باید از ذهنیت قرن بیستمی روسیه یا غرب خارج شویم

۱۲ اسفند ۱۳۹۷ | ۱۰:۰۹ کد : ۱۹۸۲۰۵۸ سرخط اخبار

اعتماد - سارا معصومی: روسیه یا غرب؟ در ایران هنوز بسیاری از تحلیل‌ها پیرامون همین سوال به ظاهر ساده اما در بطن پرماجرا می‌چرخد. آیا ایران همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد روسیه قرار داده است؟ آیا مسکو آن گونه که عده‌ای در ایران پرطمطراق از رابطه‌اش با تهران سخن می‌گویند جایی درخور توجه برای همسایه جنوبی در سیاست ‌خارجی‌اش باز کرده است؟ چرا درباره انتظارها از روسیه در افکار عمومی ایران تا این اندازه اغراق می‌شود؟ مهدی سنایی، سفیر ایران در روسیه که نگاه تخصصی به مساله ایران و روسیه دارد در این گفت‌وگو تاکید می‌کند که نگاه‌ها به رابطه تهران و مسکو نباید صفر و صدی باشد بلکه باید چندجانبه گرایی در سیاست خارجی ایران تقویت شود. سنایی در این گفت‌وگو تایید می‌کند که به فراخور جنس رابطه روسیه و ایران در چند سال اخیر نهادهای متفاوت امنیتی و سیاسی در این رابطه فعال شده‌اند اما هماهنگی خوبی میان این نهادها در جریان است و وزارت خارجه از این حیث احساس نارضایتی ندارد. مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید.

منتفع‌سازی ایران از برجام در حوزه اقتصاد صرفا وظیفه تروییکای اروپایی نیست و روسیه نیز به عنوان یکی از حاضران در برجام طبق توافق متعهد به این مساله است. مسکو تاکنون برای جبران خسارت ناشی از نبود امریکا در برجام در حوزه اقتصادی چه گام‌هایی برداشته است؟ آیا نشانه‌هایی از تمایل مسکو برای پیوستن به سازوکار مللی ویژه اروپا مشاهده کرده‌اید؟

رفتار روسیه در این زمینه به سه بخش قابل تقسیم است. نخست تلاشی که در زمینه حفظ برجام با تاکید بر اینکه این توافق باید به حیات خود ادامه دهد از سوی مسکو انجام گرفت. روس‌ها در ارتباط با خروج امریکا از توافق هسته‌ای با ایران موضع شفافی اتخاذ کرده و تاکید داشتند که این خروج و تحریم‌هایی که علیه ایران وضع شده هر دو غیرقانونی است. همان‌گونه که روسیه در کنار کشورهای دیگر به شکل‌گیری برجام کمک کرد و موضع سازنده‌ای در این باره داشت، این موضع را در یک سال گذشته نیز حفظ کرده است. روسیه همزمان با تشویق ایران سایر طرف‌های دیگر را نیز به حفظ برجام تشویق کرده است. نکته دوم آنکه بعد از خروج امریکا و بازگشت تحریم‌ها، مسکو اعلام کرد که حاضر به کمک به شکل‌گیری و استفاده از ساز و کاری است که اروپا برای تداوم رابطه تجاری با ایران به دنبال راه‌اندازی آن است. بنابراین در این زمینه نیز روسیه فعال است و ضمن تشویق اروپا با ایران نیز در این رابطه در ارتباط نزدیک است.

در میانه توضیحات شما چرا روس‌ها پس از بازگشت تحریم‌ها به جای منتظر ماندن برای ساز‌و‌کار اروپا راسا برای ایجاد یک کانال مالی مستقل با ایران اقدام نکردند؟

روسیه در حال کار با ایران است و نیازی به کانال جدیدی ندارد بنابراین در ارتباط با ایجاد ساز و کار مالی برای کار با ایران، ضمن اینکه اروپایی‌ها را تشویق و حمایت کرده، اعلام کرده که خوشحال است از این ساز و کار در کنار ساز و کارهای دو جانبه‌ای که با ایران دارد، استفاده کند.

آیا روس‌ها با اروپا درباره استفاده از اینستکس پس از اعلام ثبت آن وارد مذاکره شده‌اند؟

بله، هم‌اکنون پیگیر این موضوع هستند؛ در این رابطه ضمن مذاکره با ما، با طرف اروپایی هم مذاکره کرده‌اند و به دنبال این هستند که ببینند چه زمانی می‌توانند به این ساز و کار بپیوندند؟ روس‌ها و اروپایی‌ها چندبار هم ملاقات‌هایی با هم در این زمینه داشته‌اند. مقام‌های روس از جمله سرگئی ریاکوف برای استفاده از این ساز و کار اظهار علاقه‌مندی کرده و می‌گویند منتظر هستند ساز و کار این سیستم مالی به صورت شفاف مشخص شود.

در ادامه بحثی که داشتیم سومین بخش از رفتار روسیه با ایران در حوزه برجام به سیاستی مربوط می‌شود که روسیه در راستای حفظ وضع وجود داشته است. بعد از خروج امریکا از برجام، روسیه در روابط خود با ایران هیچ گونه تجدید نظری انجام نداده و هیچ پروژه‌ای را تعطیل نکرده است. ایران و روسیه دورنمای گسترش همکاری‌ها را در همه عرصه‌ها دنبال می‌کنند.

می‌دانید که سطح رابطه تجاری ما با روس‌ها با سطح رابطه سیاسی همتراز نیست و اروپایی‌ها بعد از برجام با غول‌هایی چون توتال به ایران آمدند که با بازگشت تحریم‌های امریکا از ترس تنبیه وادار به ترک تهران شدند. بنابراین شاید این گفته شما که روس‌ها پس از خروج امریکا تجدیدنظری در رابطه تجاری با ایران نکردند تا حدودی به دلیل سطح غیرقابل مقایسه حضور کمپانی‌های بزرگ آنها در ایران در قیاس با اروپا باشد.

من فکر می‌کنم به این علت است که روسیه نسبت به کشورهای اروپایی سیاست مستقل‌تر و موضع شفافی دارد. مسکو تحریم‌ها را غیرقانونی می‌داند.

اروپایی‌ها هم در زبان تحریم‌ها را غیرقانونی می‌دانند؛ آیا منظور شما این است که روس‌ها نگرانی از تنبیهات فرامرزی امریکا ندارند؟

روسیه تلاش می‌کند پروژه‌های خود در ایران را حفظ کند. فکر می‌کنم دورنمای این بخش، تقویت و گسترش همکاری‌ها نیز باشد. مساله دیگر این است که روسیه نیز مجموعا مورد تحریم‌های امریکا قرار گرفته است. از نظر روسیه تحریم‌هایی که برای ایران وضع شده از جهت حقوقی غیرقانونی است. به دلیل اینکه این تحریم‌ها، تحریم‌های سازمان ملل نیست بلکه تحریم‌هایی یک‌جانبه است. روسیه نه‌تنها مخالف وضع تحریم علیه ایران، بلکه مخالف هر نوع وضع تحریم یک جانبه است. از نظر سیاسی نیز روسیه مانند ایران و برخی دیگر از کشورها از سیاست مستقلی برخوردار و با یک‌جانبه‌گرایی مخالف است و این سیاست روز به روز شفاف‌تر می‌شود که بابت این موضع هزینه‌هایی را می‌پردازد.

در مصاحبه‌ای که اخیرا با «روزنامه ایران» داشته‌اید، عنوان کردید که در حال حاضر 30% صادرات روسیه به ایران و 12% صادرات ایران به روسیه از طریق ارز محلی صورت می‌گیرد. اما در تلاش و مذاکراتی هستید که این ارقام افزایش یابند. وضعیت آن مذاکرات به چه شکل است؟

در این رابطه چند نکته وجود دارد. اول اینکه ایران در دنیا بهترین رابطه بانکی را با روسیه دارد. روابط بانکی ما در چند سال گذشته بسیار تقویت شده و آمارهای بانک مرکزی نیز بر این امر صحه می‌گذارد. البته این سخن به این معنا نیست که رابطه بانکی ما بدون عیب و اشکال باشد، بلکه منظور در مقایسه با کشورهای دیگر است. بانک مرکزی و بانک‌های بزرگ ما با بانک‌های مختلف روسیه کار می‌کنند. هر دو کشور استفاده از ارزهای ملی را در دستور کار خود قرار داده‌اند. یک دلیل سیاسی و حقوقی برای این مساله وجود دارد و آنهم این است که امریکا از دلار استفاده ابزاری و نامشروع می‌کند. در واقع امریکا خود تیشه به ریشه دلار می‌زند و همین کار اعتماد کشورهای دیگر را نسبت به دلار کاهش می‌دهد. در این شرایط کشورها تلاش می‌کنند وابستگی خود را به دلار کاهش دهند و ایران و روسیه نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

استفاده از ارز ملی یک دلیل اقتصادی هم دارد. ما دو کشور همسایه هستیم. و بخش عمده‌ای از مبادلات ما به صورت زمینی یا از طریق دریای خزر انجام می‌شود. بین استان‌های ما ارتباطات مستقیمی وجود دارد. ما با اتحادیه اقتصادی اوراسیا موافقتنامه‌ای را به امضا رساندیم که راهی را برای ارتباط ایران و پنج کشور عضو آن و بالعکس می‌گشاید. همه این تحرکات اقتضا می‌کند که با ارزهای بومی و منطقه‌ای خود تجارت کنیم. همین مساله درباره ایران و ترکیه نیز مصداق دارد. ما با روسیه در مسیر استفاده از ارز ملی هستیم اما به نقطه ایده‌آل نرسیده‌ایم. در حالی که مذاکرات میان دو بانک مرکزی خوب پیش می‌رود اما هنوز به یک سند نهایی نرسیده‌ایم.

چه چالش‌هایی در مسیر رسیدن به سند نهایی وجود دارد؟

یکی از این موارد نوسان ارز است؛ به دلیل اینکه روبل و ریال دچار نوسان هستند، یک ارز معیار نداریم. برای ارز معیار باید دلار یا یورو در میان باشد که این خلاف اصل سیاست مبادله با ارز ملی است. در کند شدن روند رسیدن به ارزهای ملی، این عدم ثبات در روبل و ریال، ولو اینکه بی‌ثباتی در روبل به اندازه ریال نیست، وجود دارد. شاید اگر این بی‌ثباتی در روبل و ریال نبود، به سرعت می‌توانستیم به یک حساب مشترک مانند حساب مشترک ایران و شوروی که در دهه 50 داشتیم، دست پیدا کنیم. علاوه بر مساله ارز ملی، موارد پیچیده دیگری هم وجود دارد. روسیه به جز ایران، با ترکیه و چین به طور همزمان این کار را دنبال می‌کند و هنوز با این کشورها نیز به یک سند پایانی نرسیده است. در تحولی دیگر قصد داریم کارت‌های بانکی دو کشور را به یکدیگر وصل کنیم و دو کشور بتوانند از کارت‌های یکدیگر استفاده کنند.

درباره استفاده از یک سیستم که جایگزین سوییفت بشود به نتیجه خاصی رسیده‌ایم یا خیر؟

این کار نیز روند مثبتی دارد، در واقع نرم‌افزاری که ایران از آن استفاده می‌کند، به طرف روس معرفی شده است. هر دو کشور نرم‌افزارهای خودشان را به یکدیگر معرفی کرده‌اند. در این زمینه سندی امضا شده است.

شما در یکی از مصاحبه‌های اخیر خود تاکید کرده بودید که روسیه به طور سنتی سیاست مستقل نفتی خود را داشته و عدم عضویت در اوپک نیز به دلیل همین مشی مستقل در حوزه انرژی در روسیه بوده است. این در حالی است که مسکو و تهران را شریک هم می‌دانید و ایران در معرض تحریم‌های نفتی قرار گرفته و نوسان در قیمت نفت می‌تواند در اقتصاد تحت تحریم ایران تاثیر بسزایی داشته باشد. در چنین شرایطی نباید از روسیه انتظار همکاری بیشتر داشته باشیم؟

در پاسخ به این سوال باید پرسید که منتقدان این سیاست روسیه از مسکو چه انتظاری دارند؟ روسیه باید مانند کدام کشور عمل کند؟

طبعا مانند همه کشورها که منافع ملی خود را ترجیح می‌دهند، اما شاید ما خودمان انتظارات از روسیه را در افکار عمومی بالا برده‌ایم. عناوینی مانند رابطه یا همکاری راهبردی انتظارها را افزایش داده است.

اینکه دو کشور با یکدیگر همکاری راهبردی و در بعضی از امور شراکت داشته باشند با تفاوت دیدگاه در حوزه‌های دیگر منافاتی ندارد. توجه داشته باشیم که نه در ایران و نه در روسیه کسی ادعا نمی‌کند دو کشور متحد استراتژیک یکدیگر هستند.

بله شما معمولا از کلمه شریک برای توصیف رابطه استفاده می‌کنید.

من از کلمه شریک به دو دلیل استفاده می‌کنم؛ اول اینکه مواضع ما و روسیه در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار به هم نزدیک است. به این معنا که اگر ما سر جمع ضریب مواضع و مشترکات منطقه‌ای و بین‌المللی دو کشور را استخراج کنیم، کمتر دو کشوری در دنیا هستند که به اندازه ایران و روسیه در مجموعه‌ای از مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای موضع مشترک داشته باشند.

دلیل دوم این است که ما کارهای متعددی را با یکدیگر انجام می‌دهیم. بیش از اینکه فعالیت در عرصه‌های رقابتی با یکدیگر داشته باشیم، با هم شراکت داریم. شراکت ایران و روسیه در سوریه و سیاست نزدیک ایران و روسیه در افغانستان کاملا روشن است. سیاست کلی ایران و روسیه نسبت به مسائل منطقه و مخالفت با مداخلات خارجی مشخص است. شما کشورهایی را به عنوان نمونه بیاورید که به اندازه روسیه و ایران مواضع مشترک داشته باشند. ایران و روسیه تهدیدات و فرصت‌های مشترکی در آسیای مرکزی و قفقاز دارند. به زودی هم گفت‌وگویی در حوزه مسائل آسیای مرکزی و قفقاز بین دو کشور آغاز خواهد شد که این اتفاق جدید و مهمی است.

گفت‌وگو در چه سطحی با چه محوری؟

در چارچوب گفت‌وگوهای فراگیری که بین دو کشور در جریان است و در سطح معاونین وزرای خارجه. محور اصلی و کلان رایزنی‌ها نیز در ارتباط با فرصت‌ها و تهدیدهای مشترک است.

از بحث موضع نفتی روسیه دور نشویم.

بله، همکاری‌های مشترکی که از آن نام بردم به این معنا نیست که دو کشور متحد استراتژیک هستند. چرا که وارد هیچ گونه قرارداد استراتژیکی با یکدیگر نشده‌اند. و در عین حال ممکن نیست دو کشور با یکدیگر هیچ گونه اختلاف‌نظری نداشته باشند. دو کشور که با یکدیگر کار می‌کنند نمی‌توانند با هم تفاوت دیدگاه نداشته باشند. به دلیل اینکه دو منافع ملی جدا از هم را نمایندگی می‌کنند. در مجموع روسیه در حوزه انرژی با ایران همکاری می‌کند اما همه دیدگاه‌های آن با ایران یکسان نیست. به دلیل اینکه بخش عمده‌ای از درآمد این کشور به انرژی نفت و گاز متکی است.

یک مساله در برخی رسانه‌های ایران وجود دارد و آنهم این است که حوزه‌های همکاری روسیه با ایران هیچگاه در برخی رسانه‌های ما پررنگ نمی‌شود. روسیه سامانه اس‌300 را چند سال به ایران نمی‌داد و این مساله بارها در رسانه‌های ما منعکس شد اما زمانی که این سامانه را تحویل دادند خبری در برخی رسانه‌های ما منعکس نشد.

پس از چندسال خلف وعده زمانی که تحویل دادند دیگر لطفی به حساب نمی‌آمد.

بله، ولی آیا هیچ کشوری در دنیا حاضر بود این سیستم را در اختیار ایران قرار دهد؟ قطعا این اتفاق بین ایران و هیچ کشور دیگری غیر از روسیه اتفاق نمی‌افتاد.

دقیقا یک سال پیش بود که روسیه قطعنامه‌ای را علیه ایران (در پرونده یمن) وتو کرد. در ایران چه میزان به آن پرداخته شد؟ در حالی که بعد از چند دهه، یک‌بار در شورای امنیت یک کشور حاضر شد به نفع ایران از وتو استفاده کند. در حوزه نفتی نیز اینچنین است. در این حوزه روسیه گاهی با ما همکاری‌های خیلی قوی داشته که به آنها پرداخته نمی‌شود. مانند این است که یک کسی یا یک گروهی با ذره‌بین نگاه می‌کنند که در چه مسائلی نقاط افتراقی وجود دارد.

در ایران یک طیف درباره عمق رابطه ایران و روسیه اغراق می‌کنند و طیفی هم در مخالفت با آن قلم می‌زنند و البته که این تضارب آرا لازم است. اما چرا نگاه واقع بینانه‌ای به این رابطه در داخل وجود ندارد؟

دقیقا مساله همین‌جاست که باید به رابطه با روسیه نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشیم. در فضای چند‌جانبه‌گرایی سیاست خارجی ما، راهبرد شرقی جایگاه مهمی دارد که این موضوع باید تقویت شود. تفاوت دیدگاه طبیعی است. ما باید خروجی و کلیت رابطه را نگاه کنیم. در بحث سوریه ایران و روسیه با هم همکاری‌هایی داشته‌اند و دستاورد آن در مقابل چشمان تمام دنیا است. ما با کشوری می‌توانیم تفاوت دیدگاه نداشته باشیم که با آن کار نکنیم.

برخی منتقدان می‌گویند ما همه تخم‌مرغ‌های‌مان را در سبد روسیه چیده‌ایم.

خیر، این اساس سیاست خارجی کشور نیست. ما باید در روابط خودمان چند‌جانبه‌گرا باشیم. اولا باید از ذهنیت قرن بیستم و جنگ سردی روسیه یا غرب خارج شویم. خیلی از افراد در ایران درگیر این ذهنیت هستند. اینکه آیا با غرب کار کنیم یا با روسیه؟ اصلا در دنیای معاصر چنین تقسیم‌بندی وجود ندارد. در واقع چند‌جانبه‌گرایی در عرصه بین‌المللی تبدیل به یک واقعیت شده است. امروز، بازیگران و نوع بازی‌ها متفاوت است. ضمن اینکه تنوع بازیگران نسبت به گذشته بیشتر شده است. امروز سطوح و لایه‌های بین‌الملل خیلی متفاوت است و قبلا این گونه نبوده است. سیاست بین‌الملل شبکه‌ای شده است. اکنون بازیگران آن تنها دولت‌ها نیستند و قدرت شبکه‌های مجازی کمتر از دولت‌ها نیست. قدرت گروه‌های رادیکالی که در دنیا وجود دارند، کمتر از دولت‌ها نیست. آیا رسانه‌ها و شبکه‌های ارتباطاتی اجازه دادند که به روی قتل خاشقجی سرپوش گذاشته شود؟ اگر این شبکه‌ها وجود نداشتند، آیا به موضوع خاشقجی به این میزان پرداخته می‌شد و دولت‌ها این حد موظف به موضع‌گیری می‌شدند؟

واقعیت بین‌المللی چند‌جانبه‌گرایی است و باید تلاش کنیم که روابط خود را در همه عرصه‌ها گسترش دهیم. با توجه به واقعیات بین‌المللی، باید بگوییم که جایگاه اروپا و غرب کاهش یافته و جایگاه شرق رو به رشد و تزاید است لذا ما باید سیاست شرقی و منطقه‌ای خود را تقویت کنیم. پایان نظام دو قطبی به ایران اهمیت داده چرا که ایران کشوری با سیاست‌های مستقل است. ایران در شرایط سیال و دوره‌گذار در عرصه جهانی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ضمن اینکه شوروی راه اروپا را با خاورمیانه و ایران بسته بود. با فروپاشی شوروی، مناطقی که دارای اهمیت ژئو‌استراتژیک هستند از جمله اوراسیا، خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی به یکدیگر پیوند خورده‌اند.

از یک طرف هم اروپا است که با تردید روبه‌رو است که آیا در حوزه تمدن غربی با فشارهایی که امریکا به آن وارد می‌کند، باقی بماند یا خیر؟ یا اینکه به این دایره جدید در شرق که اهمیت آن افزایش یافته، بیشتر توجه کند؟ در این کانون اوراسیایی، خاورمیانه‌ای، آسیای جنوب شرقی، ایران و روسیه به دلایل مختلف نقش محوری دارند. من به روابط روسیه و ایران از این زاویه نیز نگاه می‌کنم. اینکه این روابط به شکل دو جانبه، منطقه‌ای و همچنین در عرصه میان‌منطقه‌ای روابط تاثیر‌گذاری است.

رابطه ایران و روسیه به دلیل همکاری‌های امنیتی و نظامی در سوریه تغییر کرده و ما شاهد رفت و آمد چهره‌های امنیتی هستیم. آیا همچنان وزارت خارجه در این روابط محور باقی مانده است یا خیر؟

در این زمینه ما واقعا با معضلی مواجه نشده‌ایم. من فکر می‌کنم که روابط ایران و روسیه از ظرفیت دستگاه‌های مختلف در هر دو کشور استفاده می‌کند و نهادهای متفاوت دخیل در این رابطه هماهنگی کاملی با دستگاه دیپلماسی دارند. بنابراین می‌توان گفت که در این زمینه هر چند شاهد چندگونگی ظرفیت‌ها هستیم اما وحدت رویه هم وجود دارد. در این زمینه دغدغه‌ای نداریم. طبیعی است که ایران از سرمایه بزرگ تجربه مبارزه با تروریسم و موفقیت در این زمینه در کشورهای پیرامون خود برخوردار است.

ضمن اینکه خاورمیانه و مسائل مرتبط با آن، مشاوره و رایزنی دائم بین دو کشور را ضروری کرده است لذا مشاهده می‌کنید که مقامات امنیتی به اشکال مختلف با یکدیگر در تماس هستند. ما با این موضوع در ایران کمتر مواجه هستیم. اگر مشاهده کنید، از جانب داعش هزاران نفر به حوزه اوراسیا یعنی به مناطق جنوبی روسیه و آسیای مرکزی و قفقاز برگشته‌اند. همچنین در افغانستان نیز ایران و روسیه دغدغه‌های مشترک دارند.

اخیرا اظهارنظری از آقای ریاکوف در مصاحبه با CNN منتشر شد که وی در آن تاکید کرد ایران می‌داند امنیت اسراییل اولویت ما است. فاکتور اسراییل چه میزان می‌تواند ترمز تعمیق روابط ایران و مسکو باشد؟

من درباره مصاحبه آقای ریاکوف قضاوتی ندارم. اما به طور کلی ایشان از جمله کسانی است که مواضع خیلی سازنده‌ای در برجام و بعد از آن، همچنین در مسائل مختلف داشته است. در عین حال روسیه و ایران هر دو به تفاوت دیدگاه‌های‌شان درباره اسراییل توجه دارند اما سعی می‌کنند این تفاوت دیدگاه به مجموعه روابط و اهدافی که دنبال می‌کنند، آسیبی وارد نکند. مساله اسراییل یک دغدغه مدنظر روس‌ها است و این مساله را در مذاکرات هم پنهان نمی‌کنند. روس‌ها تاکید می‌کنند مهم است که موضع متفاوت ایران در این بحث باعث نشود همکاری دو کشور در مبارزه با تروریسم تحت‌الشعاع قرار گیرد.

بنابر‌این ما به خط قرمزهای روسیه در ارتباط با اسراییل پایبند هستیم.

این موضوع بین دو کشور محل بحث نیست؛ بلکه در همکاری منطقه‌ای بین دو کشور در سوریه تلاش می‌شود که این تفاوت دیدگاه به آن همکاری کلی آسیبی وارد نکند.

فاکتور عربستان را تا چه اندازه در این رابطه مهم می‌دانید؟ درست است که رابطه روسیه و سعودی به اندازه رابطه ما پر از وجوه مشترک نیست اما رابطه رو‌به‌رشدی است.

روسیه در نقش یک کشور قدرتمند سعی می‌کند با کشورهای مختلف همکاری داشته باشد. روسیه یک سیاست عمل‌گرایی دارد مبنی بر اینکه باید سهم همه را لحاظ کرد. این موضوع در سیاست خارجی آقای پوتین خیلی مهم است. بنابراین روسیه در کنار سیاست‌ها و همکاری‌های مشترکی که با ما دارد، این را پنهان نمی‌کند که با عربستان به عنوان یک کشور بزرگ مسلمان که بر بخش عظیمی از مسلمانان اهل سنت تاثیرگذار است، کار می‌کند. در مذاکرات نیز این موضوع را با ما به بحث می‌گذارند. این سیاست شفاف روسیه است که با همه بازیگران منطقه‌ای کار می‌کند.

نکته دیگر این است که حجم روابط روسیه و عربستان را نباید خیلی بزرگ کنیم. البته که حجم مناسبات اقتصادی ایران و روسیه در مقایسه با سطح روابط سیاسی پایین است و البته این حجم مبادلات در حالی است که همه اسناد لازم به منظور رشد مبادلات امضا شده است. در روابط ایران و روسیه یکی از مشکلات اصلی این است که هر دو کشور صادر‌کننده انرژی هستند. آمار روابط روسیه و عربستان در سال 2017، 450 میلیون دلار است. در حالی که بعضی‌ها در ایران به گونه‌ای صحبت می‌کنند مثل اینکه این مبادلات رقم بالایی است.

روسیه با کشورهای مختلفی کار می‌کند اما اگر سوال این باشد که مجموعه رویکردهای منطقه‌ای و بین‌المللی روسیه به کدامیک از کشورهای منطقه ما نزدیک‌تر است، پاسخ این است که قطعا به ایران نزدیک‌تر است.

می‌گوییم روسیه با اسراییل ارتباط دارد و این ارتباط مانند سایر ارتباط‌های بین‌المللی‌اش است اما روسیه در هیچ جبهه مشترکی با اسراییل و عربستان نیست اما همین روسیه در مسائل منطقه‌ای با ما در جبهه مشترک است. منظور من این است که خروجی‌ها معیار هستند. ما نمی‌توانیم برای سیاست خارجی کشور دیگری تعیین تکلیف کنیم. من هم امیدوار هستم که سیاست خارجی کشور ما همه‌جانبه‌گرا و چند‌جانبه‌گرا بشود، یعنی بتواند هر چه بیشتر از تمام ظرفیت‌ها استفاده کند و بتوانیم اختلاف‌های‌مان را با کشورهای منطقه خود کاهش دهیم. ایران آمادگی مذاکره با عربستان را دارد.

آیا سطح همکاری‌های ما و روسیه در پرونده افغانستان به خصوص بعد از مذاکره با طالبان تغییر کرده است؟

در ارتباط با افغانستان، ضمن اینکه در نشست‌ها شرکت می‌کنیم، رایزنی‌ها و گفت‌وگوهای دو جانبه، مبادله اطلاعات و اخبار داریم. هر دو کشور در حوزه افغانستان فعال هستند و دارای دیدگاه‌های مشترکی هستیم.

افغانستان همسایه بلافصل ما و برای روسیه نیز در حوزه حیاتی آن قرار دارد لذا هر دو کشور علاقه‌مند به حفظ ثبات در افغانستان هستند. البته نمی‌توانم بگویم که رویکردهای دو کشور کاملا یکسان است، اما گفت‌وگو و رایزنی‌های جدی وجود دارد. ضمن اینکه پیش‌بینی ما این است که این همکاری‌ها افزایش خواهند داشت.

ایران و روسیه در بحث مبارزه با داعش در افغانستان وارد گفت‌وگوهای جدی شده‌اند یا خیر؟

در بحث افغانستان ما به صورت کلی رایزنی، گفت‌وگو و مشورت داریم. اما به منظور یک کار مشترک نبوده است.

چرا؟ آیا مانع خاصی وجود دارد؟ آیا تعاریف منافع متفاوت است؟

من فکر می‌کنم که این اتفاق در نهایت می‌افتد. به دلیل اینکه ما در دو موضوع مشترک حساسیت‌های یکسان داریم. اول حضور داعش در افغانستان و دیگری هم حضور نامشروع نیروی خارجی در این کشور است. هر دو کشور در عرصه موضوع افغانستان فعال هستند. ایران نیز ارتباط گسترده‌ای با بخش‌های مختلف در افغانستان دارد. با دولت افغانستان نیز ارتباط وسیعی دارد. به این دلیل طبیعی است که این گفت‌وگوها و رایزنی عمیق‌تر خواهد شد.

فکر می‌کنید در شرایط تحریم همکاری در قالب اتحادیه اوراسیا می‌تواند چه ظرفیت‌هایی برای ایران فراهم کند؟

این ساختاری است که در شرایط تحریم می‌تواند کمک‌کننده باشد. از جمله اقداماتی که در شکل‌گیری روابط ایران و روسیه انجام شده و البته به شکل عام‌تری از طریق روسیه با اتحادیه اوراسیا بوده است. اتفاقات مختلف دیگری رخ داد که یکی از آنها امضای موافقتنامه ایجاد منطقه آزاد تجاری بین ایران و کشورهای حوزه اتحادیه که پنج کشور هستند، بود. براین اساس چند‌صد قلم کالا از طرفین مشمول تعرفه‌های ترجیحی یا صفر می‌شوند. چین نیز با این اتحادیه مذاکره و سند نیز امضا کرده است و حضور چین به عنوان یک اقتصاد بزرگ در اتحادیه قابل توجه است. موافقتنامه منطقه آزاد تجاری امضا و در سه الی چهار کشور به تصویب رسیده است. در ایران و چند کشور دیگر هم در مسیر تصویب شدن است. فوریت آن در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که اصل آن به زودی تصویب خواهد شد.

فکر می‌کنم که این اتفاق بسیار مهمی است و باید مانند سایر ظرفیت‌های دیگر ببینیم که چگونه می‌توانیم از آن استفاده کنیم. در شرایطی که صادرات برای ما خیلی حائز اهمیت است، می‌توانیم از این دایره چند‌صد میلیونی در جهت صادرات کشور خود استفاده کنیم. در شرایطی که فشار از جانب کشورهای دیگر بیشتر می‌شود، این روزنه قابل توجهی است.

در کنار این موضوع یک قرارداد مکمل وجود دارد، از جمله کالاهایی که اتحادیه اوراسیا می‌خواست به ایران صادر کند و برای صادرات جزو اقلام استراتژیک آنها حداقل برای قزاقستان و روسیه به حساب می‌آمد گندم بود. ایران به دلیل خودکفایی، بحث گندم را استثنا کرد. به این دلیل سندی بین ایران، روسیه و قزاقستان به امضا رسید که بر اساس آن ترانزیت گندم روسیه به قزاقستان از طریق ایران انجام شود. این موضوع برای ایران دو ارزش افزوده دارد. اول موضوع ترانزیت آن است که چندین میلیون تن گندم می‌تواند از طریق ترانزیت ایران به کشورهای جنوبی که نیازمند به گندم هستند، صادر شود. دوم اینکه طبق توافقنامه‌ای قرار است در ایران این گندم‌ها تبدیل به آرد و آرد آن صادر شود. ما ظرفیت قابل توجه خالی در عرصه کارخانجات تولید آرد داریم.

کلید واژه ها: ایران و روسیه دکتر مهدی سنایی


( ۱ )

نظر شما :

مجید ۱۳ اسفند ۱۳۹۷ | ۱۷:۰۳
بسیار منطقی ومستند