بر سر بریتانیا چه خواهد آمد؟
بوریس جانسون در بحران
نویسنده: آدریانو بوسونی
دیپلماسی ایرانی: سیاستمداران بریتانیایی در سه سال گذشته استراتژی های گوناگونی را برای عملی کردن برگزیت امتحان کرده اند که از نمونه آنها می توان به برگزاری انتخابات سراسری زودهنگام، مذاکره بر سر توافقی نامحبوب با اتحادیه اروپا، برگزاری رای گیری در پارلمان بر سر گزینه های مختلف خروج و درخواست از بروکسل برای تمدید مهلت جدایی اشاره کرد. اما همه این تلاش ها شکست خوردند و حالا، حزب محافظه کار حاکم بوریس جانسون، وزیر خارجه پیشین را به عنوان نخست وزیر جدید بریتانیا برگزیده و او هم وعده داده است که کشورش 31 اکتبر از اتحادیه اروپا خارج می شود. اکنون که جانسون قدرت را در دست دارد، احتمال برگزیت سخت افزایش یافته، اما اگر سیاستمداران آمادگی پیشبرد گزینه های افراطی را داشته باشند، هنوز هم می توانند از جدایی بدون توافق جلوگیری کنند.
بر سر بریتانیا چه می آید؟
جانسون به رغم اظهارات شدیدالحنش، سعی دارد که با مذاکره با اتحادیه اروپا به یک توافق جدایی دست یابد. مشکل اینجاست که او درخواست خروج از اتحادیه گمرکی و بازار واحد اروپایی را دارد و در عین حال می خواهد که مانع از ایجاد مرز سخت بین ایرلند شمالی (بخشی از خاک بریتانیا) و جمهوری ایرلند شود. جانسون با طرح موجود مشکل دارد چون فکر می کند بریتانیا برای همیشه در اتحادیه گمرکی اروپا گرفتار می شود. اتحادیه اروپا هم با مذاکره مجدد بر سر یک برنامه جدایی دیگر موافقت نخواهد کرد. بلوک اروپایی به رغم همه اختلاف نظرهای داخلی خود، بر سر مساله ایرلند کاملا متحد عمل کرده و این بدین معناست که جانسون نهایتا نمی تواند به توافق خروجی متفاوت از توافق مذاکره شده توسط ترزا می دست یابد. البته لازم به یادآوری است که این توافق 3 مرتبه در مجلس عوام بریتانیا رد شده است.
سوال این است که از این پس چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ اگرچه نخست وزیر بریتانیا عوض شده، اما ترکیب بندی پالمان تغییری نکرده است و اکثریت قانونگذاران همچنان به گزینه جدایی بدون توافق مخالف هستند. با این حال، این نخست وزیر است که بر سر خروج مذاکره می کند و نه قانونگذاران و این بدان معناست که اگر لندن نتواند تا 31 اکتبر با بروکسل به توافق برسد، نتیجه جدایی سخت خواهد بود. آن زمان دولت یک گزینه دیگر هم خواهد داشت که نادیده گرفتن درخواست بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپاست؛ اما چنین اتفاقی با توجه به اینکه اکثریت رای دهندگان و قانون گذاران خواهان ترک اتحادیه اروپا هستند، غیرمحتمل به نظر می رسد.
گزینه رای عدم اعتماد به جانسون
اگر مجلس عوام با سناریوی خروج بدون توافق مواجه شود، برای ممانعت از آن فقط یک کار می تواند انجام دهد و آن رای عدم اعتماد به جانسون است که تنها در نتیجه اتحاد اپوزیسیون و حزب محافظه کار ممکن می شود. آن دسته از محافظه کارانی که علیه رهبر حزب رای دهند، احتمالا اخراج خواهند شد. با توجه به اینکه حزب محافظه کار تنها با سه کرسی بیشتر کنترل اکثریت پارلمان را به دست آورده، این سناریو غیرممکن نیست. اما برای چنین کاری لازم است که اپوزیسیون هم با یکدیگر اتفاق نظر داشته باشند که این مساله با توجه به حمایت حزب کارگر از خروج از اتحادیه اروپا، چندان محتمل به نظر نمی رسد. زمان بندی رای عدم اعتماد هم مهم است چون قانونگذاران مخالف جانسون در حزب محافظه کار اگر احساس کنند که هنوز برای دستیابی به توافق زمان کافی وجود دارد، علیه او رای نخواهند داد. اساسا شورش حزب محافظه کار علیه جانسون تنها در صورتی موفق خواهد بود که قانونگذاران آن را تنها راه برای جلوگیری از جدایی بدون توافق بدانند. اگر مجلس عوام جانسون را برکنار کند، 14 روز برای انتصاب نخست وزیر جدید و اجتناب از انتخابات سراسری زودهنگام فرصت خواهد داشت؛ اما محتمل ترین گزینه انتخابات است چرا که قانون گذاران محافظه کار از جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر، به عنوان نخست وزیر جدید حمایت نخواهند کرد. در چنین شرایطی، دولت موقت چاره ای جز درخواست از اتحادیه اروپا برای مهلت بیشتر نخواهد داشت.
گزینه انحلال پارلمان
بوریس جانسون هم یک گزینه شدیدالحن دارد و آن این است که در صدد انحلال پارلمان برآید. هدف احتمالا این خواهد بود که بگذارد مهلت 31 اکتبر سر برسد و در عین حال از رای عدم اعتماد مجلس عوام علیه خودش جلوگیری کند. اما مجلس عوام 18 جولای طرحی را تصویب کرد که برگزاری جلسات پارلمان در ماه اکتبر حتی در صورت انحلال آن را در پی خواهد داشت. این اقدام دور زدن پارلمان را برای جانسون دشوار می سازد و به مثابه هشداری مبنی بر این بوده که قانونگذاران بدون جنگ کنار نخواهند کشید. 17 قانونگذار حزب محافظه کار هم از این طرح حمایت کردند که نشان می دهد جانسون بر همه اعضای حزب خود کنترل ندارد و ممکن است با شورش مواجه شود.
برخی سیاستمداران و تحلیلگران بر این عقیده اند که در صورت درخواست جانسون برای منحل کردن پارلمان، ملکه الیزابت دوم باید با او مخالفت کند. اما یکی از دلایلی که سلطنت بریتانیا تا کنون دوام آورده این بوده که در سیاست های دولت دخالت نکرده است. هر گونه تلاشی از سوی ملکه برای جلوگیری از اجرای تصمیمات قوه مجریه می تواند یک بحران قانون اساسی را در پی داشته باشد و به انتخاب بین بقای سلطنت و یا جلوگیری از اقدامی نامناسب از سوی دولت تبدیل شود. در چنین شرایطی بهترین راهکار برای ملکه این خواهد بود که اجرای برنامه جانسون را عقب بیندازد و برای پارلمان فرصت رای عدم اعتماد به او را فراهم آورد. به هر حال، انحلال پارلمان نمی تواند به نفع جانسون تمام شود، چرا که بدون شک قانونگذاران بلافاصله پس از تشکیل پارلمان جدید نخست وزیری که در بحرانی ترین زمان در تاریخ بریتانیا چنین مشکلی ایجاد کرده را برکنار خواهند کرد. اگر هدف جانسون این باشد که در قدرت بماند، تعلیق پارلمان گزینه خوبی نخواهد بود.
دیگر گزینه های پیش روی بریتانیا
جانسون که مجبور است با قانونگذاران مخالف برگزیت سخت مواجه شود در شرایطی که امکان انحلال پارلمان را ندارد، می تواند در صدد استفاده از توافق کنونی با اتحادیه اروپا و استفاده از مهارت های روابط عمومی خود برای ارائه آن به عنوان توافقی جدید برآید. چنین اقدامی امکان پذیر خواهد بود به این دلیل که مذاکرات لندن و بروکسل به دو دسته تقسیم می شود: یکی بر شرایط جدایی تمرکز دارد و دیگری بر شرایط روابط سیاسی و اقتصادی بعد از جدایی. بسیاری از قانونگذاران حزب محافظه کار معتقد بودند که ترزا می در برخورد با اروپایی ها نرم بود و از این رو، به وعده های او در مذاکرات منبی بر اینکه امتیازات به بروکسل در مزایای بعد از جدایی برای لندن برای می شوند، اعتمادی نداشتند. جانسون به عنوان فردی خشن تر در برابر اتحادیه اروپا، اعتبار بیشتری از ترزا می دارد. احتمالا اتحادیه اروپا هم در رابطه با روابط آتی با بریتانیا انعطاف پذیری بیشتری نشان خواهد داد که این مساله ترغیب پارلمان به پذیرش موارد توافقی را برای جانسون آسان تر خواهد کرد.
نهایتا اینکه جانسون همواره این گزینه را دارد که از رای دهندگان بریتانیایی بخواهد مشکل را برای او حل کنند. برگزاری یک همه پرسی مجدد بسیار دشوار خواهد بود چون مشکلاتی را در رابطه با لزوم برگزاری دیگر رای گیری ها ایجاد می کند و به علاوه، بیشتر قانونگذاران جدایی از اتحادیه اروپا را خواستار هستند. اما جانسون می تواند رای دهندگان را به حمایت از نظر خود درباره اتحادیه اروپا ترغیب کند.
اما در دیدگاهی واقع گرایانه، احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام بیشتر از همه پرسی است چرا که از طریق آن می توان به بن بست کنونی در مجلس عوام پایان داد. با این حال، این گزینه هم پیچیدگی هایی دارد: اول اینکه جانسون مجبور خواهد بود حمایت دو سوم از قانونگذاران را برای برگزاری انتخابات زودهنگام به دست آورد. بیشتر احزاب مخالف از این پیشنهاد حمایت خواهند کرد، اما چنین اقدامی برای محافظه کاران که عملکرد ضعیفی در آخرین انتخابات برگزار شده داشتند، مخاطره آمیز خواهد بود و از این رو، در برابر آن مقاومت خواهند کرد. دوم اینکه انتخابات سراسری زودهنگام اختلافات ایدئولوژیک داخلی در دو حزب اصلی را از بین نمی برد. حزب محافظه کار بین میانه رو ها و طرفداران برگزیت سخت تقسیم شده و حزب کارگر هم ممکن است در نتیجه اختلافات آنهایی که به دنبال برگزاری همه پرسی مجدد هستند و آنهایی که معتقدند باید بر سر توافق خروج مذاکره کرد، از هم بپاشد. احزاب کوچکتر همچون لیبرال دموکرات ها هم علیه برگزیت کمپین خواهند داشت. بدین ترتیب، احتمالا پارلمان بعدی از پارلمان کنونی هم چند دسته تر خواهد بود.
ادامه کمدی وار اشتباهات
زمان به سرعت می گذرد و مهلت 31 اکتبر به سرعت در حال نزدیک شدن است. هم اتحادیه اروپا و هم بریتانیا گفته اند که این مهلت نهایی است، اما نظر آنها درباره مهلت قبلی (31 ماه مارس) هم همین بود. با توجه به عدم اعتماد بین لندن و بروکسل، شرایط از ابتدای سال میلادی وخیم تر شده و انتصاب جانسون هم احتمال جدایی سخت را افزایش داده است. اما چنین اتفاقی نتیجه قطعی انتصاب او نیست و حتی محتمل ترین گزینه هم به شمار نمی رود. برخی از گزینه ها برای ممانعت از برگزیت سخت شدیدالحن هستند و برخی دیگر هم به تلاش های سیاسی بسیاری از سوی دولت نیاز دارند؛ اما این حقیقت که هنوز همه این گزینه ها وجود دارند به این معناست که کمدی آزمون و خطاهای برگزیت درست کم یکی دو فصل دیگر هم ادامه خواهد داشت.
منبع: استرتفور / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :