نقدی به تغییر ارز پایه از دلار به یورو
جنگ ارزی و کاهش ارزش ریال
نویسنده: قدرت الله بهبودی نژاد، دانشجوی دکتری مطالعات بین المللی دانشگاه جواهر لعل نهرو
دیپلماسی ایرانی: بیش از دو دهه پس از طرح ایده جایگزینی یورو با دلار در ذخایر ارزی و معاملات بین المللی ایران، دولت حسن روحانی در این راستا و در اقدامی محتاطانه کلیه وزارتخانه ها، سازمان ها و شرکت های دولتی را موظف کرد ارز یورو را به عنوان ارز مبنای گزارشگری و انتشار آمار، اطلاعات و داده های مالی خود مورد استفاده قرار دهند. اقدامی که به اعتقاد برخی کارشناسان به دشوارتر شدن گزارشگری نهادهای دولتی و سخت تر شدن امکان مقایسه آمارهای سری زمانی اقتصاد ایران و نیز مقایسه آن با سایر اقتصادها و آمارهای سایر نهادهای بین المللی همانند اتحادیه کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) منجر خواهد شد. ایده حذف دلار از سبد ارزی و مبادلات بین المللی ایران سابقه ای نزدیک به ۲۳ ساله دارد. این ایده اول بار زمانی طرح شد که بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۵ میلادی با صدور دو فرمان اجرایی متعاقب هم ابتدا تجارت این کشور با صنعت نفت ایران و سپس مجموعه تجارت با ایران را ممنوع اعلام کرد. آیا این جنگ ارزی و کاهش ارزش ریال به زیان اقتصاد ایران است ؟ در زیر به این مسایل پرداخته می شود .
اگر نرخ دلار پایین نگه داشته شود اقتصاد شرایط بهتری پیدا می کند، این یک باور عمومی در جامعه ی ایران است. اما این باور همیشه درست نیست، بر خلاف تصور رایج در ایران، بعضی از کشورها به طور عمدی واحد پول خودشان را ضعیف می کنند تا اقتصادشان قوی شود. اقدامی که پدیده ای به نام جنگ ارزی بوجود آورده است. جنگ ارزی نتیجه تقابل و تغییر ارزهای مختلف در برابر همدیگر است. این موضوع یکی از پیچیده ترین مسایل تجارت جهانی است که به اعتقاد کارشناسان اقتصاد بین الملل در تغییرات نظام پولی اقتصاد دنیا ریشه دارد. جنگ ارزها یک مفهوم نسبتا قدیمی است، می دانیم که پول در ارتباط نزدیک با قدرت کشورها است، پول هر کشور در واقع آیینه ی تمام نمای قدرت یک کشور است.
در تمام قرن ۱۹ میلادی در واقع لیره بریتانیا (پوند) به عنوان یک پول مسلط در دنیا کار می کرد و در همه جا همان قدر مورد احترام بود که طلا بود. این نظام با شروع جنگ جهانی اول فرو پاشید و بعد وقتی که جنگ اول جهانی به پایان رسید، دیگر نتوانستند علی رغم تلاش مکرر به همان سیستم قبلی برگردند که ارزش پول ها بر اساس طلا شکل می گرفت، در نتیجه در فاصله جنگ اول و جنگ دوم جهانی یعنی از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹و همچنین در طول جنگ جهانی دوم، پول های متعددی بر اساس قدرت های مختلف در دنیا با هم به جنگ پرداختند، یکی از آنها دلار آمریکا بود که به تدریج سر بر می آورد، پوند انگلیس که در ارتباط با قدرت بریتانیا بود، فرانک فرانسه، مارک آلمان وغیره ، وضعیتی بوجود آمده بود که چون تنش در اقتصاد در آن زمان زیاد بود و بحران بزرگ اقتصادی ۱۹۲۹ هم اتفاق افتاده بود، همه کشورها در وضعیتی بودند که اقتصادشان دچار بحران بود و برای خروج از بحران، تلاش می کردند از پولشان استفاده کنند، به این صورت که با ضعیف نگه داشتن پولشان به صورت مصنوعی خود را از بحران نجات دهند، یعنی هر کشور پولش را ضعیف می کرد تا بتواند صادراتش را زیاد کند و وارداتش را کم، چون با پول ضعیف تر صادرات ارزانتر و واردات گرانتر می شود و در واقع این مفهوم جنگ ارز در همین فاصله جنگ اول و جنگ دوم جهانی اتفاق افتاد و هدف آن هم جنگ بازرگانی بود.
در اواخر جنگ جهانی دوم آثار مخرب و زیان های هنگفت اقتصادی این جنگ بیشتر از قبل مشخص شد از جمله اینکه کشورهای مختلف به نتایج زیان بار جنگ ارزی برای اقتصاد جهانی پی بردند، نتیجه برگزاری نشست معروف به (برتون وودز) در آمریکا بود. این گردهمایی یکی از اثرگذارترین نشست های تاریخ اقتصاد جهان بود. نمایندگان ۴۴ کشور جهان منجله ابوالحسن ابتهاج، نماینده ایران دور هم جمع شدند تا نظام پولی جهانی را طراحی کنند، این نشست تاریخی به تشکیل نهادهایی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول منجر شد و شرایط تازه ای را بر دنیای تجارت حاکم کرد .
در این کنفرانس دو هیات نمایندگی اصلی آن یکی هیات نمایندگی آمریکا به سرپرستی دکتر وایت و هیات اقتصادی بریتانیا به سرپرستی جان مینارد کینز اقتصاد دان معروف، همراه با شرکت سایر هیات های نمایندگی کشورها، در نهایت اینها پایه نظام بین المللی پولی جدیدی را ریختند که اساس بر این بود که پولها قیمت شان بر اساس دلار تعیین شود و دلار در ارتباط با طلا قرار بگیرد. در واقع دو تا اهرم یا پایه داشت (بر خلاف نظام قبلی که یکی دلار بود و یکی طلا) و این نظام هم کارکرد خوبی داشت و هم نوعی ثبات بوجود آورد و تا اندازه ای به جنگ پولها خاتمه داد .
افزایش قیمت نفت در دهه ی هفتاد میلادی و بحران ناشی از آن در دنیای صنعتی به موقعیت برتر دلار امریکا در مناسبات بین المللی لطمه زد. اقدامات ریچارد نیکسون، رییس جمهوری وقت آمریکا برای کاهش فشار بر واحد پول این کشور که در واقع مهمترین ارز جهانی بود، زمینه ساز ایجاد نظام ارزی شناور شد. سال ۱۹۷۱ پرزیدنت نیکسون اعلام کرد که دیگر هیچ رابطه ای بین دلار آمریکا و طلا وجود ندارد و این درست بر خلاف آن چیزهایی بود که در کنفرانس برتون وودز تصمیم گیری شده بود .
در سال ۱۹۷۶ با کنفرانس (جاماییکا) نظام جدید بین المللی پولی تازه ای بوجود آورد که از خصوصیات آن این بود که دیگر هیچ ارتباطی با طلا وجود نداشته باشد، هیچ پولی حق نداشت با طلا ارتباط پیدا کند در واقع پولها شناور شدند و نسبت به هم ارزش پیدا کردند و ما در حال حاضر بر اساس همان نظام بین الملل قدیمی جاماییکا که بر اساس پول های شناور جریان دارد حرکت می کنیم. دیگر قدرت پول بر اساس طلا و امثال آن نیست، بلکه قدرت پول روی چیزهای مختلفی بنا شده است. به طور مثال ارزش و قدرت دلار امریکا متکی به ابزارهایی مانند نیروی نظامی آمریکا، اقتصاد آمریکا، دانشگاه های آمریکا (هاروارد، استنفرد...) تکنولوژی آمریکا و سایر عوامل مهم دیگر است که زیربنای ارزش دلار آمریکا را می سازند. در واقع اینها هستند که به دلار آمریکا ارزش می دهد و وقتی یکی از این موارد، چه در بازرگانی و چه در اقتصاد داخلی ضعیف شود به همان اندازه هم دلار آمریکا در برابر سایر ارزها تضعیف می شود.
طی دهه های اخیر با تشکیل سازمان هایی مانند بانک جهانی تجارت، مراودات بازرگانی دنیا سازمان یافته تر از قبل شده ولی با این حال جنگ ارزها هنوز پایان نگرفته و همچنان بر مناسبات اقتصاد جهانی سایه انداخته است. دلیل این موضوع این است که بر خلاف بازرگانی بین المللی که مقررات جهانی دارد، نظام پولی دنیا هنوز دارای قواعد بین المللی نیست .
چینی ها در هر موقعیتی تلاش کرده اند که نرخ (یوان) را نسبت به سایر ارزها پایین نگه دارند و یوان ارزان باشد، مهمترین قدرت بازرگانی دنیا، یعنی چین در حال حاضر مهمترین قدرت صادراتی دنیا هم هست اما پولش قابل تبدیل نیست به همان اندازه ای که یورو هست یا دلار هست، بانک مرکزی چین تلاش کرده است که ارزش یوان را پایین نگه دارد به دلیل اینکه کالاهای چینی بیشتر و بیشتر صادر شوند و در واقع از یوان استفاده می شود در جنگ باززرگانی چین علیه سایر کشورها .
سیاست ارزی ایران طی سال های گذشته بر خلاف بیشتر اقتصادهای دنیا این بوده که می خواستند اقتصاد ملی خودشان را تقویت کنند. این که بازار تمام کشورها از جمله ایران پر از کالاهای چینی شده به دلیل این است که دولت چین با ترفندهای مختلف ارزش پول خودش در برابر ارزهای دیگر را پایین نگه داشته است.
اما ایران با تقویت مصنوعی ریال و تزریق دلارهای نفتی رفتاری معکوس چین انجام داده و قدرت صادراتی ایران را به شدت پایین آورده است. ایران در زمره معدود کشورهای دنیا است که به صورت مصنوعی پولش را بالا نگه می دارد. با توجه به اینکه مثلا یک زمانی در ایران نرخ تورم به صورت متوسط در سال های ۱۳۸۰، ۱۵ درصد بود در حالی که در منطقه دلار بین ۳ درصد تا ۴ درصد بود و معمولا باید این تفاضل بر ارزش پول تاثیر بکند و قیمت ریال به صورت تدریجی در مقابل دلار پایین بیاید ولی با تزریق دلارهای نفتی این قیمت را حفظ کرده اند. نتیجه اش این بود که در واقع دولت ایران به کالاهای وارداتی یارانه می داد یعنی عملا کارهای وارداتی را ارزان می کردند و کالاهای صادراتی ایران را گران می کردند و با این کار در واقع به کالای صادراتی ایران لطمه و صادرکنندگان ایرانی را مجازات می کردند. ما می بینیم که حتی در شرایط فعلی هم تلاش ها همه بر این است که پول ایران را ثابت نگه دارند. هیچ یک از اصلاحات بزرگی که باید در ایران انجام بگیرد تا کنون انجام نگرفته، اگر ایران بخواهد از اقتصاد صرفا نفتی خارج شود و به صادر کننده کالا در دنیا تبدیل شود، راهش این است که پولش را در خدمت این بازرگانی قرار بدهد نه فقط پولی را داشته باشد که الآن این پول عملا در خدمت طلای سیاه (نفت) است و درست مثل این است که تنها کشوری است که تصمیم گرفته تا ابد کشوری صادر کننده نفت و گاز باقی بماند .
در پایان باید گفت که تمام کشورهای قوی اقتصاد قوی دارند اما همه اقتصادهای قدرتمند واحد پولی پر قدرتی ندارند بنابراین کاهش طبیعی قدرت ریال در برابر ارزهای دیگر لزوما به معنی کاهش قدرت اقتصاد ایران نیست همان طور که یوان ضعیف چین هیچ نسبتی با قدرت اقتصادی این کشور ندارد.
نظر شما :