متحدان منطقه ای آمریکا به دنبال شرکای جدید می گردند
نگرانی کشورهای عربی از آشفتگی در ایالات متحده
نویسنده: استیون اِی. کوک (از اعضای ارشد مطالعات خاورمیانه و آفریقا در شورای روابط خارجی)
دیپلماسی ایرانی: اخیرا سفری به دبی داشتم و زمانی که آنجا بودم، ایالات متحده اتفاقات متعددی از قبیل افتضاح مربوط به مجمع دموکرات ها در ایالت آیووا و ناتوانی حزب در معرفی نامزد پیروز در ایالت به دلیل مسائل «کنترل کیفیت»، سخنرانی سالانه رئیس جمهوری و اقدام نانسی پلوسی، رئیس دموکرات مجلس نمایندگان، به پاره کردن متن سخنرانی دونالد ترامپ، استیضاح او به اتهام سوء استفاده از قدرت و لغو دعوت از میت رامنی، تنها جمهوری خواه حمایت کننده از اتهام سوء استفاده از قدرت رئیس جمهوری، از کنفرانس اقدام سیاسی محافظه کار به دلیل ناتوانی در تامین امنیت او را پشت سر گذاشت. از فاصله ای حدودا 15هزار کیلومتری، شکاف در ساختار سیاسی آمریکا کاملا حس می شد. اما من تنها کسی نبودم که به این مساله توجه کرده بودم. اماراتی ها هم متوجه این مشکلات بودند. آنها کاملا این مضحکه را زیر نظر داشتند.
افرادی که در سفر خود به امارات با آنها صحبت کردم، از بی کفایتی دموکرات ها در آیووا به وحشت افتاده، از نبود تمدن در زمان و بعد از سخنرانی سالانه رئیس جمهوری متحیر شده و مطمئن شده بودند که ترامپ در ماه نوامبر مجددا رای خواهد آورد؛ با این وجود، اطمینان به دور دوم ریاست جمهوری ترامپ هیچ تغییری در احساس ناراحتی و نگرانی از اختلال فزاینده در عملکرد دولت ایالات متحده ایجاد نکرده است. آنها نگران آسیب های قطبی شدن شدید امور و تاثیرات احتمالی آن بر روابط خود با ایالات متحده هستند. اماراتی ها از مدت ها پیش متوجه ناهماهنگی ها در رویکرد ایالات متحده در قبال خاورمیانه شده و در صدد یافتن شرکای جدید برای کمک به آنها در دستیابی به اهدافشان برآمده اند. و آنها تنها کشور در خاورمیانه نیستند که اعتماد خود را به آمریکا از دست داده اند.
به همان اندازه که در واشنگتن بر سر ارزیابی مجدد روابط با متحدان در خاورمیانه بحث و مناقشه وجود دارد، در پایتخت های منطقه نیز روابط با آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. اولین بار چند سال پیش در گفت و گو با یک مقام مصری که درباره دیدگاه های جهانی «انزواگرایانه» سیاستمدارانی همچون سناتورها رَند پال و برنی سندرز سخن می گفت، متوجه این مساله شدم؛ تفکرات اینچنینی شمار زیادی از سیاستمداران آمریکا این سوال را در ذهن سران مصر ایجاد کرده بود که آیا واشنگتن در زمان مورد نیاز، نقش خود را به عنوان شریک استراتژیک قاهره و عامل ایجاد ثبات در خاورمیانه ایفا خواهد کرد یا خیر.
ترک ها نیز به نوبه خود سوالات مشابهی درباره بی محابایی سیاست های آمریکا در قبال سوریه و روابط آن با یگان های مدافع خلق کردهای سوریه که ترکیه آنها را به حزب کارگران کردستان نسبت می دهد، مطرح کرده اند. سعودی ها هم که از زمان قتل جمال خاشقچی، روزنامه نگار مخالف سعودی، با انتقادهای گسترده مواجه بوده اند، متوجه نیاز به ایجاد تغییر در روند امور در میانه تاکید بر روابط دو جانبه شده اند.
این به معنای بازنگری متحدان منطقه ای ایالات متحده در امور نیست؛ اگرچع برخی از آنها سعی دارند در سیاست های خارجی خود تنوع ایجاد کنند. اماراتی ها باور دارند که آینده اقتصادی آنها به روابط با چین وابسته است و اگرچه در رقابت بر سر قدرت برتر طرف هیچ کشوری را نگرفته اند، به خوبی احساس کرده اند که شرایط قدرت جهانی در حال تغییر است. آنها تابستان 2018 به مدت سه روز میزبان شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین، بودند و توافق نامه هایی را بر سر روابط انرژی، مالی، نظامی و تجاری امضا کردند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، نیز در سال 2019 که به امارات سفر کرد، با استقبال گرمی مواجه شد؛ این سفر به توافقی 1.3 میلیارد دلاری در بخش های بهداشت، فناوری و انرژی انجامید.
مصری ها صراحتا درباره بازگشت چیزی شبیه به «روابط مثبت خنثی» در دوران جمال عبدالناصر سخن می گویند؛ زمانی که قاهره سعی می کرد تا حد ممکن از کمک قدرت های رقیب بهره ببرد. آنها نمی خواهند که مقامات آمریکایی به انتخاب بین واشنگتن و پکن مجبورشان کنند و در عین حال، می خواهند که درباره تقویت روابط قاهره و مسکو خودشان تصمیم گیرنده باشند. در همین حال، با افزایش اختلافات بین ترکیه و آمریکا، ترک ها و روس ها به رغم اختلاف نظرها درباره وقایع سوریه، به یکدیگر نزدیک تر شده اند. و حتی در شرایطی که ایالات متحده بزرگ ترین سرمایه گذار در عربستان است، سعودی ها اهمیت تجارت با چین را به عنوان بزرگ ترین شریک تجاری خود مورد توجه قرار داده اند و همچنین درک کرده اند که باید برای احتیاط، روابط دوستانه ای با روسیه داشته باشند.
البته هیچ یک از متحدان آمریکا در خاورمیانه هنوز روسیه یا چین را به عنوان جایگزینی برای آن در نظر نگرفته اند، اما بی شک تا زمانی که مقامات و سیاستمداران آمریکایی از تغییر تمرکز خود و تصمیم پایان دادن به «جنگ های به اصطلاح پایان ناپذیر» سخن می گویند، رهبران خاورمیانه هم به تلاش برای کشف و شهود درباره متحدان جایگزین ادامه خواهند داد. مساله دیگر در این محاسبات ژئوپلیتیک، درک این مساله است که جنگ افزار سیاسی همه جنبه های زندگی در ایالات متحده را تحت تاثیر قرار داده و این کشور را در قبال جهان بی توجه یا غیرمسئول کرده است. نتیجه قابل پیش بینی تنها متمایل شدن به سمت سایر قدرت های بزرگ برای چتر حمایتی آنها نیست، بلکه تلاش برای به دست گرفتن امور است و همین مساله بوده که درگیری ها در مناطقی مانند یمن، لیبی و سوریه را خونین تر کرده است.
برای شخص من، دیدن افتضاح آیووا، فاجعه سخنرانی سالانه رئیس جمهوری و پیامدهای تبرئه ترامپ در سنا از آنطرف دنیا، تجربه وحشتناکی بود. بسیاری از افراد صاحب نظر اکنون یا در انزوا به سر می برند یا سکوت کرده اند. اما حقیقتا باور دارم آسیب های این اتفاقات به ایالات متحده و وعده های آرمانی، جبران ناپذیر است. شاید تاثیر آنها در سیاست خارجی ایالات متحده چندان قابل توجه نباشد، اما این بدان معنی نیست که آسیب جدی نبوده. ترک خاورمیانه برای همه جناح های سیاسی بسیار جذاب است، حتی اگر آمریکایی ها ندانند که این مساله در عمل چه معنایی خواهد داشت. شاید این منطقه از ایالات متحده خیلی دور باشد، اما آمریکا هنوز هم اهداف مهمی در آنجا دارد که تحقق آنها در شرایطی که شرکای منطقه ای آن را غیر قابل اعتماد، بی کفایت و دیوانه می دانند، بسیار دشوار خواهد بود.
منبع: فارن پالسی / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :