گزینه های نظامی واشنگتن برای مواجهه با مسکو و پکن محدود است
چالش لجستیکی آمریکا در درگیری های یوروآسیا
دیپلماسی ایرانی: مساله توسعه و تولید سلاح های جدید باشد یا رقابت بر سر نفوذ بر قدرت های میانه یا فروپاشی معاهدات کنترل تسلیحاتی، یک سری موضوعات درباره رقابت میان قدرت های بزرگ یعنی ایالات متحده، روسیه و چین به تیتر رسانه ها تبدیل شده است. اما یک موضوع دیگر وجود دارد که کمتر مورد توجه عمومی قرار گرفته و در عین حال برای واشنگتن از اهمیت اساسی برخوردار است: لجستیک. اکنون که آمریکا با چشم انداز درگیری با روسیه یا چین در یوروآسیا مواجه است، هیچ چاره ای جز سر و سامان دادن به مقر سازمانی خود در آمادگی برای آغاز جنگی موثر ندارد.
موهبت و نفرین انزوا
ایالات متحده از موهبت خاص جغرافیایی بهره می برد: دو اقیانوس وسیع از کناره های این کشور محافظت می کنند و آن را از بسیاری از چالش های مستقیم در امان نگه می دارند. اما همان انزوا که به محافظت از ایالات متحده کمک می کند، همچنین می تواند به مانعی در برابر توانایی های ارتش این کشور در اعمال قدرت در سرزمین های یوروآسیا تبدیل شود. در جنگ جهانی دوم و جنگ سرد، ایالات متحده مجبور بود نیروهای خود را در اقیانوس اطلس به کار بگیرد و از این رو، یک زنجیره وسیع تدارکاتی در اقیانوس آرام تا شرق آسیا، استرالیا و ورای آن ایجاد کرد.
امروز ایالات متحده از این زنجیره تامین و زیرساخت های حمل و نقل وابسته به آن که امکان تجارت و اعزام نیرو را در دوران صلح فراهم می آورد، سود می برد. با این حال، اگر رقابت کنونی ایالات متحده با چین یا روسیه به خصومت آشکار تبدیل شود، احتمال قطع دسترسی به مسیرهای آبی مربوطه وجود خواهد داشت. آنچه بر اهمیت این مساله برای واشنگتن می افزاید، ظهور تکنولوژی های جدید مخرب، قدرت تضعیف تجارت دریایی ایالات متحده و مسائل دیپلماتیکی است که آمریکا بایستی در هر مرتبه عبور از مرزهای خود در نظر بگیرد.
مشکلات حمل و نقل برای آمریکا
اگر ایالات متحده با رقبای بزرگ خود وارد درگیری مسلحانه شود، مجبور خواهد شد نیروهای خود را با سرعت در فاصله های زیاد حرکت دهد چراکه نیروهای مستقر آمریکایی در اروپا و غرب اقیانوس آرام به تنهایی برای برخورد با روسیه و چین کافی نیستند. طبیعتا لازم است که نیروهای پشتیبان و تجهیزات لازم در کوتاه ترین زمان به این نیروها برسند و باتوجه به محدودیت ها برای اعزام نیرو از طریق هوایی به یک منطقه جنگی، ایالات متحده مجبور خواهد شد از کشتی استفاده کند و نه هواپیما. یک فرمانده نظامی آمریکایی سال گذشته به این مساله اشاره کرد که آمریکا تنها توانایی اعزام یک گروه مبارزاتی 5000 نفره و چندصد خودرو را به یک منطقه جنگی دارد و از این رو، ناوگان دریایی بیشترین مسئولیت را در انتقال تدارکات لازم برای جنگ احتمالی در یوروآسیا خواهد داشت.
طبیعتا در چنین شرایطی روسیه و چین سعی خواهند کرد نیروهای ایالات متحده را در دریاهای آزاد و پیش از رسیدن آنها به مقصد، به چالش بکشند. زیردریایی های روسی فعالیت خود را در دریای آتلانتیک شمالی افزایش داده اند و شمار کشتی های اعزامی چین به اقیانوس آرام هر ساله بیشتر می شود. به علاوه، فناوری های نوظهور نیز کشتی های لجستیک آمریکا را در برابر حملات آسیب پذیر می سازند. موشک های کروز دور برد، موشک های بالستیک ضد کشتی و تسلیحات مافوق صوت می توانند امکان حمله نیروهای چینی و روسی به کشتی های تدارکاتی آمریکا را از فاصله های دور فراهم آورند.
قدیمی بودن کشتی های حمل و نقل دریایی و نبود اسکورت های مناسب هم تلاش های لجستیکی ایالات متحده را به چالش می کشد. طبق یک گزارش اخیر ناوگان دریایی آمریکا، واحد حمل و نقل دریایی به ویژه تا پایان دهه 2020 با کمبود شدید کشتی مواجه خواهد بود. در صورت بروز هرگونه درگیری احتمالی، آمریکا به ظرفیتی برابر با 1.4 میلیون متر مربع قابلیت حمل و نقل دریایی به علاوه 399 هزار متر مربع ظرفیت قابل تامین از طریق کشتی های تجاری با پرچم آمریکا نیاز خواهد داشت؛ اما طبق مطالعات انجام شده ظرفیت در حال کاهش حمل و نقل دریایی تا سال 2030 به 1.11 میلیون متر مربع کاهش می یابد. این در حالی است که کشتی های موجود برای ادامه فعالیت خود به رسیدگی زیادی نیاز دارند.
حتی اگر ایالات متحده بتواند با موفقیت از روسیه و چین در دریا بگذرد، پس از رسیدن به مقصد با مشکلات بسیاری از جمله مسائل سیاسی، زیرساختی و حتی بوروکراتیک (اداری) مواجه خواهد شد. نیروهای ایالات متحده در استقرارهای چرخشی اخیر در اروپا پس از جدایی کریمه از اوکراین و پیوستن آن به روسیه، اغلب با تاخیرهای طولانی در سفرهای زمینی خود به اروپای شرقی مواجه شده اند چراکه مجبور بودند در مرزها منظر مجوز عبور بمانند و با زیرساخت های نامناسب برای عبور وسایل نقلیه سنگین نظامی سر کنند. اگرچه درگیری احتمالی در غرب اقیانوس آرام عمدتا دریایی و هوایی خواهد بود و در نتیجه آمریکا با مشکلات بوروکراتیک کمتری در مرزها مواجه می شود، اما چالش های سیاسی همچنان وجود خواهد داشت چراکه همچنان برای استفاده از پایگاه های هوایی و بنادر در ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و فیلیپین به مجوز نیاز خواهد داشت و احتمالا این کشورها سعی خواهند کرد از تحریک چین بپرهیزند.
جستجو برای راه حل های جایگزین
باتوجه به همه این مشکلات، ایالات متحده سعی دارد راهی برای کسب اطمینان از تجهیز نیروهای خود در صورت وقوع بحران در یوروآسیا بیابد. ناتو برای مطمئن شدن از هماهنگی بیشتر در این تلاش ها دو فرماندهی جدید تاسیس می کند. فرماندهی در پایگاه آمریکا در دریای آتلانتیک بر هماهنگ سازی تلاش های مشترک برای تسهیل دسترسی به آتلانتیک شمالی تمرکز دارد و فرماندهی لجستیک در پایگاه آلمانی از این مساله کسب اطمینان می کند که نیروهای آمریکایی به اروپا برسند و نیروهای متحد مستقر هم در اعزام به جبهه های اصلی دچار مشکل نشوند.
با این حال، شک و تردیدها درباره اقدامات لجستیک و رساندن تدارکات به نیروها همچنان وجود دارد و یادآور اهمیت لجستیک در برنامه ریزی برای جنگ است. اگر نیروهای نظامی یک کشور نتوانند که به موقع به جبهه جنگ برسند، دیگر اهمیتی ندارد که تا چه اندازه ماهر، توانا و پیشرو هستند. در حالی که ایالات متحده برای نبرد نوظهور خود با روسیه و چین برنامه ریزی می کند، طبیعتا نگرانی های تدارکاتی در پس ذهن برنامه ریزان نظامی این کشور خواهد بود.
منبع: استرتفور / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :