ترامپ باید اهرم قدرت را از مشاورانش بگیرد
دشمنی بولتون با ایران
دیپلماسی ایرانی: جان بولتون، مشاور امنیت ملی ایالات متحده به همراه رفیق شفیق خود مایک پومپئو، وزیر امور خارجه هر کاری می کنند تا با ایران جنگ به راه بیندازند. اما اقدامات عیان برای آغاز چنین جنگی شاید حتی برای بولتون هم زیادی باشد. از این رو، به نظر می رسد استراتژی این است که ایران آنقدر تحت فشار قرار بگیرد که واکنش نشان دهد- هر واکنشی که بتواند جرقه یک جنگ به شمار رود. تا اینجای کار بولتون قطعا سرخورده شده چراکه ایران هنوز در برابر خصومت ها و اقدامات دولت ترامپ در ایجاد ناآرامی صبوری به خرج داده است. ایران حتی به رغم خروج ایالات متحده از توافق هسته ای و در نبود مزایای اقتصادی محسوس، همچنان به برجام پایبند است. اما بولتون همچنان به دنبال راه های دیگری برای برانگیختن و اعمال فشار بر ایران می گردد.
یکی از جدیدترین راه هایی که مورد آزمایش قرار داده، گسترش تحریم ها علیه ایران است که تا کنون تنها نتیجه اش دشوارتر شدن زندگی مردم عادی ایران بوده و روابط بین ایالات متحده و متحدانش را ناخوشایند ساخته و این در حالی است که تحریم هر کشوری که به برجام و قطعنامه 2231 متعهد است، نقض برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد محسوب می شود. ایالات متحده سعی دارد ایران را به نقض محدودیت های مورد توافق در برجام وا دارد.
شمشیرهایی که از رو کشیده شده اند
جدیدترین مورد در کمپین جنگ، اظهارات بولتون در چند روز گذشته است: «ایالات متحده در واکنش به شماری از نشانه های درگیری و هشدارها یک ناوبر و شماری نیروی ویژه به منطقه اعزام می کند تا این پیام را بدون ابهام به نظام ایران برساند که هر گونه حمله به منافع ایالات متحده یا متحدان آن با نیروی بی رحمانه آمریکا مواجه خواهد شد. این بیانیه به نام شخص بولتون منتشر شد و منشاء آن را کاملا عیان ساخت. هیچ جزئیاتی درباره علائم هشدار دهنده ارائه نشد و هیچ خبری هم دال بر برنامه ایران برای آسیب رساندن یا حمله به منافع آمریکا و متحدان آن وجود ندارد. لحن این اظهارات با همان لحن مبهم «اقدامات بی ثبات کننده و شوم» شباهت دارد که در همه شعارهای ضدایرانی مقامات دولت ترامپ شنیده می شود.
اظهارنظرهای بعدی نشان می دادند که صحبت های بولتون به هیچ تهدید خاصی اشاره ندارد. گزارش هست که نشان می دهد هر اطلاعاتی که در این زمینه ارئه شده از سوی اسرائیل بوده، اما ظاهرا در آن مورد هم اطلاعات دقیق نبوده است. یک مقام اسرائیلی گفته: «برای ما هنوز مشخص نیست که ایرانی ها می خواهند چه کنند و چطور برای این کار برنامه ریزی کرده اند.» رویترز در گزارشی به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت که این اعزام نیرو باتوجه به تنش های شدید بین واشنگتن و تهران و به عنوان یک اقدام بازدارنده در برابر نیروهای ایرانی و گروه های متحد آن صورت گرفته است. این مقام گفت که ایالات متحده انتظار ندارد حمله ی قریب الوقوع رخ دهد.
اظهاراتی که از داخل دولت ترامپ به گوش می رسد نیز متناقض است. وقتی پومپئو یا رئیس جمهوری ترامپ می خواهند بگویند که تحریم های ایالات متحده موفقیت آمیز بوده، ادعا می کنند که تحریم ها رفتارهای بد ایران در خاورمیانه را محدود کرده و این در حالی است که ایران حتی یک قدم به میز مذاکره نزدیک نشده است. اما وقتی بولتون می خواهد تب و تاب جنگ را تشدید کند، می گوید که رفتارهای ایران بدتر از همیشه است. در حقیقت ماهیت و سرعت فعالیت منطقه ای ایران در دو سال گذشته تغییر چشمگیری نداشته است. ایرانی ها آن کاری را در منطقه انجام می دهند که برای امنیت خود مهم می دانند.
لحن بیانیه بولتون درباره منافع «متحدان ما» و همچنین اشاره به اینکه ایالات متحده به اقدامات «گروه های متحد ایران» و ایران یکسان واکنش نشان می دهد، به مثابه دعوتی عیان از رقبای منطقه ای ایران به ایجاد حواثی است که بتوانند جرقه ای برای جنگ باشند. رابرت گیتس وزیر دفاع پیشین ایالات متحده در یک جایی گفته بود: «سعودی ها می خواهند تا آخرین جان آمریکایی با ایرانی ها بجنگند.» درباره اسرائیل هم می توان همین را گفت. بنیامین نتانیاهو دشمنی با ایران را اقدامی برای منحرف کردن اذهان عمومی در اسرائیل از مشکلات داخلی می داند.
تاثیرات جنگ
تلاش برای درک ذهن جنگ طلب بولتون و اینکه چرا به دنبال جنگ با ایران است، احتمالا بی فایده خواهد بود. لازم به ذکر است که بولتون حمله 2003 به عراق را که یک اشتباه بزرگ سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده به شمار می رود، اتفاق خوبی می داند. او احتمالا انتظار دارد که جنگ با ایران جرقه ای برای تغییر نظام در این کشور باشد. اما او در این دیدگاه ویرانگری ناشی از جنگ و همچنین این احتمال که دولت آتی ممکن است اصولگراتر از دولت کنونی باشد را نادیده می گیرد.
اما آثار مخرب چنین جنگی به هزینه های فیزیکی و مالی محدود نمی شود و عواقب اقتصادی اقتصادی در پی خواهد داشت که از نمونه آن می توان به اختلال در تجارت نفت در نتیجه درگیری در منطقه خلیج فارس اشاره کرد. چنین جنگی همچنین به خصومت ماندگار در روابط ایالات متحده و ایران خواهد انجامید.
بولتون موقعیت پیش آوردن چنین فاجعه ای را دارد؛ او همین حالا هم بسیاری از روندهای متداول را تغییر داده است. کسی که باید به این مساله توجه کند، رئیس جمهوری است. ترامپ که استیو بنن را به دلیل تلاش هایش برای نفوذ و دستکاری در سیاست های خود کنار گذاشت، باید بداند که اکنون بولتون او را بازی می دهد. شروع جنگ در چند ماهه آینده ممکن است برای بولتون «انجام موفقیت آمیز ماموریت» باشد، اما بلافاصله بعد از آن مرحله پشیمانی و آگاهی از هزینه های گزاف جنگ آغاز می شود. طبق گزارش ها، شک و تردید ترامپ برای وارد کردن بولتون به دولت خود این بوده که از سبیل های او خوشش نمی آمده است؛ با این حساب، می توان گفت که به دردسر انداختن ایالات متحده در یک جنگ دیگر در خاورمیانه که می تواند به ریاست جمهوری ترامپ آسیب بزند و منافع ایالات متحده را به خطر اندازد، به همان اندازه دلیل خوبی برای جدا کردن بولتون از اهرم قدرت است.
منبع: لوبه لوگ / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :