انتظارات زیاد نداشته باشیم
روابط ایران و ترکیه در سایه تحریم
دیپلماسی ایرانی: گسترش مراودات و تلاش برای ایجاد فضای هر چه بهتر با هدف تامین منافع ملی، اساس سیاست گذاری کشورهاست. در این راستا از سفر ظریف پس از دمشق به آنکارا، باید استقبال کرد. با این وجود نباید در مورد این سفر و نتایج آن اغراق و آن را ابزاری کرد که مشکلات اساسی کشور در خصوص تحریم در سایه آن قرار بگیرد. ما به علت تحریم روزهای بسیار سختی در پیش داریم و بدانیم که ترکیه چندان قادر به حل مشکلات این تحریم نیست.
ترکیه مهمترین همسایه غربی ایران است و فارغ از اراده رهبران دو کشور، اجبارهای ناشی از تاریخ و جفرافیا و همچنین گستردگی و تنوع ارتباطات، روابط مطلوب را برای دو کشور به یک الزام اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. در حال حاضر و در نتایج حاصله از شرایط تحریم، اهمیت روابط با ترکیه مضاعف شده است. بروز مشکلات در دو مقطع جنگ در زمان اوزال و بحران هسته ای در دولت اردوغان برای ایران، در کنار گشایشی که برای کشورمان ایجاد کرد، برای ترکیه فرصتی فراهم کرد که بتواند از آن موقعیت برای جهش اقتصادی خود سود جوید. در بحران هسته ای اردوغان دستیابی به 18 میلیارد دلار حاصله از بازی های پیچیده در موضوع تحریم ها را مائده آسمانی عنوان کرد که این مبلغ به تنهایی عامل مهم کمک به ترکیه در عبور از بحران اقتصادی شد. امروز باز از نان تحریم می توان سهمی برای ترکیه گرفت.
در حال حاضر با توجه به بروز علائم منفی در اقتصاد ترکیه، با معافیتی که امریکا برای آنکارا در خرید نفت و گاز قائل شده است، اقتصاد این کشور باز می تواند با کمک گیری از شرایط تحریم ایران از این مقطع عبور کند و به هدف 2023 که قرار است ترکیه دهمین اقتصاد جهان شود، نزدیک شود. در این میان باید مدنظر داشته باشیم و درک کنیم که در معادلات کلان، شریک راهبردی ترکیه نه تهران، بلکه واشنگتن است. بی شک نه روابط آنکارا – تهران در دوران بحران هسته ای و نه روابط امروز ایران و ترکیه از چشم های تیزبین واشنگتن پنهان نبوده و امریکا خصوصا در ارتباط با ترکیه، بازی گردان این روابط است. دقت در سرنوشت رضا ضراب و حاشیه هایی که امریکا برای هالک بانک و برخی وزرای ترکیه ایجاد کرد، می تواند به درک نوع روابط آنکارا – واشنگتن کمک کند.
توجه کنیم استقلال عمل آنکارا در قیاس با دولت های نفتی با محدویت های بسیاری مواجهه است. ترکیه فاقد منابع طبیعی است و قدرت اقتصادی آن فارغ از مدیریت شایسته و دولت کارآمد، مدیون سرمایه های خارجی، به خصوص امریکایی است. ترکیه همان گونه که در جنگ سرد به بهترین وجه از موقعیت ژیوپلتیک خود سود جست، امروز نیز با همه تغییرات رخ داده کماکان از موقعیت خود بهره ای هوشیارانه می برد. این ایران است که علیرغم منابع طبیعی فراوان و متنوع و موقعیت ممتاز ژئوپلتیک، خود را مجبور به انتخاب های محدود و گرفتار دلال ها کرده است که در انتخاب نهایی نه ما، بلکه امریکا را انتخاب خواهند کرد. ما به عنوان ایران باید مشکلات و درد خویش را، خود چاره کنیم. دلخوشی به اظهاراتی که احساس را نوازش می دهند، افتادن در گمراهی است. ترکیه و اردوغان در نقطه نهایی به پای ایران نخواهند ایستاد و در این عدم ایستادگی نیز نمی توان این کشور را چندان تقبیع کرد. همان گونه که گفته شد، موقعیت و موفقیت اقتصاد ترکیه فاقد منابع طبیعی که مهمترین برگ برنده اردوغان در تدوام قدرت است، وابستگی شدید به امریکا دارد. عملی شدن آزادی کشیش رابینسون امریکایی با وجود رجزخوانی های اردوغان، با توئیتی که به سقوط 20 درصدی لیر انجامید، در این ارتباط محل درس است. توجه کنیم ترکیه با عضویت در ناتو تنها در موضوع امنیت ملی، شریک راهبردی امریکا نیست. در حال حاضر اقتصاد ترکیه در قیاس با اقتصاد دوران جنگ سرد، بسیار کمتر از استقلال عمل برخودار است و اگر زمانی امریکا بخواهد ترکیه و رهبران آن را در ارتباط با مسائل داخلی و سیاست خارجی تنظیم رفتار کند، این عمل را نه با کودتا بلکه با بحران سازی اقتصادی خواهد کرد.
عرصه سیاست عرصه گذشت است، اما عرصه فراموشی نیست. بیایید با خود تعارف نداشته باشیم. ترکیه و اردوغان همانهایی هستند که وضعیت فعلی عراق و سوریه در بخش مهمی حاصل مداخلات آنهاست. اگر رهبران ترکیه دیگر از حزب الله به عنوان ترویست یاد نمی کنند و اگر اردوغان تا بالاترین مقام ایرانی را به باد انتقاد نمی گیرد، این حاصل عقلانیت عملگرایی است که به او فهمانده که هنگامی که سیاست و راهبردی جواب نداد، باید راه و سیاست را تغییر دهد. سوق یافتن ترکیه به سوی راهبردهای جایگزین را نباید به معنای تغییرات استراتژیک در سیاست های کلان ارزیابی کرد.
در سکوت ایران و رفتارهای کجدار و مریز امریکا و سیاست مبهم روسیه، ترکیه بخش هایی از سوریه را اشغال کرده و با برنامه ریزی دقیق به تُرک سازی و تغییر بافت بومی آن مشغول است که این امر در نهایت منافع این کشور را تامین خواهد کرد. عملیات ادلب نزدیک به یک سال است که به محاق رفته و با استقرار عوامل وابسته به ترکیه در ادلب و تاکید بر مشروعیت حضور و ادامه اقتدار النصره (بخوانید داعش) بر این شهر، گره آن همچنان گشوده نشده است.
توجه کنیم مسیر مراودات میان کشورها، مسیری دوسویه بوده و شکل گیری آن حاصل اراده دو طرف است. فرصت ها حاصل درک موقعیت هاست. ما به عنوان ایران اگر برجام را به جای پروژه، یک روند ارزیابی کرده بودیم، امروز شاید اینجا نایستاده بودیم. ما مجددا به نقطه صفری بازگشتیم که از آن عبور کرده بودیم. کاش به جای کدخداها، با ارباب می بستیم و خود را کمتر دلخوش به ترکیه ای می کردیم که با دیوارکشی در مرزهای خود با ایران، از قبل خود را برای امروز و شاید فردایی بدتر، برای کشورمان آماده کرده است. اگر رویکرد حل مشکلات با امریکا در دستور کار دیپلماسی تهران بود، محاسبات همسایگان، نقاط پیرامونی، اروپا و روسیه در تنظیم روابط خود با ایران محاسبات امروز نبود و ما با چالش کمتری در منطقه مواجه بودیم. البته این سخن به معنای این نیست که عادی شدن روابط تهران و واشنگتن پایان مشکلات است، اما می تواند پایان بسیاری از معادلات فرصت ساز برای دیگران باشد.
نکته آنکه هنگامی که ترکیه را برادر می خوانیم مناسب است به روابط متوازن، چند وجهی و منافع محور ترکیه با منطقه، امریکا و روسیه نظر افکنده و اندکی نسبت به راه رفته آن تعمق کنیم و اگر نیاز به اصلاح است، ما نیز تغییر کنیم. در این میان پیشنهاد می شود نگاه تساهلی به آنکارا را به ریاض نیز تعمیم داده و با درک موقعیت و ظرفیت خویش گام هایی برادریم که به قیمت و جایگاه ما بیفزاید.
راستی کمی در ارتباط با بحران میان ایران و امریکا و ارتباط میان دیوارکشی مرزی توسط ترکیه با این بحران و انجام اولین سفر سفیر این کشور به تبریز که قبلا رئیس بنیاد ترک بوده و مسلط به زبان فارسی است، بیشتر بیاندیشیم.
نظر شما :