چرا پروسه مذاکرات برجامی فرسایشی شده است؟
آمریکا به دنبال خروج تنگه هرمز از قیمومیت ایران
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در پس برگزاری نشست فوق العاده کمیسیون مشترک برجام که دیروز در وین برگزار شد به نظر می آید که این دست نشستها و مذاکرات عملاً مسئله مذاکره برای مذاکره و به تبع آن فرسایشی شدن پروسه مذاکرات دیپلماتیک را در ذهن متبادر می کند. اما به واقع دلیل این مسئله ناشی از چیست؟ راهکار خروج ایران از این شرایط چه خواهد بود؟ تحولات میدانی در منطقه چه آثاری بر فرسایشی شدن نشست مشترک کمیسیون برجام داشته است؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با محسن جلیلوند، کارشناس مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
بعد از مواضع دیروز سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه در خصوص نشست فوق العاده کمیسیون مشترک برجام به نظر می رسد نشست مذکور به سیاق دیگر نشست های گذشته خروجی و دستاوردی برای ایران در بر نداشت. همین مسئله این باور را تقویت میکند که اکنون نشستهای برجامی به یک پروسه فرسایشی دیپلماتیک بدل شده است. آیا شما به این مسئله معتقدید؟ اگر چنین است دلیل آن ناشی از چیست؟
پیش از هر چیز من معتقدم که این نشست ها علیرغم آنکه دستاورد چندان جدی در بر نداشته است، اما نفس برگزاری آن بسیار مفید است. چرا که حداقل از افزایش تنش ها جلوگیری می کند. اما در پاسخ به سوال شما من هم معتقدم که اکنون نشستهای کمیسیون مشترک برجام به یک پروسه فرسایشی دیپلماتیک بدل شده و تاکنون هم دستاوردی از آن برای ایران شکل نگرفته است. البته آن گونه که از شرایط بر می آید در افق پیش رو هم نمی توان نسبت به خروجی این نشست ها امیدوار بود. در این رابطه من قدم دلیل اصلی این مسئله ناشی از فشارها و تحریمهای ایالات متحده آمریکا است. چون فشارهای آمریکا به قدری جدی است که تقریبا هیچ کشوری نمیتواند راهکار عملیاتی برای همراهی با برجام و به خصوص برآورده کردن منافع ایران در قبال فروش نفت و مسائل بانکی انجام دهد. از این رو من بر این باورم که نشست های کمیسیون مشترک برجام تلاشهای حاشیه ای است. چون مادر تمام چالشها اکنون تنش ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران است. لذا مادامی که این مسئله به قوت خود باقی است، نشست مشترک کمیسیون برجام هر دستاوردی و نتیجه ای داشته باشد، نمی تواند وارد فاز عملیاتی شود. در سایه این نکات اروپا به ناچار به دنبال آن است که پروسه مذاکره برای مذاکره و فرسایشی شدن مذاکرات را در پیش بگیرد.
پس به باور شما اکنون فرسایشی شدن نشستهای کمیسیون مشترک برجام صرفا راهکاری برای وقت کشی از جانب تروئیکای اروپا است؟
بله چون اکنون ایالات متحده آمریکا با خروج از برجام و بازگرداندن تحریم ها تکلیف خود را در قبال توافق هسته ای با ایران روشن کرده است. از آن سو ایران با آغاز گام های کاهش تعهدات برجامی زمزمه خروج از توافق هسته ای را مطرح کرده است. لذا در این میان اتحادیه اروپا سعی می کند با ایجاد یک بازه زمانی و خرید زمان مانع از خروج ایران از توافق هسته ای شود.
با این اوصاف حضور ایران در نشسته کمیسیون مشترک برجام چه سودی برای ایران خواهد داشت؛ چرا باید تهران در این نشست ها شرکت کند؟ چاره تهران برای خروج از این شرایط چیست؟
همان گونه که اشاره کردم نفس حضور در این نشست ها و برگزاری آن در شرایط حساس کنونی که هر اتفاق و رویدادی میتواند به ضرر ایران تمام شود، مانع از افزایش تنش ها در قبال ایران خواهد شد. از آن سو ایران می تواند به راحتی در این نشست ها مواضع خود را تبیین و تشریح کند. اما در کل من معتقدم که شرایط به گونه ای است که ایران راهی جز کاهش تعهدات برجامی ندارد. چون به هر حال با خروج دونالد ترامپ از برجام، عملاً توافق هسته ای مُرد. لذا اکنون تهران سعی دارد به نام توافق هستهای با طرفهای باقی مانده، شرایطی را برای رسیدن به منافع خود ایجاد کند. اگر دقت کرده باشید تمام نشست های کمیسیون مشترک برجام و مواضع قبل وبعد از آن آقای عراقچی، نه درباره توافق هستهای، بلکه در مورد ساز و کار مالی ویژه اروپا و همچنین مسائل مربوط به فروش نفت و تحریم های بانکی و غیره است. اخیرا هم مسائل مربوط به توقیف نفت کش و نظایر آن به این نشست ها اضافه شده و خود برجام اکنون به حاشیه رفته است.
به مسائل فرابرجامی در نشست های کمیسیون مشترک اشاره کردید؛ به واقع تحولاتی مانند توقیف کشتی حامل محموله نفتی ایران در تنگه جبل الطارق، توقیف نفتکش های انگلیس در تنگه هرمز و اعزام برخی گروه ها و نیروهای نظامی اروپا به این تنگه چه تاثیری بر این دست مذاکرات و فرسایشی شدن آن دارد؟
به هر حال یقیناً افزایش سطح تنش در تحولات میدانی اثرات خود را بر حوزه دیپلماسی و سیاستخارجی خواهد گذاشت. یعنی اکنون اروپایی ها بعد از این اقدام تهران در توقیف نفتکش انگلیسی به دنبال آن هستند تا زمانی که تکلیف این نفتکش روشن نشود و اطمینان از عملکرد تهران در خلیج فارس و تنگه هرمز به دست نیاید اقدامات مقطعی و نمایشی که قرار بوده است، انجام شود را هم به تاخیر میاندازند. این مسئله سبب خواهد شد که پروسه مذاکره وارد یک دور فرسایشی مضاعف شود. البته نکته بسیار مهمی که در این میان نباید فراموش کرد به این واقعیت باز میگردد که اکنون ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به دنبال آن هستند که تنگه هرمز را از چتر امنیتی ایران خارج کنند و آن را به منطقه بین المللی با قواعد بینالمللی بدل کنند.
در این راستا اکنون علاوه بر حضور نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه برخی از نیروهای نظامی اروپایی هم به این تنگه اعزام شده اند. این مسئله نشان از این دارد که این طرح اکنون به صورت جدی در دستور کار کاخ سفید و برخی کشورهای اروپایی قرار دارد. لذا احتمال دارد تا اوایل پایان شهریور ماه ونهایتا اواخر آن ائتلاف مدنظر آمریکا در تنگه هرمز به نام حمایت و اسکورت از نفتکشها و کشتیهای تجاری بین المللی و در حقیقت به کام کاخ سفید و برخی از کشورهای عربی منطقه تشکیل شود.
از نگاه شما واکنش ایران به این مسئله باید چگونه باشد؟
به نظر من جمهوری اسلامی ایران از هر طریق ممکن باید مانع از این اتفاق شود. چون به هر حال اکنون آمریکا سعی دارد تنگه هرمز را به یک آب راه بین المللی با اقتضائات جهانی بدل کند که در آن قواعد سازمان های بین المللی پیاده می شود. یعنی عملاً قیمومیت این منطقه از دست ایران خارج خواهد شد و تنها نام تنگه هرمز بر آن باقی می ماند. به هر حال تنگه هرمز از همان ابتدا تا اکنون زیز نظر ایران بوده است. حتی زمانی که پرتغالی ها و انگلیسیها حضور داشتند این تنگه توسط ایران حراست و حفاظت شده است. چون در حوزه استحفاظی ایران قرار دارد. پس نباید به راحتی حوزه امنیتی خود را به هر نقشه و نام واگذار کرد، کما اینکه حتی خود آمریکا حوزه استحفاظییش در اقیانوس آرام و اطلس را از دست نمی دهد؛ روسیه نگاه امنیتی خود را به دریای سیاه و بالتیک دارد. حضور امنیتی ترکیه در دریای مرمره بدون شک جزء خط قرمزهای آنکارا است و یا این که مصر حاکمیت خود بر کانال سوئز را هیچ گاه از دست نخواهد بود. بنابراین بهترین راه این است که ایران از طرق مختلف وضعیت و حاکمیت خود را در این منطقه تثبیت کند. البته در این میان آمریکا و کشورهای اروپایی به دنبال تنش افزایی با ایران در تنگه هرمز هستند. چون ایران هر اقدام مسالمت آمیزی را انجام دهد از طریق آمریکا و برخی کشورها به یک اقدام تنش آمیز منجر خواهد شد. اما در هر صورت ایران باید به این نکته هم دقت کند که نباید شرایط به نقطه ای کشیده شود که در نهایت بحران به وجود آید.
یعنی شما معتقدید که اقدامات ایران در این منطقه شرایط را به اینجا کشانده است؟
خیر. تمام اقدامات ایران تنها برای حفاظت از مرزها و خطوط قرمز کشور بوده است. یعنی قصد ایران از همان ابتدا تنش آفرینی نبوده است. چون هرچقدر که این اقدامات به تنش آفرینی منجر شود به ضرر ایران خواهد بود. به هر حال در نهایت این تنش ها به افزایش هزینه های نظامی و تسلیحاتی ما در منطقه منجر خواهد شد. اعزام ناو گروه ها و نیروهای نظامی اروپایی، برخی از کشورهای آسیای جنوب شرقی و ایالات متحده آمریکا به تنگه هرمز و خلیج فارس موجب خواهد شد که از آن سو ایران شدت حراست و پاسداری از مرزهای خود در این مناطق را دوچندان کند. این مسئله مستلزم افزایش هزینه های نظامی، تسلیحاتی، انسانی و مالی است که در شرایط کنونی تحریمی به سود ایران نخواهد بود. اما ایالات متحده آمریکا با اشراف بر این واقعیت سعی می کند تهران را به یک تنش ناخواسته ولو نمایشی به منظور افزایش هزینه ها بکشاند تا فشار تحریمها دوچندان شود.
نظر شما :