی عمومی را علیه یک دیگر بسیج کرده اند. چین تلاش دارد که به دنیا بقبولاند که نظام اداری و حکومت داری این کشور بهتر از سایر سیستم های موجود است و آمریکا نیز به دنبال اثبات بی کفایتی چین در کنترل این ویروس است. شرایط و اتهامات متقابل به گونه ای است که با  احتمال اعلام جنگ سرد علیه چین  با تمام مقتضیات ایدئولوژیکی آن فاصله ای نداشته باشیم. 

آیا این تحولات منجر به تغییر مناسبات چین و آمریکا خواهد شد و چه فرصت هایی را می توان انتظار داشت؟ 

اول، بحران جهانی کرونا چندین مولفه تثبیت شده دوران قبل از خود را به چالش کشیده که بعید است در آینده میان مدت شاهد تغییری در این وضعیت باشیم. 

سه اصل آزادی جریان سرمایه، آزادی تولید و آزادی نیروی کار که بنیان جهانی سازی از یک طرف و پایه مذاکرات WTO بود با این بحران تحت تاثیر جدی قرار گرفت. سئوال مهم در این زمینه آن است که آیا در تبعات اقتصادی این بحران می توانیم شاهد بازبینی در توافق "برتن وودز" باشیم؟ آیا وارد یک نظام چند قطبی مشخص می شویم؟ 

آمریکا با محکوم کردن WHO   به جهت گیری چینی و لغو کمک هایش به این سازمان بین المللی و خروج از تعدادی از توافقات بین المللی ظاهرا بی علاقه نیست که نظام سیاسی فعلی مورد تجدید نظر قرار گیرد. چین هم اکنون ریاست چهار از پانزده سازمان تخصصی اقتصادی سازمان ملل را مانند FAO ,  ITU  ,  ICAO , UNDP   را به عهده دارد که آمریکا به تمامی آنها با سوء ظن نگاه می کند. 

دوم، آزادی جریان سرمایه  از روی کار آمدن ترامپ و برگزیت با محدودیت های سیاسی ایدئولوژیک روبه رو شد اما با بروز بحران کرونا این محدودیت حداقل در مواضع دولتمردان به سراسر جهان گسترش یافته است. کشورهای دنیا با پرچمداری آمریکا به این نتیجه رسیده اند که باید حداقل بخشی از سرمایه گذاری خود را بدون ملاحظات اقتصادی برای تولیدات مورد نیاز در کشور خود انجام دهند. کشورهای چین و احتمالا هند با روند خروج سرمایه صدمه بیشتری خواهند خورد. به تبع انتقال سرمایه، بخشی از تولید نیز از چین به نقاط دیگری انتقال خواهد یافت و نهایتا، نیروی کار نیز در کشورهای سرمایه پذیر به ضرر نیروی کار چین و هند تقویت خواهد شد.

سوم، در سه بخش مصرف انرژی یعنی حمل و نقل، صنعت و خانگی، بخش حمل و نقل که  مصرف کننده 65% انرژی جهان است تحت تاثیر جدی  قرار گرفت. سفرهای هوایی بالای 80% متوقف و مسافرت بین شهری نیز کاهش چشمگیری یافت. و به نظر نمی رسد این وضعیت تا یکی دو سال آینده تغییر کند.  نتیجه آن که کشورهای تولید کننده حامل های انرژی با کاهش تقاضا و کاهش قیمت نفت با کسری بودجه مواجه و با کاهش درآمد به کشورهای ضعیف تری تبدیل خواهند شد.

چین و هند بیشترین سود را از کاهش قیمت انرژی خواهند داشت اما مواجه با کشورهای فقیتری هستند که قدرت خریدشان کاهش یافته است. متوازن کردن این معادله نیز حداقل در کوتاه مدت امکان پذیر نیست.

نمی توان کتمان کرد که علیرغم کاهش نیاز آمریکا به خاورمیانه هنوز سیاست های نفتی جهان از جمله آمریکا به نفت خاورمیانه مربوط می شود. آمریکا و خاورمیانه از طریق انرژی به هم مربوط می شوند. چین در این حوزه تا کنون نقش بازیگر اقتصادی داشته و نقش سیاسی به عهده نگرفته است. می توان نتیجه گرفت که نقش آمریکا در این حوزه فعلا بلا منازع است. 

چهارم، بنا به نظر صاحبنظران سیاسی، آمریکا به خاطر بحران کرونا با شرایط زیر در ارتباط با چین مواجه است:  

1-    نخبگان سیاسی امنیتی آمریکا بعد از این بحران به این نتیجه رسیده اند که چین خطر جدی برای رشد و موفقیت آمریکاست. یک نوع اجماع ضد چین در هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه مشاهده می شود. حتی گفته می شود که در انتخابات نوامبر آینده هرکس بیشتر ضد چین باشد رای خواهد آورد.

2-    برنامه و حمایت دولت برای حفظ مناسبات عادی تجارت به خاطر کرونا در آمریکا در سال جاری چندین تریلیون دلار هزینه داشته است که برای سال آینده نیز تکرار خواهد شد. این کسری بودجه تعادل اقتصادی در آمریکا را به ضرر بودجه نظامی همچون بحران مالی 2008 -2009  که باعث کاهش پانصد ملیارد دلار از بودجه نظامی شد، به هم خواهد زد. سوق بودجه ای غیر متناسب با برنامه های قبلی به طرف موارد مربوط به سلامت و بهداشت نیز به آن اضافه خواهد شد. در حال حاضر بودجه نظامی آمریکا بالغ بر 700 ملیارد دلار است. کاهش بودجه نظامی به مفهوم افول آمریکا تعبیر می شود.

3-  با توجه به قدرت روز افزون نظامی چین، چگونگی در اولویت نگاه داشتن کنترل این کشور از یک طرف، و امید به اینکه کشورهای دیگر از این کاهش قدرت سوء استفاده نکنند از طرف دیگر، یکی از ابهامات فعلی نخبگان آمریکا محسوب می شود. از نظر آمریکایی ها، چین شرایط فعلی را فرصتی برای پیشبرد تمایلاتش می داند. 

پنجم، با بحران کرونا چین در ارتباط با آمریکا رفتارهای نوینی را به نمایش گذاشت: 

1-    در زمانی که دبیر کل سازمان ملل متحد، "آنتونیو گوترش"، برای مبارزه با کرونا اعلام کرد که نیاز مبرم به رهبری وجود دارد چین در قامت یک رهبر جهانی خود نمایی کرد. به 140 کشور جهان کالا و محصولات بهداشتی فروخت یا اهدا کرد. به 14 کشور تیم پزشکی اعزام و تا آخر آوریل برای هر آمریکایی به طور متوسط 14 ماسک ارسال کرد. در زمانی که آمریکا کمک هایش به WHO  را قطع کرد چین در سال 2019 دومین کمک کننده به این سازمان بود و بعد از لغو کمک های آمریکا در دو مرحله 60 ملیون دلار به این سازمان کمک کرد. 
2-    توافق تجاری با آمریکا در ژانویه گذشته بعد از بسیاری مشکلات امضاء شد که در اولین فاز خود به بن بست رسید. (چین از اول به مذاکرات تجاری با آمریکا تمایل نداشت و بعد از دو سال مذاکرات و تهدیدات و جنگ کامل تجاری به آن سر نهاد ولی تبلیغاتی در رسانه های این کشور صورت نگرفت). خلاف توافق، خریدهای چین از آمریکا ماه مارس 25% کمتر از مارس سال گذشته بوده است. این رقم در ماه آوریل نیز به 11% کاهش نسبت به سال قبل بالغ شده است. به عبارت دیگر چین قرار بود در چهار ماهه اول سال 2020، 34 ملیارد دلار از آمریکا واردات داشته باشد در حالی که این رقم 14.4 ملیارد دلار است. حتی کمتر از رقم 16 ملیارد مربوط به سال 2019. 

در بخش انرژی، چین قرار بود در سال های 2020  و  2021 به ترتیب 33.9 و 44.8 ملیارد دلار  گاز طبیعی، نفت خام، ذغال سنگ و فراورده نفتی خریداری کند اما تا کنون این کشور وارداتی معادل 114 ملیون دلار از آمریکا داشته که نصف سال گذشته است. در مقایسه  واردات چین از روسیه و عربستان در سه ماهه اول سال معادل 11.3 و 10.7 ملیارد دلار به ترتیب  است. لازم به ذکر است هر بشکه نفت آمریکا برای چین هزینه حملی معادل 10 دلار در بشکه بر می دارد که نسبت به واردات از خاورمیانه گران تر است. 

3-    کنگره آمریکا به واردات محصولات دارویی، پزشکی و نیمه هادی های پیشرفته مورد نیاز صنایع انفورماتیک از چین حساسیت نشان داده اند و کارشناسان آمریکایی در مورد خارج کردن تعداد یا همه این صنایع از چین در حال بررسی هستند.

4-    جو ضد چینی در آمریکا با افزایش تبلیغات علیه چین به عنوان باعث بحران، شدت گرفته است و روزانه صداهای مختلفی از آمریکا برای مسئول دانستن چین به گوش می رسد. محافظه کاران چه از نظر حقوقی و چه از نظر سیاسی به دنبال راه حل هایی افتاده اند که از چین غرامت بگیرند. و دولت نیز به صورت غیر رسمی روی این موج سوار است که چین باید غرامت بپردازد. حقوقدانان دانشگاه ییل و برکلی تلاش دارند که با ارائه طرح هایی ایالت های مختلف آمریکا را در درخواست غرامت مالی و جانی از چین یاری کنند. در کنگره نیز طرح هایی برای لغو مصونیت دولت چین مشابه آنچه در مورد حادثه یازده سپتامبر به وجود آمد در حال بررسی است. تا جایی که برای مصادره 1.3 ترلیون ذخائر چین در آمریکا نیز طرح هایی ارائه شده است.

5-    با بیش از یک ملیون بیمار شناسایی شده و نزدیک 70 هزار نفر جان باخته جامعه اطلاعاتی آمریکا تحت فشار رئیس جمهوری به دنبال این است که شواهدی پیدا کند که مبدا این ویروس در چین و یا به خاطر سهل انگاری های انجام شده در مرکز ویروس شناسی "ووهان" است. تا به حال این جامعه اتفاق نظر داشته که این ویرس ساخته یا تغییر شکل داده دست بشر نیست اما چین را تبرئه نمی کند. 

6-    ورود چین به حوزه تحریم و تهدید بدیع و بی سابقه است. دیپلمات های چینی موظف شده اند دیگر مسائل را به سکوت نگذرانند که نمونه آن را در مقابله مدیرکل وزارت بهداشت ایران با سفیر چین داشتیم. دیگر نمونه آن سفیر چین در استرالیا با علنی کردن مذاکرات خود با وزیر امور خارجه این کشور تهدید کرد که در صورت حمایت استرالیا از کمیته حقیقت یاب ویروس کرونا محصولات این کشور در چین مورد تحریم قرار خواهد گرفت. همچنین چین تحریم چند تن از اعضای کنگره آمریکا را بخاطر مواضع ضد چینی در دستور کار خود قرار داد.

7-    نهایت آن که به نظر می رسد چین به زودی در مورد اهداف ژئو پلیتیکی خود منجمله ارزش سیاسی یک کمربند یک راه، بیشتر کوشش کند.

ششم، نتیجه گیری و جایگاه ایران 

بسیار واضح است که از نظر اقتصادی و مالی علائقی که چین و آمریکا را به هم پیوند می زند هنوز بیش از عوامل جدا کننده است. و این که احتمالا بعد از یک دوره تنش انتخاباتی دوباره شرایط همکاری جدیدی به وجود آید دور از انتظار نیست اما قطعا برخی اقدامات ملی گرایانه و نیز تغییر محل تولید صورت خواهد گرفت. به طور مثال در مورد زنجیره تولید لوازم بهداشتی نه تنها در آمریکا که در اکثر کشورهای جهان تغییر اساسی صورت می گیرد.  

1-    علیرغم موارد ذکر شده در مورد عدم تحقق مفاد توافق تجاری بین دو کشور مقامات آمریکایی قبول دارند که چین بر اساس توافق مزبور اقدامات ساختاری از جمله گشایش بیشر بازار و یا احترام به ملکیت معنوی را به خوبی پیگیری کرده است. بنابراین زمینه توافق خیلی بسته نیست. 

2-    کاهش تولید در چین این کشور را تحریک به سرمایه گذاری در کشورهای دیگر می کند که برای مسئولین صنعتی و خام فروش کشور ما فرصتی برای تغییر جهت به وجود می آورد اگر از دست ندهند.

3-    اهمیت دارد بدانیم که جدا شدن بخش تکنولوژیک چین از آمریکا جدی است و آمریکا در تمام سطوح و به شدت آن را دنبال می کند. فشار آمریکا بر انگلستان، اروپا و اسرائیل برای کاهش مراودات تکنولوژیک دقیقا روی چنین سیاستی استوار است. همکاری تکنولوژیک با چین باید در اولویت های کشور باشد.

4-    بعد از فروکش کردن این بحران باید انتظار داشت که همانند شرایط بعد از جنگ جهانی دوم سازمان های جدیدی در رقابت با سازمان های فعلی پا به عرصه حضور بگذارند که حول محور تعریف چین از سیاست بین الملل باشد. و ایران خود را برای چنین وضعیتی آماده کند. 
دور از انتظار نیست که با توجه به رفتار آمریکا و سیاست مقاومت علنی چین، کشورهای جهان مجبور به تعیین موضع له و علیه علنی نسبت به این دو قدرت باشند. 

5-    در آینده ای نه چندان دور ایران شاهد آن خواهد بود که چین برای جلب ایران علاقمند به سرمایه گذاری سیاسی باشد تا نامعادله فعلی در روابط شرایط معقول تری بخود بگیرد.

کلید واژه ها: چین و امریکا ایران و چین ایران و چین و امریکا جنگ تجاری چین و ترامپ جنگ تجاری چین و آمریکا دونالد ترامپ


( ۳ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۲:۳۴
برای امریکا قطع رابطه تولیدی وتجاری با چین بعلل اقتصادی امکان پذیر نیست. نوعی خود کشی است..تجارت خارجی امریکا با چین انقدر سود رسان است که حذف این تولیدات ارزان واین سود تجارت اقتصاد داخلی امریکا را از داخل با سقوط اقتصادی زیادی مواجه میکند. این حجم تولیدات با دستمزد امریکا در امریکا امکان پذیر نیست.تجارت خارجی امریکا با اروپا برای امریکا ازدیاد ثروت نمی کند. هر دو کارگری با دستمزد معادل یک دیگر دارند در صورتیکه روابط تجاری امریکا با چین با دستمزد ده تا پانزده برابری امریکا نسبت به چین برای امریکا بسیار سود رسان است.امریکا کار کارگر روزی ده دلار وارد میکند وکار با کارگر روزی دویست دلار وبیشتر صادر. هیچ کشوری دیگری درجهان وفور و نظم کارگری صنعتی چین را وبازارمصرفی داخلی وخارجی چین را ندارد. هند گرچه از نظر جمعیتی با چین تقریبا متعادل است ونیروی تحصیکرده خوبی هم دارد ولی تا سالهای سال نمی تواند نظم کاری چین را بعلل فرهنگی وسیاسی وغیره داشته باشد. انقلاب چین یک انقلاب برای نظم صنعتی بوده است در صورتیکه هند وضعیت اجتماعی قرنها پیش خود را دارا است وبه ان هم افتخار میکند . وحاضر به هیچ تغییر اجتماعی هم نیست.امریکا کالای مورد نیاز خود را باقیمت چین از کجا تهیه خواهد کرد که صادراتی معادل حتی چین هم داشته باشد.چنانچه این پروسه حتی تئوریک امکان پذیر باشد بسیا زمان بر است ودر این زمان تصمیمات وگروههای سیاسی دیگری در امریکا خواهد بود. یکی از سئولات من همواره این است که گروه موجود که بر چین فشار میاورد خود باعث ایجاد این رابطه بودهاست.در زمان ایجاد این رابطه تفاخر سیاسی بسیاری کرده است. حال چگونه است که امروز شدیدا به این رابطه حمله ونشان میدهد که سعی در قطع ان میکند. ایا این گروه دیواری که خود بالا برده است میخواهد پائین بیاورد.تصورمن این نیست. ملاحظه کنید تحقیقات بسیار زمان بر وکم بازده ونیاز انسانی متخصص ان بسیار بیشتر شده است.این نیرو در امریکا نیست وتوان اماده سازی ان هم بعلل اجتماعی موجود نیست.چین این نیرو را بسیار زیاد دارد. چین تا چند ده سال دیگر پیشرو تحقیقات جهانی خواهد بود گرچه ممکن است هیچ نوبلی هم بعلل سیاسی برنده نباشد.امریکا لقمه بسیار بزرگتری از دهانش برداشت. بجای انکه امریکا چین را قورت دهد چین در حال هضم امریکا است.برخی سیاستمداران امریکائی علی رغم معروفیت خوداشتباهات محاسبه داشته ودارند.این اشتباهات با فشار بر چین تصیح نمیشود.ایاکرونا ویروس در این میان نقشی باید عهده دار شود.