پوپولیسم: ظهور غیرمنتظره یک تفکر افراطی

عوامل گسترش پوپولیسم در هر دو سوی اقیانوس اطلس شمالی (بخش سوم)

۳۰ فروردین ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۸۲۸۵۶ اخبار اصلی اروپا آمریکا
جوامع سرمایه داری و پیشرفته اروپایی و ایالات متحده در سال های اخیر ظهور پوپولیسم و گسترش سریع آن را شاهد بوده اند که به نوعی، پاسخی به کاهش استانداردهای زندگی طبقات کارگر بوده است. هدف از این مقاله اول تحلیل این مساله است که آیا همه این جنبش هایی که پوپولیستی خوانده می شوند، با یکدیگر وجه اشتراک دارند و دوم، تحلیل استراتژی ها و محدودیت های پوپولیسم در مقایسه با جنبش عمده ضد سازمانی (سوسیالیسم) قرن گذشته است.
عوامل گسترش پوپولیسم در هر دو سوی اقیانوس اطلس شمالی (بخش سوم)

نویسنده: وینسنت ناوارپو (جامعه شناس اسپانیایی و استاد سیاست عمومی در دانشگاه جان هاپکینز در ایالات متحده و استاد علوم سیاسی در دانشگاه پومپئو فابرا در اسپانیا)

دیپلماسی ایرانی: اتفاقی نیست که جنبش های پوپولیستی کارگری محور از زمان رکود اقتصادی جهانی به بعد با شدت بیشتری نمایان شده اند. می توان رشد و توسعه آنها را به سادگی و به عنوان نتیجه افزایش احساسات ضد مهاجرتی یا ملی گرایی تعصبی و نادیده گرفته شدن وخامت کیفیت زندگی و رفاه طبقات مردمی توضیخ داد.

وخیم تر شدن شرایط زندگی به عنوان یکی از دلایل ظهور جنبش های پوپولیستی

در حقیقت، افزایش احساسات ضد مهاجرتی لزوما با افزایش قابل توجه جمعیت مهاجران ارتباط مستقیم ندارد. برای نمونه، افزایش مهاجرت در سوئد و آلمان رخ داده، اما در ایالات متحده، بریتانیا یا فرانسه خیر و با این حال، توسعه جنبش های ضد مهاجرتی در همه این کشورها تقریبا یکسان بوده است.

وخیم تر شدن شرایط زندگی طبقه مردمی دلیل اصلی افزایش چنین جنبش هایی است. تجزیه و تحلیل های دقیق اطلاعات مربوط به هر یک از این کشورها این مساله را به وضوح نشان می دهد. دستمزدها، شرایط کار، اشتغال و رفاه در هر یک از این کشورها افت داشته است. یکی از شاخص های واضح این افت افزایش بیماری موسوم به «بیماری ناامیدی» (اعتیاد به مواد مخدر یا الکل و بیماری های مرتبط با استرس) است که در بیشتر این کشورها در حال وقوع و با گسترش جنبش های پوپولیستی در ارتباط بوده است.

تفاوت بین پوپولیسم و سوسیالیسم (تفاوت بین این جنبش ها که یکی برچسب پوپولیستی خورده و دیگری جنبش اصلی ضد سازمانی قدن گذشته به شمار می رود)

تجزیه و تحلیل ماهیت جنبش های مردمی قرن بیستم نشان می دهد که بسیاری از جنبش های کارگری محور و احزاب سیاسی (دست کم در تئوری) هدف معرفی سوسیالیسم به عنوان جایگزینی برای سرمایه داری را دنبال می کردند. انتقاد آنها از سرمایه داری با پیشنهاد ترویج سوسیالیسم همراه بود. (بر خلاف سوسیالیسم، اکثر جنبش های پوپولیستی فعلی ابعاد ضد سازمانی دارند، اما از فقدان آینده نگری رنج می برند.) سوسیالیسم (دست کم در تئوری) یک انسجام ایدئولوژیک داشت و یک هدف مشترک را دنبال می کرد. به علاوه، دیدگاه سوسیالیستی بر همه ابعاد فعالیت سیاسی از جمله عناصری نظیر هویت ملی تاثیر داشته است و دارد. برای مثال، چشم انداز جناح چپی هویت ملی با مفهوم ملت از دیدگاه جناح راست (که تحت تاثیر سازمان های مالی و اقتصادی غالب است) تفاوت دارد. ملت در مفهوم سوسیالیستی آن جامعه ای متشکل از مردم عامی است و رفاه آنها هدف اصلی عملکرد عمومی محسوب می شود که مستلزم تخصیص منابع به نیازها و درخواست برای منابع بر اساس توانایی شهروندان برای پرداخت است. ارتقاء حقوق اجتماعی، کاری و سیاسی یکی از اجزای مهم توانمند سازی طبقه کارگر در مسیر آن به سمت سوسیالیسم به شمار می رود. دقیقا در همان کشورهایی که این حقوق جهان شمول تر هستند و همه جمعیت را پوشش می دهند، ادامه سرمایه داری زیر سوال رفته است. نمونه این شرایط را می تواند در سوئد و در ارتباط با اصلاحات رادولف مایدنر (کارشناس اقتصادی) در دهه 1970 مشاهده کرد که اگر اجرایی می شدند، می توانستند یکی از مهم ترین اهداف پروژه سوسیالیستی یعنی مالکیت جمعی ابزار تولید را تحقق بخشند. افزایش جمعی حقوق جهانی به زیر سوال رفتن سرمایه داری و پیشنهاد سوسیالیسم انجامید. سیاست های نولیبرال (که دست کم در 30 سال گذشته از سوی دولت های جناح راستی و همچنین توسط دولت های سوسیال دموکراتیک اعمال شده اند) جهان شمولی، همبستگی و امنیتی را که در نیروی کار وجود داشت از طریق اقداماتی همچون خصوصی سازی بیشتر رفاه عمومی و اعمال اصلاحات کارگری که امنیت و حمایت اجتماعی را مختل کرده است، از بین برده اند. این مساله موجب ناامنی نیروهای کار شده و زمینه را برای ظهور جنبش های کارگری ضد مهاجرتی راست فوق راستی را فراهم آورده است. (افزایش قابل توجه سطح مهاجرت که در کشورهایی مانند سوئد به میزان بی سابقه ای بود نیز این اتفاق را تسهیل کرد.) عدم امنیت شغلی و دیگر عواقب تدابیر نولیبرال شروط لازم برای ظهور و گسترش جنبش های ضد مهاجرتی محسوب می شوند.

نسخه ی جناح راستی ملی گرایی

اما ملی گرایی (دفاع از هویت ملی) جناح راستی در جهتی دیگر حرکت می کند. از شاخصه های آن می توان به گرایش آن به مذهب، دولت مرکزیت گرا یا دیکتاتوری، انحصاری، نژادپرستانه (یا برتری قومی) و دیدگاه طبقاتی اشاره کرد که منافع ملی را بر مبنای منافع طبقات حاکم مشخص می کند. در واقع، نازیسم خود را یک سوسیالیسم ملی تعریف می کرد و تدابیری همچون سیاست های اشتغال زایی کامل را اتخاذ کرد که بیکاری را به کلی از بین برد. اما پیشبرد چنین پیشنهاداتی دقیقا بخشی از استراتژی آن برای متوقف و نابود کردن کمونیسم و سوسیالیسم بود. از این رو، حمایت مردمی از نازیسم (و همچنین فاشیسم) در حقیقت از سوی نهادهای مالی و اقتصادی در کشورهایی بود که این جنبش ها در آن به وجود آمدند. نازیسم و فاشیسم سرمایه داری و سرمایه داران را از تهدید سوسیالیسم و کمونیسم نجات دادند. هدف، همین بود. مورد اسپانیا یکی از مثال های مشهود در این زمینه به شمار می رود. در دوران رژیم فرانکو (حزب فاشیست) فالانگه و کلیسا از بزرگ ترین نهادهای سرکوبگر علیه کمونیسم و سوسیالیسم به شمار می روفتند. اکنون هم که لابی گری های اقتصادی و مالی از جنبش های جدید پوپولیست در برخی کشورها (مانند ایالات متحده و اسپانیا) حمایت می کنند، به نظر می رسد اتفاقات مشابهی در جریان است. (این مطلب ادامه دارد)

منبع: کانتر پانچ / مترجم: طلا تسلیمی

 

کلید واژه ها: پوپولیسم موج پوپولیستی در اروپا پوپولیسم در آمریکا ملی گرایی جناح راستی جنبش های ضد مهاجرت کاهش استانداردهای زندگی قشر کارگر سرمایه داری سوسیالیسم


( ۱ )

نظر شما :

چ ۳۱ فروردین ۱۳۹۸ | ۰۴:۰۵
پوپولیست ها هیچ عوام فریب هستد! قولهای دروغین هم به طبقه عوام جامعه میدهند که خودشان هم میدانند قولهایشان غیر ممکن است و عملی نخواهد بود! ولی چون میخواهند در انتخابات پیروز شوند و به قدرت مقام و ثروت برسند این است از مردم تحت فشار اقتصادی و طبقه کم درامد و طبقه عوام سوء استفاه می کنند