آلمان درگیر چالش سیاسی است
بحران در حزب دموکراتیک مسیحی آلمان و چالشهای جانشینی مرکل
نویسنده: عابد اکبری، پژوهشگر مسائل اروپا
دیپلماسی ایرانی: آلمان بهعنوان بزرگترین و ثروتمندترین کشور در اتحادیه اروپا نقشی حیاتی در این مجموعه دارد و بهنظر میرسد وضعیت فعلی حکمرانی در این کشور، برای لحظاتی دکمه توقف امور جهانی را زده است. اگرچه مرکل تلاش کرد با انتخاب وارثی برای خود که امری بیسابقه در آلمان بود، مانع از بروز بحران در این کشور و در اتحادیه اروپا شود، اما برنامه جانشینی او با شکست مواجه شده است. جانشینی که مرکل بهجای خود معرفی کرده بود، آنگرت کرامپ کارنبوئر، وزیر دفاع فعلی آلمان اعلام کرده است از مسند ریاست حزب اتحاد دموکراتیک مسیحی کنارهگیری میکند و در سال 2021 نیز بهعنوان نامزد صدراعظمی این حزب شرکت نخواهد کرد.
در ظاهر ممکن است اینگونه بهنظر برسد که این کنارهگیری به بحرانی در آلمان دامن زده، اما در واقع فقط نشانهای کوچک از بحران عمیقی در آلمان را آشکار کرده است. کرامپ کارنبوئر علت کنارهگیری خود را شکستن تابویی به قدمت جنگ جهانی دوم، یعنی پیوند حزب دموکراتیک مسیحی با حزب راست افراطی اعلام کرده است. نوشتار حاضر به بررسی دلایل کنارهگیری کرامپ کارنبوئر و پیامدهای بلاتکلیفی در حکمرانی آتی آلمان اختصاص دارد.
برخی از دلایل برای کنارهگیری کرامپ کارنبوئر
از زمان معرفی کرامپ کارنبوئر بهعنوان جانشین صدراعظم، میتوان گفت تاحدودی نگرانیهای مردم و بهویژه حامیان حزب دموکراتیک مسیحی و احزاب همپیمان با آن درمورد عصر پسا مرکل کاهش پیدا کرد، اما درمورد صلاحیت او در این مسند چندان اجماعی وجود نداشت. ازهمینرو، کنارهگیری او بیش از آنکه ناراحتی آلمانیها برای از دست دادن او را نشان دهد، هم بازگشت نگرانیهایی درمورد عصر پسا مرکل است و هم بازتابی از نزاع قدرت درمیان احزاب مختلف و بهویژه تحقیر برنامههای آتی حزب مرکل محسوب میشود. درادامه نگاهی به برخی از پیشرانهای این کنارهگیری داشتهایم:
- ناتوانی کرامپ کارنبوئر در کنترل سازمانهای حزبی منطقهای: در سالهای اخیر، رشد راستگرایی در آلمان غیرقابل کنترل شده که درمقایسهبا دیگر کشورهای اروپایی بهسبب وجود فاکتورهایی متعدد بسیار خطرناکتر بوده است. آلمانها برخلاف فرانسه سابقهای طولانی در پذیرش مهاجرت نداشتند و پس از 2015 که مرکل سیاست درهای باز برای مهاجران را اعلام کرد، خشونت بیسابقهای در این کشور مانند آتش زیر خاکستر سر برآورد. دراینمیان، کرامپ کارنبوئر حتی باوجوداینکه برخلاف مرکل درمورد مهاجرت تصمیماتی قاطعانه داشت، نتوانست گرایش سازمانهای حزبی منطقهای به راست افراطی را مدیریت کند.
- افزایش حمایتها از راست افراطی درآلمان شرقی: در آلمان شرقی، محبوبیت راست افراطی و حزب دموکراتیک مسیحی فاصله زیادی با یکدیگر ندارد، ولی این نکته قابل توجه است که در این رقابت تنگاتنگ، وعدهها و شعارهای حزب مرکل جذابیتی رو به افول دارند و برعکس، دیدگاههای حزب راست روزبهروز بیشتر گسترش پیدا میکنند. علاوهبر راست افراطی، حزب مرکل باید در این منطقه از کشور با حزب کمونیستی سابق، دایلینکه هم رقابت کند. این فشارها در دوران کرامپ کارنبوئر به اوج خود رسیده است و شکستن تابوی همپیمانی احزاب ضربه نهایی را به حزب دموکراتیک مسیحی وارد آورد.
- تردید درمورد توانایی رهبری کرامپ کارنبوئر: از سال 2018 که کرامپ کارنبوئر ریاست حزب را بر عهده گرفت، همواره تردیدهایی جدی درمورد توانایی مدیریتی و رهبری او وجود داشته است. ابتدا بهنظر میرسید سایه سنگین مرکل او را در این موقعیت قرار داده است و بهمرور زمان ظرفیت او رخ خواهد نمود، بااینحال، افراد بسیاری در حزب، رقیب کرامپ کارنبوئر هستند. هریک از این چهرهها، فردریش مِرز، آرمین لَشِت و جین اسپان موقعیت و موضعی از محافظهکار تا میانه را دارند و همیشه گمانهزنیهایی درمورد آنها وجود داشته است.
- انتقادات از تصمیمگیری وزیر دفاع: یکی دیگر از فشارهای وارد بر کرامپ کارنبوئر برای کنارهگیری از مقام صدراعظمی احتمالی، انتقاد به عملکرد او در مقام وزارت دفاع است. او پس از احراز سمت وزارت دفاع، نبرد جسورانهای با پارلمان درمورد تصمیمات امنیتیاش، بهویژه برای ادامه آموزش سربازان عراقی و نیز ورود آلمان به سوریه داشت. این تصمیمات در داخل این کشور با انتقادات بسیاری روبهرو بود و بهنظر میرسد درنهایت برای جانشینی او گران تمام شد.
پیامدهای بحران داخلی آلمان برای اروپا و نقش بینالمللی این کشور
کنارهگیری کرامپ کارنبوئر قسمتی از کوه یخی است که شکافهای داخلی و اضمحلال قدرت و ثبات آلمان را بهنمایش گذاشته است. با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، گزینه رهبری مشترک فرانسه و آلمان، امیدی برای اروپاگرایان بود. درحالیکه در فرانسه فقط دو سال از ریاست جمهوری مکرون باقی مانده است و نمیتوان امید چندانی به حضور رئیسجمهوری در جانشینی او بست که این اندازه برای سیاست خارجی اهمیت قائل باشد، وضعیت آلمان برای اتحادیه بسیار سرنوشتساز خواهد بود. شماری از نتایج بلاتکلیفی در رهبری آلمان برای این کشور و اروپا در ادامه مطرح شدهاند:
- ظهور خلاء رهبری آلمان در اتحادیه اروپا: درنبود برلین، اتحادیه اروپا باید به روند تصمیمگیری وقتگیر بروکسل برگردد و روندی را که در چند سال گذشته در همکاری رهبرانی مانند مرکل و مکرون برای سرعت بخشیدن به تصمیمات اتحادیهای بهوجود آمد از دست خواهد داد. ضعف سیاست داخلی آلمان و نبود یک رهبر مانند آنجلا مرکل یا حداقل کانون متمرکز سیاستگذاری در این کشور، یکی از ستونهای اصلی اتحادیه اروپا و عضو باثباتی را که تکیهگاه بحرانهای اتحادیه بوده است، حذف یا کمرنگ خواهد کرد. این درحالی است که اتحادیه اروپا بیشازهمیشه به رهبری آلمانی برای رویارویی با چالشهای حیاتی در اروپا، آنسوی آتلانتیک و بهطور کلی مشکلات جهانی نیازمند است.
- کاهش تعهدات نظامی بینالمللی آلمان: باتوجهبه اینکه کرامپ کارنبوئر هنوز وزارت دفاع آلمان را بر عهده دارد و پارلمان آلمان با تصمیمات او برای حضور نیروهای آلمانی در بسیاری از نقاط حساس جهان، بهویژه در غرب آسیا مخالف بود، حالا که دیگر او وزن جانشینی صدراعظمی را ندارد، احتمالاً بیش از گذشته با مقاومت پارلمان مواجه خواهد شد. باتوجهبه نارضایتی پارلمان از این تصمیمات، پیشبینی میشود از تعهدات بینالمللی آلمان کاسته شود.
- تردید در ایجاد مشارکتی اروپایی با بریتانیا در امور دفاعی و امنیتی پس از برگزیت: یکی دیگر از موضوعات مهم که درصورت نبود رهبری متمرکز در آلمان، سرنوشتی چالشبرانگیز خواهد داشت، نحوه تنظیم مشارکت آلمان و اتحادیه اروپا با عضو مهم و معتبر نظامی سابق اتحادیه، یعنی بریتانیا در امور دفاعی و امنیتی است. حال که دیگر بریتانیا در اتحادیه اروپا حضور ندارد، همپیمانی با این کشور برای آلمان و دیگر اعضای اتحادیه حیاتی است. باوجوداین، برای رسیدن به این مشارکت، رهبران اعضای باقیمانده در اتحادیه اروپا باید تمرکزی جدی بر موضوع داشته باشند. درحالیکه آلمان تکلیفی روشن ندارد.
- مواجهه با رقابت سیاسی و اقتصادی فزاینده با چین: این موضوع هم بدون همکاری جدی آلمان با فرانسه، بهویژه در بحث فناوری که اخیراً در مورد موضوع فایوجی بسیار مطرح شده است ناممکن خواهد بود. روند مقابله با چین در اروپا معمولاً اینگونه است که هرازگاه چندبار رهبران اعضای اتحادیه دغدغههای خود را مطرح میکنند و بعد تصمیمگیری نهادی صورت میگیرد. آلمان بهعنوان بازیگر مهم اقتصادی باید حضوری جدی برای مقابله اتحادیه با چین داشته باشد.
- شکل دادن به دستور کار اتحادیه اروپا: مسئله مهم دیگر تنظیم سیاست خارجی، راهبرد دفاعی-نظامی و دکترین اقتصادی خاص اتحادیه اروپا بوده است که بهنظر میرسد همچنان باید در بلاتکلیفی باقی بمانند. درست است اتحادیه باید حیات نهادی خود را داشته باشد، ولی تاکنون این رهبران ملی کشورها بودهاند که تلاش اساسی را برای حرکت اتحادیه بهجلو را انجام دادهاند.
- ریاست اتحادیه اروپا در نیمه دوم سال 2020 میلادی: آخرین موضوع فقط برای اشاره به آن، وظیفه ریاست اتحادیه اروپا در نیمه دوم سال 2020 است که بر عهده آلمان گذاشته شده و امروز باید تردیدهای بسیاری درمورد ثمره آن باتوجهبه تمرکز آلمان بر سیاست خارجی خود باید داشت.
نظر شما :