احزاب راست و چپ میانه بی‌اعتبار شده‌اند

بازخیزش موج پوپولیسم در اروپا

۰۹ فروردین ۱۳۹۷ | ۱۶:۳۰ کد : ۱۹۷۵۶۸۰ اخبار اصلی اروپا
پیروز ایزدی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: اروپا به صحنه رویارویی غیرلیبرال‌های دموکراتیک با لیبرال‌های غیردموکراتیک تبدیل شده است.
بازخیزش موج پوپولیسم در اروپا

نویسنده: پیروز ایزدی، کارشناس مسائل اروپا

دیپلماسی ایرانی: اقبال مردم ایتالیا به احزاب پوپولیست و مخالف وضع موجود در انتخابات اخیر این کشور بار دیگر توجهات را به خیزش پوپولیسم در اروپا جلب کرد. به طور کلی، صاحب نظران دو دلیل عمده را برای این خیزش مطرح می کنند. نخست، ناکامی نخبگان حاکم و احزاب سنتی در تحقق وعده های اقتصادی خود مبنی بر کاهش نرخ بیکاری، خروج از رکود اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی و قدرت خرید مردم و دوم، مسائل هویتی با توجه به سیل ورود مهاجران و تهدیدی که از این ناحیه متوجه هویت و ارزش های ملی، توانمندی اقتصادی و وضعیت امنیتی کشور می باشد. تا حدود زیادی ریشه این امور به واگذاری حاکمیت و تصمیم گیری ها به مرجعی بالاتر یعنی اتحادیه اروپا و در نتیجه کمرنگ شدن تفاوت میان سیاست های احزاب سنتی راست میانه و چپ میانه بر می گردد.

در چند سال اخیر شاهد رأی اکثریت مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا، کسب ۱۲ درصد آرا توسط حزب پوپولیست آزادی هلند به رهبری گیرت ویلدرز در انتخابات پارلمانی این کشور، کسب ۲۲ و ۳۳ درصد آرا توسط مارین لوپن، رهبر حزب جبهه ملی فرانسه، به ترتیب در مراحل اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری این کشور، کسب حدود ۱۳ درصد آرا توسط حزب پوپولیست آلترناتیو برای آلمان در انتخابات بوندستاگ که این حزب را پس از تشکیل «ائتلاف بزرگ» به حزب اصلی اپوزیسیون تبدیل کرد و تشکیل دولت ائتلافی در اتریش با شرکت حزب آزادی اتریش با تمایلات ملی گرایانه و محافظه کار به دنبال انتخابات پارلمانی در این کشور بوده ایم. هرچند احزاب پوپولیست جز در اتریش و احتمالاً در ایتالیا با توجه به موفقیت جنبش چپ گرای پنج ستاره و حزب راست افراطی «لیگ شمال» در حکومت سهمی پیدا نکرده اند، اما بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت اروپا به احزاب پوپولیستی اقبال نشان داده اند.

به دلایلی که در بالا ذکر شد، صحنه سیاسی اروپا به رویارویی میان احزاب سنتی و احزاب مخالف با وضع موجود یا ضد نخبه گرا، ناسیونالیست ها با گلوبالیست ها یا جهان گرایان، و به عبارتی غیرلیبرال های دموکراتیک با لیبرال های غیردموکراتیک تبدیل شده است که این تقابل اخیر ناشی از این واقعیت است که پوپولیست هایی که به لحاظ اقتصادی و سیاسی قائل به اصول لیبرالی نیستند اما پشتوانه رأی مردمی دارند در برابر کسانی قرار گرفته اند که مجری سیاست هایی لیبرالی هستند که از سوی تکنوکرات های مستقر در اتحادیه اروپا اتخاذ شده است یعنی افرادی که منتخب مردم نبوده و از وضعیت معیشتی طبقات متوسط پائین و محروم بی خبرند. به طور کلی، پوپولیست ها، چه در اروپای غربی و چه در اروپای شرقی و مرکزی، وجوه تشابهی با یکدیگر دارند از جمله اینکه همگی ضد مهاجرند، همگی با سیاست های اقتصادی و مهاجرتی اتحادیه اروپا و واحد پول اروپایی (یورو) مخالفند، همگی به دنبال تقویت دولت رفاه و افزایش هزینه های هستند، تمایلات ناسیونالیستی و اقتدارگرایانه در میان آنها مشاهده می شود، عمدتاً معتقد به ناسیونالیسم اقتصادی و سیاست های اقتصادی حمایت گرایانه هستند و در سیاست خارجی، عمدتاً مخالف مداخله گرایی، نهادها و سازمان های چندجانبه و متمایل به روسیه هستند. پوتین نیز که به دنبال انضمام شبه جزیره کریمه به خاک خود مورد تحریم اتحادیه اروپا واقع شده است، تلاش می کند با حمایت از احزاب پوپولیستی موجب تفرقه در اتحادیه اروپا و در نتیجه تضعیف آن شود.

می توان گفت با بی اعتبار شدن احزاب راست میانه و چپ میانه، هواداران سابق آنها در برخی کشورها به احزاب راست افراطی روی آوردند، برای مثال، حزب جبهه ملی در فرانسه هم توانست حمایت هواداران جناح محافظه کار و سنتی حزب راست میانه یعنی جمهوریخواهان یا گلیست های سابق را به دلیل هراس از مهاجران که تشدید ناامنی، بزهکاری و فعالیت های تروریستی را به آنان نسبت می دادند، و نیز ضرورت حفظ هویت ملی و دفاع از ارزش های مسیحی و خانوادگی به خود جلب کند و هم از حمایت بخشی از کارگران که سابقاً به احزاب چپ رأی می دادند، به دلیل دیدگاه های اقتصادی اش مبنی بر تقویت دولت رفاه برخوردار گردد. بخشی دیگر از این کارگران نیز جذب حزب چپ افراطی «فرانسه تسلیم ناپذیر» به رهبری ژان لوک ملانشون شدند که توانست در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷، حدود ۲۰ درصد آرا را از آن خود کند. همچنین، در ایتالیا دو حزب افراطی جنبش پنج ستاره و لیگ شمال، یکی از طیف سیاسی چپ و دیگری از طیف سیاسی راست اما با مشترکاتی در زمینه ضدیت با اروپاگرایی و مهاجرستیزی مجموعاً حدود ۵۰ درصد آرا را از آن خود کردند. همچنین، محبوبیت این احزاب تأثیراتی نیز بر گرایش های عقیدتی احزاب سنتی گذاشت و گرایش های افراطی را در میان آنها تقویت کرد، از جمله اینکه در انگلستان جناح افراطی حزب به رهبری جرمی کوربین کنترل این حزب را در دست گرفت و در فرانسه، حزب راست میانه جمهوریخواهان بسیاری از شعارهای انتخاباتی حزب جبهه ملی را به نفع خود مصادره کرد و موضعی راستگراتر اتخاذ نمود.

در مجموع، در اروپا عدم اعتماد به نخبگان در کنار بدبینی به جهانی شدن و همگرایی اروپایی، با توجه به پیامدهای سوء آنها در خصوص ایجاد شکاف بیشتر میان فقیر و غنی، رقابت های اقتصادی طاقت فرسا و نیز تهدید هویت ملی و امنیت داخلی کشورها و تغییرات جمعیت شناختی که پیامدهایی نظیر فشار بر صندوق های بازنشستگی و کاهش مزایای رفاهی به دنبال داشته است و کسر بودجه و افزایش بدهی های دولتی، وضعیتی را پدید آورده است که سبب محبوبیت بیش از پیش احزاب پوپولیستی گردیده است و تنها چاره کار به نظر می رسد تجدید نظر در ساختارهای داخلی و اروپایی و سازگارتر نمودن آنها با نیازها و مطالبات شهروندان باشد، زیرا نشان داده شد که ساختارهای موجود در شرایط بحران قادر به کارکرد مطلوب نیستند.

کلید واژه ها: اتحادیه اروپا پوپولیست پیروز ایزدی


نظر شما :