چهل و یکمین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم:
عربستان از انتقام ایران می ترسد
دیپلماسی ایرانی: امسال برای هفتمین سال متوالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. این یادداشت ها بعد از سفر وی به امریکا و دیدارش با مقامات فعلی و سابق امریکایی به طور مرتب در روزنامه النهار منتشر شده است. به دلیل تغییراتی که در روزنامه النهار ایجاد شده نتوانستیم به همه این یادداشت ها دسترسی داشته باشیم اما آن دسته از یادداشت هایی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته و از اهمیت و جذابیت بالایی برخوردار بوده است را تهیه و منتشر می کنیم. در این جا چهل و یکمین بخش از این یادداشت ها را می خوانید:
یکی از چهره بارز ایرانی مقیم نیویورک درباره تهدیدی که از سوی عربستان سعودی و ترکیه و قطر و امارات متحده عربی متوجه کشورش شده است، گفت: «تکرار می کنم علی عبدالله صالح پول های بسیاری از عربستانی ها گرفت و ملتش یا بهتر است بگویم هر قبیله یمنی را سرکوب کرد. چرا عربستانی ها و متحدانشان خیال می کنند این یمنی ها (حوثی ها) تهدیدی برای آنها هستند، و ما از آنها استفاده می کنیم و به آنها پول می دهیم و آموزششان می دهیم. چطور می توانیم این کار را بکنیم در حالی که ما هیچ ارتباط جغرافیایی با آنها نداریم. در عراق ما متحد دولت آن هستیم و با آن همکاری می کنیم و هماهنگی داریم، بر سر تمامی اقدامات با آنها تفاهم داریم. کاری که عراقی ها قبول ندارند را انجام نمی دهیم.»
گفتم: «دوست من اجازه بده حرفی را بزنم که شاید خوشت هم نیاید، البته می دانی من دوستدار ایران و حزب الله لبنان، متحد آن هستم، اما در عین حال امریکا را هم دوست دارم. ترس عربستان از شما بعد از سقوط صدام و حکومتش در عراق به وجود آمد، از این می ترسید که شما بخواهید از آن به دلیل نقشی که خود و عموما کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در جنگ 8 ساله علیه شما ایفا کرد، انتقام بگیرید. از این هم می ترسد که بخواهید انقلابتان که یکی از اصول انقلابی و نظامتان است را به کشورش صادر کنید، و بخواهید از شهروندان شیعی و همچنین شیعیان در خلیج فارس برای تسلط بر منطقه استفاده کنید. من معتقدم که عربستانی ها مذاکره با شما را با وجود این که شما چند بار پیشنهادش را دادید، رد کردند برای این که قدرتشان از شما کمتر است، یا آن طور که خودتان هم می گویید حکومت و سازمان و نهاد و نیروی نظامی عربستان از شما ضعیف تر است، و برای این که نیاز به حمایت امریکا و عموما غرب دارد. اگر عربستانی ها با شما مذاکره کنند این مذاکره لاجرم شکست می خورد، برای این که متوازن نیست و اگر به توافقی هم برسد می ترسند که کاملا از روی ضعف باشد. در عراق به دولت آن کمک کردید تا مانع از اشغال بغداد و جنوب عراق توسط داعش شوید، داعشی که در سال 2014 در موصل اعلام خلافت کرد. اما اگر بخواهیم منصف باشیم و حقیقت را ببینیم باید به این هم اشاره کنیم که امریکا از لحاظ نظامی به دولت عراق کمک کرد. البته آن چه در عراق روی می دهد، بازخواست است. صحیح است که امریکا ارتش عراق را آموزش داد، اما نفوذ ایران در داخل این کشور از جمله در نهادهای عراقی، همگی قوی و گسترده است. «سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» حرف اول و آخر را در عراق می زند که کسی نمی تواند خلافش را بگوید. با وجود این، ابوبکر بغدادی در شرف موفقیت برای اشغال کامل کشور بود. شیعیان عراق، قطعا در کشورشان اکثریت هستند. هیچ کس نمی تواند منکر حق آنها در حکومت دمکوکراتیک شود. اگر دموکراسی واقعی و کامل در عراق نباشد که تا الآن نتوانسته باشد، نگرانی ها درباره وحدت و امنیت و ثبات عراق افزایش خواهد یافت. همه می دانند که عراق و سوریه الآن وارد مرحله تجزیه واقعی شده اند، شاید یمن هم وارد همین مرحله شود. گفته می شود که شما با دیدگاه مذهبی شاید وارد سوریه شده باشید، شما می گویید به دعوت نظام و حکومت و رئیس جمهوری آن پاسخ دادید که همچنان از سوی جهانیان به رسمیت شناخته می شود. شاید این حرف صحیح باشد. اما ایران می داند که حکومت سوریه حکومت حداکثری نیست، به عبارت دیگر برآمده از پایگاه و اصول قومی عربی است که به پشتوانه نیروی نظامی توانسته اقلیتی را به قدرت برساند. سال های 2011 و 2012 امریکا طرفدار کنار زدن اسد و نظامش از قدرت بود. الآن دیگر نیست با وجود این که بعضی ها همچنان دنبال آن هستند اما دولت امریکا قانع شده است که اسد نمی تواند از قدرت کنار برود. دنیای عرب سنی و کلا اهل تسنن که در سوریه در اکثریت هستند این را نمی پذیرند. همان طور که ایران بر حکومت شیعیان در بحرین اصرار می کند برای این که اکثریت هستند در سوریه نیز باید حاکمیت اهل تسنن را بپذیرد برای این که آنها اکثریت هستند. قطعا با این شرط که حکومت دموکراتیک باشد یا این که همه شهروندان از حقوق مساوی برخوردار باشند.»
چهره ایرانی بارز مقیم نیویورک گفت: «ما از قدیم هم طرفدار توافق سیاسی بودیم. ما خواستیم در کنفرانس ژنو که روسیه و امریکا ترتیب دادند و شماره یک خوانده می شود، مشارکت داشته باشیم. دعوتی برای ما فرستاده شد بعد پس گرفته شد به دلیل این که امریکای اوباما مخالف مشارکت ما بود. ما طرفدار حکومتی در سوریه هستیم که همه در آن مشارکت داشته باشند و به آزادی برای همه معتقد باشد.»
نظر دادم: «من هم مثل تو هستم. این یعنی این که همه عناصر دینی و مذهبی و جریان های گوناگون سیاسی از جمله اسلام گرایان البته میانه روهای آنها در حکومت و نهادهای آن مشارکت داشته باشند. به این ترتیب می توان با افراط گرایی مقابله کرد. این صحیح است که مخالفان (سوری) چه در استانبول چه در مصر یا عربستان یا قطر یا مسکو عملا پایگاه مردمی که از آنها حمایت کند، ندارند. اما در داخل سوریه می توان ساختاری مردمی که خواهان امنیت و ثبات و وحدت و استقلال کشور باشد، ایجاد کرد. به هر حال آن چه عربستان و قطر و امارات و ترکیه در سوریه انجام می دهند، به قول شما، همان کاری است که حکومت اسد هم بعد از جنگ امریکا در سال 2003 در عراق انجام داد. همه کسانی که امروز می جنگند و منطقه را از اساس ویران می کنند از طریق کشور او به عراق رفتند تا در برابر جنگ امریکا در آن کشور مقاومت کنند. همانها علیه او شدند.»
ادامه دارد...
نظر شما :