آنگلا مرکل با چه هدفی حزب الله لبنان را در لیست گروه های تروریستی قرار داد؟
سایه نگاه مخرب قاره سبز به محور مقاومت بر روابط ایران و اروپا
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – پنج شنبه هفته گذشته بود که وزارت کشور آلمان حزب الله لبنان را رسما یک گروه تروریستی قلمداد کرد و از ممنوعیت فعالیت های این حزب در سراسر خاک این کشور خبر داد. با این اقدام، آلمان پس از هلند و بریتانیا سومین کشوری است که حزب الله را جزء گروه های ترویستی تلقی می کند. این در حالی است که آلمان در سال های اخیر در برابر خواست امریکا و اسرائیل برای قرار دادن حزب الله در فهرست تروریستی مقاومت کرده بود. با این وجود نهایتا پنج شنبه گذشته به دلیل فشارهای فزاینده واشنگتن و تل آویو تصمیم اخیر را اتخاذ کرد. ولی به موازات این اقدام آلمانی ها در آن سو فرانسه که اکنون به عنوان تنظیم کننده اصلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا به شمار می رود تنها فعالیت شاخه نظامی حزب الله را در خاک خود ممنوع کرده است. با این وصف، بروکسل عموما مایل بود تا با فعالیت سیاسی حزب الله در اروپا مدارا شود. در واقع، به استثنای هلند و بریتانیا، اکنون آلمان تنها دولت اروپایی است که فعالیت حزب الله را ممنوع اعلام کرده است. اما برلین و شخص آنگلا مرکل با چه هدفی حزب الله لبنان را در لیست گروه های تروریستی خود قرار داد؟ با توجه به مواضع بعضاً تند برخی از شخصیت ها و مقامات داخلی ایران در قبال اقدام پنجشنبه هفته گذشته آلمان برای قرار دادن حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی خود، این مسئله تا چه اندازه میتواند روابط تهران - برلین و در نگاه کلان تر ایران با اروپا را تحت الشعاع قرار دهد؟ بررسی بیشتر این مسئله، موضوع گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با سید جعفر قنادباشی، کارشناس و پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه است که در ادامه می خوانید:
پنجشنبه هفته گذشته برلین رسماً حزب الله لبنان را در لیست گروههای تروریستی خود قرار داد و هر گونه فعالیت افراد، دفاتر و سازمان های وابسته به این گروه را در این کشور ممنوع کرد. از نگاه شما دولت آنگلا مرکل با چه هدف یا اهدافی دست به این اقدام زده است؟
در پاسخ به سوال شما باید گفت که دو عامل سبب شده که آلمان بخواهد حزب الله لبنان را در لیست گروههای تروریستی مدنظر خود قرار دهد؛ اولین عامل به نقش آفرینی ایالات متحده باز می گردد. به خصوص که با روی کار آمدن دونالد ترامپ، تلاش های کاخ سفید برای کاهش هر چه بیشتر نفوذ سیاسی و دیپلماتیک حزب الله لبنان در منطقه و در کل جهان به صورت جدیتری در دستور کار آمریکاییها قرار گرفت. در این راستا واشنگتن بعد از اعمال تحریم های گسترده در منطقه غرب آسیا و نیز تحرکات نظامی و امنیتی در خاورمیانه، کوشش برای از بین بردن عوامل و بسترهای افزایش محبوبیت حزب الله لبنان در این کشور و منطقه خاورمیانه با به راه انداختن اعتراضات عمومی سعی کرد با فشار بر دیگر کشورها به ویژه کشورهای اروپایی که حزب الله لبنان می تواند با ایجاد دفتر رسمی نمایندگی یک مشروعیت بینالمللی به فعالیتهای خود ببخشد را وادار زمینه انزوای جهانی محور مقاوت را فراهم کند. خصوصاً کشوری مانند آلمان که قطعاً اگر حزب الله به حیات سیاسی و دیپلماتیک خود در این کشور ادامه می داد، می توانست از این کشور به عنوان یک بستر مناسببرای تبیین، تشریح و تعریف واقعیتهای حزبالله و محور مقاومت در کل خاک اروپا استفاده کنند. از این رو بعد از هلند و بریتانیا نوبت به آلمان رسید که این کشور هم حزب الله لبنان را یک گروه تروریستی عنوان کند تا از فعالیت سیاسی و دیپلماتیک این گروه و به تبع آن محور مقاومت در این کشور و کل اروپا جلوگیری به عمل آید.
دلیل دوم اقدام آلمان به مسئله حمایت خارجی از تلاش برخی شخصیت ها، جریانات و احزاب داخلی در لبنان با محوریت جریان ۱۴ مارس برای تحت الشعاع قرار دادن فعالیت و نفوذ حزب الله باز می گردد. در این رابطه اگر دقت کرده باشید به موازات اقدام آلمان برای قراردادن حزبالله لبنان در لیست گروه های تروریستی خود، شاهد برگزاری دور جدید از اعتراضات مردمی در لبنان هستیم که لبه تیز این اعتراضات بیش از آنکه به مشکلات و چالش های اقتصادی و معیشتی مربوط باشد، دارای خاستگاه سیاسی و امنیتی حول کنار گذاشتن حزب الله لبنان باز می گردد. یعنی جریانات سیاسی داخلی لبنان با موج سواری بر اعتراضات مردمی که بیشتر به واسطه مشکلات معیشتی و اقتصادی صورت گرفته است، سعی دارند اینگونه القا کنند که حضور سیاسی حزب الله لبنان در صحنه تحولات این کشور باعث ایجاد تحریم و فشار اقتصادی بر لبنان شده است. لذا باید حزب الله از صحنه تحولات سیاسی و امنیتی این کشور کنار گذاشته شود تا لبنان به یک ثبات و آرامش سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برسد و چون این تلاش های داخلی در لبنان برای مشروعیت بخشی خود به یک حمایت خارجی نیاز داشت کشور آلمان سعی کرد به موازات آغاز دور جدید اعتراضات مدیریت شده در داخل لبنان با این اقدام پنجشنبه هفته گذشته خود حمایت خارجی مد نظر را از تلاش های داخلی برای فشار به حزب الله لبنان به عمل آورد. پس قطعاً باید گفت که تلاش های خارجی ماننند اقدام آلمان در قرار دادن حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی خود به واسطه فشار ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی با آغاز دور جدید اعتراضات در لبنان در یک هماهنگی با همدیگر علیه حزبالله لبنان عمل میکنند.
ذیل گفته شما تنها چند روز قبل از آغاز دور جدید اعتراضات مردمی در لبنان و اقدام آلمان در قرار دادن حزب الله در لیست گروه های تروریستی خود شاهد بازگشت سهد حریری، نخست وزیر سابق لبنان، رئیس حزب المستقبل و یکی از رهبران جریان ۱۴ مارس از فرانسه لبنان بودیم. با بازگشت حریری این ظن و گمان تقویت شد که قطعاً وی با یک دستور کارمشخص به لبنان مراجعت کرده است. لذا باید شاهد تحولات معناداری در عرصه سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک لبنان باشیم. با این وصف آیا میان بازگشت سعد حریری از فرانسه با آغاز دور جدید اعتراضات مردمی در لبنان و نیز اقدام آلمان در قرار دادن حزب الله در لیست گروه های تروریستی خود ارتباط و هماهنگی خاصی وجود دارد؟
به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. قطعاً میان بازگشت سعد حریری از فرانسه با آغاز دور جدید اعتراضات مردمی در لبنان و نیز اقدام آلمان در قرار دادن حزب الله در لیست گروه های تروریستی خود ارتباط و هماهنگی خاصی وجود دارد. به هرحال سعد حریری یکی از شخصیتهای اصلی جریان ۱۴ مارس و به عنوان مخالف و منتقد جدی حزبالله و جریان هشتم مارس از هیچ تلاشی برای انزوا و کاهش نفوذ محور مقاومت در لبنان دریغ نخواهد کرد. لذا من معتقدم که سفر سعد حریری به فرانسه به منظور ایجاد هماهنگی میان کشورهای اروپایی به منظور فشار و اقدام علیه حزب الله لبنان و همچنین مدیریت هماهنگی بین برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با اروپاییها در این زمینه بوده است تا بتوانند در یک برنامه ریزی به زعم خود دقیق میان تحولات داخلی در لبنان و نیز حمایت های خارجی به منظور فشار به حزبالله لبنان برای کاهش محبوبیت و نفوذ سیاسی محور مقاومت هماهنگی های لازم را ایجاد کنند.
شما به ارتباط اقدام پنجشنبه هفته گذشته آلمان در قرار دادن حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی خود با آغاز دور دوم اعتراضات مردمی در لبنان و نیز تحرکات سعد حریری پس از مراجعت از پاریس برای تحت الشعاع قرار دادن نفوذ و قدرت سیاسی حزب الله در داخل لبنان تاکید چند باره داشتد. اما قطعاً با روی کار آمدن کابینه حسان دیاب که شخصیتی نزدیک به جریان ۱۴ مارس و محور مقاومت است میتوان این انتظار را هم داشت که بخشی از این تلاش ها متوجه دولت جدید در لبنان شود. از نگاه شما آیا این تحرکات هماهنگ شده داخلی و خارجی در نهایت می تواند کابینه حسان دیاب را به شکست بکشاند و در پی آن سعد حریری و یا فردی از جریان ۱۴ مارس عنوان نخست وزیر جدید در لبنان، امور این کشور را به دست بگیرد؟
این هدف غایی این تلاش هاو تحرکلات است. یعنی سعد حریری و برخی جریان های داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای علاوه بر تلاش به منظور کاهش نفوذ سیاسی حزب الله لبنان در این کشور، بخشی از تحرکات اخیر داخلی در لبنان با محوریت آغاز دور جدید اعتراضات و نیز حمایت های خارجی مانند اقدام به آلمان برای فشار بیشتر به کابینه آقای حسان دیاب طراحی کرده اند در نهایت بتوانند خود آقای سعد حریری و یا فردی از جریان ۱۴ مارس را به عنوان نخست وزیر جدید لبنان انتخاب کنند. اما نکتهای که نمی توان به هیچ وجه آن را نادیده گرفت این است که در صحنه واقعیت های سیاسی داخلی لبنان حزب الله در سایه پروسه قانونی انتخابات یک سال پیش توانسته است مشروعیت سیاسی خود را در لبنان به نقطه ای برساند که هیچ گونه تلاش داخلی و یا خارجی نمیتواند آن را صحنه تحولات سیاسی لبنان حذف کند. این یک وضعیت تغییرناپذیر است. بنابراین تمام تلاش های داخلی لبنان با حمایت های خارجی به منظور تحت الشعاع قراردادن مشروعیت سیاسی حزب الله لبنان، تلاش هایی از پیش شکست خورده است. به هر حال حزبالله لبنان در جریان انتخابات اخیر در این کشور کرسیهای پارلمانی قابل توجهی به دست آورده است و برخی از اعضای کابینه آقای حسان دیاب نیز از اعضای حزب الله لبنان هستند. بنابراین محور مقاومت در لبنان از یک مشروعیت جدی و بدون خدشه و جایگاه و وزن سیاسی بالایی برخوردار است. چون زمانی که یک حزب مانند حزب الله لبنان توانسته است در انتخابات قانونی لبنان بخشی از کرسیهای پارلمانی را در اختیار بگیرد و همچنین مشارکت جدی در تشکیل دولت لبنان داشته باشد، نمی تواند به عنوان یک گروه تروریستی قلمداد شود. به عبارت سادهتر اکنون حزب الله لبنان در سایه «مشروعیت سیاسی» خود به یک «مصونیت سیاسی» رسیده است و به همین واسطه تمام تلاشهای جریان ۱۴ مارس حتی با حمایت خارجی به منظور فشار به حزب الله قرین موفقیت نخواهد بود.
اما با توجه به مواضع بعضاً تند برخی از شخصیت ها و مقامات داخلی ایران در قبال اقدام پنجشنبه هفته گذشته آلمان برای قرار دادن حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی خود، این مسئله تا چه اندازه میتواند روابط تهران - برلین و در نگاه کلان تر ایران با اروپا را تحت الشعاع قرار دهد؟
به هر حال اروپایی ها اهمیت ویژه ای برای تداوم مناسبات سیاسی و دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی ایران قائلند چرا که خود اروپایی ها بیش از هر کسی بر این واقعیت اشراف دارند که ایران و دیگر اعضای محور مقاومت، به خصوص حزب الله لبنان در جبهه مبارزه با تروریسم و ناامنی در منطقه عمل کرده اند و همین تلاش ها و مجاهدت ها بود مانع از تسری و تعمیم هرچه بیشتر ناامنی ناشی از عملیات های داعش در اروپا شد. کما اینکه ما در برههای شاهد جولان داعش در اروپا بودیم. بنابراین اروپا در سایه این نیاز خود برای تداوم روابط سیاسی و دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران، حداقل برای حفظ امنیت خود باید از هرگونه اقدامی که می تواند سایه جدی بر این روابط داشته باشد، بپرهیزد. اما متاسفانه اقدام پنجشنبه هفته گذشته آلمان یک ضربه جدی تلاش های ضدتروریستی منطقه داشت و اتفاقا در آن سو به نظر میرسد که تحولات داخلی لبنان و همچنین اقدام پنجشنبه هفته گذشته آلمان را نباید چندان بی ارتباط با تحرکات و تلاش ها برای احیای مجدد داعش در عراق دید. اما قطعاً تداوم این دست اقدامات باعث تقویت جریان تروریسم و مطمئنا کشیده شدن دامنه آن به اروپا و خود المان خواهد شد.
آیا پیرو گفته های دیروز دوشنبه سید حسن نصرالله این امکان وجود دارد که علاوه بر آلمان شاهد تکرار اقدام برلین از سوی دیگر کشورهای اروپایی باشیم؟
همان گونه که سید حسن نصرالله در سخنرانی دیروز دوشنبه خود تأکید کرد تصمیم اخیر دولت آلمان علیه حزبالله فقط و فقط محور مقاومت در منطقه را هدف قرار داده است و در راستای بخشی از جنگ آمریکایی - اسرائیلی علیه محور مقاومت قرار دارد. از این رو تصمیم اخیر آلمان علیه حزبالله از قبل هم قابل پیشبینی بود. چون این تصمیم بهمثابه تسلیم شدن در برابر دولت آمریکا بوده است. لذا زمانی که کشوری مانند آلمان به عنوان یکی از مهمترین بازیگران اتحادیه اروپا به واسطه فشارهای ایالات متحده آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی در نهایت مجبور می شود حزبالله لبنان را در لیست گروههای تروریستی خود قرار دهد، قطعاً کشورهای دیگری که از توان سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی ضعیف تری نسبت به آلمان برخوردارند نیز مجبور به تکرار همین اقدام برلین خواهند شد. چون همان گونه که در پاسخ به سوال ابتدایی شما اشاره کردم اکنون واشنگتن و صهیونیستها تلاش جدی برای کاهش مشروعیت دیپلماتیک و سیاسی حزب الله لبنان در منطقه و جهان دارند. بنابراین از هر گونه فعالیت سیاسی حزب الله در قاره اروپا جلوگیری خواهند کرد. چون قطعا حضور حزب الله در این قاره می تواند مشروعیت محور مقاومت را پررنگ تر و پررنگ تر کند.
نظر شما :