دکترین ترامپ در خاورمیانه مانند اوباما است
آمریکا در پی سرنگونی اسد نیست
دیپلماسی ایرانی: شامگاه جمعه 13 آوریل 2018 نخستین مواجهه جان بولتون با یک بحران در مقام مشاور امنیت ملی پرزیدنت ترامپ بود. کمتر از سه روز می گذشت که بر سر کار بود، در مقابل دوربین در اتاق پذیرش دیپلماتیک کاخ سفید، و رئیس جدیدش به مردم در خصوص چرایی حمله موشک ها و جنگنده های ایالات متحده و بریتانیا و فرانسه به اهداف مشخص مربوط به برنامه تسلیحات شیمیایی سوریه توضیح می داد.
ترامپ متن را از روی تله فومپرت می خواند، مقابل پرتره جورج واشینگتن ایستاده بود، روی هر شانه نشانی برنزی از عقاب آمریکایی با بال های برافراشته نصب کرده بود، با تزئینی از رزهای قرمز و سپید. سمبلی که حکایت از نمادهای کاخ سفید در شکوفه بهار داشت. همچنان که رئیس اش متنی که به نظر می آمد با مذاکره بسیار تهیه شده را می خواند، او با قلم رنگی خود از روی کپی متن خط می برد تا بداند که رئیس اش به متن خود پایبند مانده است.
مطمئنا تعداد کمی از نماد های "ترامپیسم" در سخنرانی رئیس جمهور وجود داشت: اسد یک "هیولا" است، اقتصاد آمریکا به مثابه "بزرگترین و قدرتمندترین....در تاریخ جهان "، و آرزوی مشتاقانه ترامپ که "روزی با روسیه کنار بیاییم."
اما پیام حقیقی سخنرانی بسیار محدودتر از آن چه ترامپ یا مشاور امنیت ملی اش سودای اش را داشتند بود. یک مرکز تحقیقات و توسعه تسلیحات شیمیایی و دو انبار تا حد کاهش توانایی های اسد منهدم شدند – از صحنه روزگار محو نشدند – و این پیام ارسال شد که ایالات متحده و متحدان غربی اش استفاده از این دست تسلیحات کشتار جمعی را تحمل نخواهند کرد.
هیچ یک از اهداف دیگر حکومت اسد مورد حمله قرار نگرفت، هیچ یک از هواپیماهای روسیه منهدم نشدند و هیچ یک از پایگاه های ایران یا روسیه مورد تهدید قرار نگرفت و به هیچ یک از مناطق پرواز ممنوع روسیه نفوذ نشد. آنچنان که پس از حملات جیمز متیس، وزیر دفاع گفت: "حمله به سوریه یک نوبتی بوده است." شکی نیست که اگر رئیس جمهور دیگری سر کار بود ترامپ و بولتون به طور دقیق آن را اینطور توصیف می کردند: "سیخونک "
ترامپ در مقام فرمانده کل قوا، در شرایطی که بولتون را به عنوان تقویت کننده غرایز جنگ طلبانه اش در کنارش داشت می توانست به سادگی بر حمله ای محکم تر اصرار ورزد.
تصمیم او برای سرباز زدن از این کار، اهمیت والای موشک هایی که روانه کرد و پیام پایان ماموریت را برجسته می کند. آن پیام، استراتژی واقعی بود که ترامپ در سخنرانی روز جمعه خود پنهان ساخت و این به معنای دکترین ترامپ برای خاورمیانه است.
ترامپ این حرف خود را تصدیق کرد که "ما نمی توانیم جهان را از اهریمن پاک کنیم و هر جا که جباری بر سر کار است دست به اقدام بزنیم." اظهاراتی که در تضاد با حرف های جان اف کندی بود که می گفت: "هر هزینه ای را بپردازید، هر باری را به دوش کشید تا از بقا و کامیابی آزادی اطمینان یابید."
در عوض ترامپ قصدش این بود که انتظارات را کاهش دهد و مداخلات ایالات متحده را محدود سازد. او گفته است: "هیچ مقدار خون یا ثروت آمریکا نمی تواند صلح و امنیت ماندگار را به خاورمیانه بیاورد. منطقه ای پر دردسر است." ترامپ وعده داد که "اوضاع خاورمیانه را بهتر کند." اما تکرار کرد: "منطقه ای پر دردسر است."
خاورمیانه اینک توسط ترامپ به لقب "منطقه پر دردسر" مزین شده است. روشن است برای آمریکای - دوباره - باشکوه خاورمیانه جایی نیست که بخواهد انرژی اش را بگذارد. ترامپ قصد داشت با اعمال زور از سوی آمریکا بازدارندگی قدرتمندی در مقابل استفاده اسد از تسلیحات شیمیایی ایجاد کند، چرا که اعلام کرده بود: "این موضوع به منافع حیاتی امنیت ملی ایالات متحده مربوط است." اما منافع حیاتی همچنان خیلی نحیف تعریف شده است. در مقابل او توضیح داده که "سرنوشت منطقه در دستان مردم خود آن است."
به دیگر بیان، هیچ تلاشی برای سرنگونی اسد یا دیگران اقتدارگرایان خاورمیانه در میان نخواهد بود. برای حمایت از مردم آمریکا ترامپ نابودی داعش در سوریه را "با نیروی نظامی اندکی" تکمیل خواهد کرد. بر عهده دوستان منطقه ای آمریکا است که "اطمینان حاصل کنند ایران از محو داعش منتفع نشود ." به طور قطع ترامپ تصریح کرده است که "ما از شرکای خود خواسته ایم برای تامین امنیت منطقه خود مسئولیت بیشتری بپذیرند."
ترامپ اینک در عمل اعلام کرد که در خاورمیانه، همچون اوبامایی که او را کلاهبردار می خواند، از پشت جبهه رهبری خواهد کرد.
منبع : آتلانتیک / ترجمه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :