اقدام ترامپ بر اساس دو اصل بود

خروج نیروهای امریکایی از سوریه و استراتژی امریکا در منطقه

۰۳ دی ۱۳۹۷ | ۰۹:۰۰ کد : ۱۹۸۰۷۷۲ اخبار اصلی خاورمیانه
شاید یکی از عجیب ترین این تحلیل ها که به خصوص در رسانه های عربی مطرح شده آن است که امریکا احساس کرده که پروژه اش در خاورمیانه شکست خورده و سرخورده و ناکام از خاورمیانه خارج می شود. اما واقعیت ها این فرضیه را تأیید نمی کند.
خروج نیروهای امریکایی از سوریه و استراتژی امریکا در منطقه

دیپلماسی ایرانی: «عمر الرداد»، افسر سابق در دستگاه امنیت اردن و استاد فعلی در رشته امنیت استراتژیک، با انتشار مقاله ای به تصمیم ناگهانی دونالد ترامپ برای خروج نیروهای نظامی امریکایی از سوریه پرداخته است.

در این مقاله که در روزنامه «رأی الیوم» منتشر شده آمده که با اعلام خبر تصمیم ناگهانی رئیس جمهور امریکا به خروج نیروهای نظامی امریکایی از سوریه تحلیل های بسیاری در این باره مطرح شده است. شاید یکی از عجیب ترین این تحلیل ها که به خصوص در رسانه های عربی مطرح شده آن است که امریکا احساس کرده که پروژه اش در خاورمیانه شکست خورده و سرخورده و ناکام از خاورمیانه خارج می شود. اما واقعیت ها این فرضیه را تأیید نمی کند.

به گزارش میدل ایست نیوز، خروج نیروهای امریکایی را باید در دو بافتار دید: نخست اینکه رئیس جمهور امریکا پیش از ورود به کاخ سفید اعلام کرد که چنین خواهد کرد. در سال گذشته نیز او بارها این موضوع را در چارچوب مسائل پرهزینه مطرح کرده بود. بافتار دوم بافتاری است که از دولت دموکرات سابق امریکا آغاز شده بود. دولت امریکا از چند سال پیش استراتژی خروج تدریجی از خاورمیانه و تمرکز بر شرق آسیا به عنوان فرصت واقعی سرمایه گذاری را آغاز کرده بود.

تردیدی نیست که این تصمیم امریکا به خروج از سوریه تصمیمی ناگهانی و بی منطق نبوده و در چارچوب نقشه ای طراحی شده برای تأمین منافع استراتژیک امریکا در منطقه انجام شده و حسابگری های «دقیقی» در آن در نظر گرفته شده است. ازجمله در رابطه امریکا با پرونده سوریه و استراتژی آن در قبال طرف های تأثیرگذار در همه پرونده های منطقه، ازجمله روسیه و ترکیه و ایران و از سوی دیگر عربستان سعودی و اسرائیل و مصر. این همه در ذیل عنوانی کلی قرار می گیرد که ترامپ با عبارت «امریکا ژاندارم منطقه نیست» بیان کرده است. همین جمله را اوباما نیز پیشتر مطرح کرده بود. منظور از این سخن آن است که نیروهای اثرگذار در منطقه اند که باید آینده منطقه را رقم زنند، چه از راه صلح چه از راه جنگ.

اما سؤال بزرگی که باید برای آن پاسخ یافت این نیست که چرا امریکا از سوریه خارج شد ــ این خروج در افغانستان و عراق هم انجام خواهد یافت ــ بلکه این است که بعد از خروج نیروهای نظامی از منطقه، تحولات نزاع های منطقه ای به کجا خواهد انجامید؟

بی تردید با خروج نیروهای امریکایی، منطقه و قدرت های اصلی آن دربرابر چند سناریوی پیچیده و درهم آمیخته است. همه قدرت های منطقه در مسائلی با برخی قدرت های دیگر اتفاق نظر و در مسائل دیگری اختلاف نظر دارند و در این میان با یکدیگر بده بستان و نزاع دارند. مثلا ایران و ترکیه در رویارویی با فشارهای امریکا و غرب با یکدیگر هم نظرند، درباره یکپارچگی سوریه و جلوگیری از برپایی کردستان مستقل هم با هم اختلاف ندارند اما پروژه احیای امپراتوری عثمانی که اردوغان آن را پیش گرفته با باورهای مذهبی در ایران ناسازگار است. آنان درباره آینده سوریه نیز با یکدیگر اختلاف دارند.

روشن است که خروج نیروهای امریکایی از سوریه به ضرر همه است. بیش از همه به ضرر «بشار اسد» است که دیگر مسئله مشروعیت ماندنش در حکومت را پشت سر گذاشته. او در برابر فشارهای روسیه و ایران یک برگ مهم را از دست داد. اردوغان نیز دربرابر عمل انجام شده قرار گرفته است. او پس از اعلام اینکه به زودی جنگ با کردهای سوریه را آغاز خواهد کرد اکنون مجبور است که این جنگ را آغاز کند. خودداری ترکیه از آغاز جنگ حمل بر ضعف خواهد شد. از طرف دیگر حمله به کردهای سوریه به سود بشار اسد و ایران و تا حدودی روسیه خواهد بود. ضمن اینکه به مصر و عربستان بهانه می دهد که دربرابر «اشغالگری» ترکیه و در حمایت از قومیت عربی در سوریه وارد عمل شوند. احتمالا همین مسائل باعث شد که رئیس جمهور ترکیه اعلام زمان آغاز حمله را به تعویق اندازد.

کردها و اسرائیل نیز از این تصمیم بسیار ضرر خواهند داد. به نظر می آید که اقدام اسرائیل برای شکایت از لبنان در شورای امنیت در پی موضوع تونل های زیرزمینی حزب الله، بازتاب دهنده حجم تغییرات پیش رو در منطقه است. تلاش پیشین برای گرفتن محکومیت حملات موشکی حماس از مجمع عمومی سازمان ملل، نیز اعلام توافق میان طرف های درگیر در یمن، اعلام حل اختلافات در لبنان و تشکیل دولت در زمانی کوتاه در این کشور، پیدا شدن شواهدی مبنی بر حل بی سرو صدای اختلافات میان ایران و عربستان هم زمان با شدت گرفتن اختلافات میان ترکیه و عربستان در پرونده «جمال خاشقجی»، همه و همه نشان دهنده آن است که در آستانه تحولات بزرگی هستیم.

اصلی ترین این تحولات می تواند آن چیزی باشد که به «معامله قرن» معروف شده. اینکه کشورهای درگیر در پرونده فلسطین چگونه با این طرح تعامل خواهند کرد. در حاشیه این طرح مسائلی نیز مطرح می شود: آیا ترکیه در معامله قرن تأثیرگذار خواهد بود و از آن حمایت خواهد کرد؟ آیا در معامله قرن موضوع جولان هم حل و فصل می شود؟ آیا بهبود نسبی روابط میان ریاض و امارات با سوریه دستاوردی در جولان به همراه خواهد داشت؟

در ماه های آینده پاسخ هایی برای همه این پرسش بی پاسخ مطرح خواهد شد. بی تردید این پاسخ با بسیاری غافلگیری ها و تحولات همراه خواهد بود. این همه تأییدی است بر این ادعا که خروج امریکا از سوریه به علت شکست پروژه هایش در منطقه نبوده و نیست.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11


( ۱۴ )

نظر شما :