استراتژی دیکتاتور پروری آمریکا در خاورمیانه
ترامپ محبوب قلب اسرائیل و سعودی است
دیپلماسی ایرانی : برخلاف آنچه بعضی ها فکر می کنند، ایالات متحده از خاورمیانه خارج نشده است، و منطقه نیز به خاطر خروج واشنگتن از آن، درگیر هرج و مرج نشده است. درست است که تعداد کل نیروهای نظامی امریکا در منطقه به طور قابل توجهی کمتر از زمان جنگ عراق است. اما زمانی که بیش از 150 هزار نیروی نظامی به آنجا اعزام شده بود، منطقه ثبات نداشت. آمریکا همچنان تقریبا 25 هزار نیروی نظامی در نقاط مختلف منطقه دارد، که بسیاری از آنها در حال مبارزه با داعش و جلوگیری از افزایش نفوذ ایران هستند، یک ناوگان دریایی در بحرین مستقر است، یک پایگاه هوایی بزرگ و فعال در قطر، تعداد نامعلومی از نیروهای ویژه و سری در سایر کشورها و عمدتا در عملیات مقابله با تروریسم حضور دارند.
ترامپ که برنامه رفتن از منطقه را ندارد، تازه حمایت آمریکا را از متحدان قدیمی اش در منطقه افزایش داده است. او میزبان عبدالفتاح السیسی، مرد قدرتمند مصر، در کاخ سفید بود و همچنان سخاوتمندانه به کمک های اقتصادی و نظامی به دیکتاتوری نظامی سیسی ادامه می دهد. او سفارت آمریکا در اسرائیل را به بیت المقدس منتقل کرد تا حامی اصلی حزب جمهوری خواه، شلدون آدلسون را خوشحال کند و یک حامی دو آتشه اسرائیل را به عنوان سفیر آمریکا منصوب کرد و روابط بسیار نزدیک و دوستانه ای با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، دارد. ترامپ همچنین با محمد بن سلمان، شاهزاده عربستان، که ظاهرا یک رهبر اصلاح گرا است، و با متحد نزدیک عربستان، امارات، روابط دوستانه دارد.
مهمتر از همه، ترامپ، وزیر امور خارجه اش، مایک پومپئو، و مشاور امنیت ملی اش، جان بولتون، همگی از صف آرایی عربستان، اسرائیل، مصر و کشور های حوزه خلیج علیه ایران حمایت می کنند. ترامپ با خروج از توافق هسته ای ایران، محبوب دل این کشورها شد و دولتش ایران را متهم به حمایت از تروریسم و اقدامات بی ثبات کننده کرده است. دولت اوباما مکررا اعلام می کرد که "تمام گزینه ها روی میز است" اما هدف بزرگترش ایجاد شرایطی بود که کار به جنگ با ایران نرسد. ترامپ این رویکرد را برعکس کرده است، و برخی از ناظران معتقد هستند که جنگ به همان سویی می رود که ترامپ (یا مشاوران ارشدش) بخواهند.
خانم ها و آقایان، این سیاست خروج از منطقه نیست. در واقع مسئله قابل توجه در مورد افزایش حمایت های امریکا از متحدان قدیمی اش در منطقه این است که در برهه ای این اتفاق در حال وقوع است که هر کدام از این متحدان در حال از دست دادن صلاحیت داشتن حمایت بی قید و شرط آمریکا هستند.
در مصر، سیسی، با کشتن معترضان، زندانی کردن صد ها مخالف، آن هم به دلایل واهی، هر گونه امید برای برقراری دموکراسی را از بین برده است. اگر چه اقتصاد مصر بهبود یافته، فساد همچنان شایع است و حکومت به تازگی محدودیت های جدیدی را برای آزادی بیان اجرایی کرده است. مشخص است که ترامپ از مردان قدرتمند خوشش می آید و مسلما با فساد مشکلی ندارد، اما آیا واقعا این حکومتی است که آمریکا باید از آن حمایت صد در صد داشته باشد؟
در همین حال، اسرائیل به اقدامات نژادپرستانه اش ادامه می دهد و هر روز به تعداد ساکنین سرزمین های اشغالی اضافه می شود و ده ها غیر نظامی فلسطینی در مرز غزه هدف تیر اسرائیلی ها قرار می گیرند. حتی حامیان قدیمی اسرائیل به طور فزاینده ای به خاطر این اقدامات اخیر مضطرب شده اند.
در مورد عربستان نیز، هر روز روشن تر می شود که محمد بن سلمان، یک اصلاح طلب ترقی خواه نیست. برعکس او نشان داده که یک رهبر لجباز، کینه توز، و نه چندان شایسته است. او روابط بدی با لبنان و قطر دارد و ارتش عربستان را در باتلاق جنگ یمن فرو برده و به همین خاطر اعتبار بین المللی پادشاهی را لکه دار کرده است. علاوه بر این ها قتل روزنامه نگار مخالف، جمال خاشقجی، که تهدیدی برای رژیم به حساب نمی آمد، را باید به این موارد اضافه کرد – و نمی شود حمایت بی چون و چرا آمریکا را از ریاض توجیه کرد.
نهایتا اینکه دخالت های گسترده آمریکا در گذشته، کار چندانی برای به ثبات رساندن منطقه انجام نداده و آمریکا باید از تجارب تلخی که در عراق، لیبی، یمن و سایر نقاط داشته است، درس گرفته باشد. مهمتر از این، اتفاقات منفی که در بالا به انها اشاره شد، نتیجه حمایت های بیش از حد و بی قید و شرط آمریکا است. متحدان آمریکا در خاورمیانه به این خاطر رفتارهای اشتباه دارند که فکر می کنند ترامپ بدون توجه به اقدامات بدشان از انها حمایت می کند. اگر جنگل دوباره در حال رشد است، همانطور که رابرت کاگان معتقد است، به این خاطر نیست که امریکا دست از هرس کردن برداشته، مشکل اصلی این است که آمریکا دارد مدام به پای این جنگل کود می ریزد.
منبع: فارین پالیسی / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :