جمهوری خواهان از تاریخ درس می گیرند؟
اطرافیان ترامپ در دو راهی جدایی
نینا خروشچف
دیپلماسی ایرانی: با گذشت نه ماه از ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به نظر می رسد رهبران حزب جمهوری خواه در نهایت از این واقعیت که کشورشان در لبه پرتگاه است، آگاه شده اند. آنها اکنون دو انتخاب دارند: می توانند همکاری خود را با ترامپ ادامه دهند، و در نتیجه از رهبری مخرب او حمایت کرده و به سوی فاجعه بروند، یا اینکه راه خود را از او جدا کرده و برقراری دموکراسی در کشور را در اولویت وفاداری به حزب خود قرار دهند. اظهارات اخیر باب کورکر، سناتور جمهوری خواه نشان می دهد که اوضاع به ضرر ترامپ در حال تغییر است. وی پیش از آنکه هشدار دهد توئیت های تهدیدآمیز ترامپ آمریکا را "در مسیر جنگ جهانی سوم قرار می دهد"، اظهار داشت: "کاخ سفید تبدیل به یک مهدکودک بزرگسالان شده است."
نتیجه اینکه در تغییر دیدگاه سیاسی شرمی نیست؛ اما وفاداری به یک حزب ناخوشایند یا بدنام، عملی ننگین است. اگر کسی امروز فکر می کند می تواند بدون لطمه وارد شدن به اعتبارش قطع ارتباط با حزب کنونی را به تأخیر بیندازد، باید سرنوشت دیگران در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1917، آلمان در سال ۱۹۳۲ و روسیه و ترکیه امروز را به خاطر بیاورد که فکر می کردند می توانند شیطان را رام کنند .
نیکولای بوخارین، از علاقه مندان ولادیمیر لنین و سردبیر پراودا بود. پس از بر سرکار آمدن جوزف استالین با وی علیه تورتسکی و دیگر بلشویک ها که بیشتر از دستورات لنین (و اظهارات او علیه استالین) پیروی می کردند متحد شد. وی معتقد بود رویکرد استالین، باعث پیشرفت سریع شوروی و تبدیل آن به یک قدرت اقتصادی شده و در این راه ریخته شدن خون چند هزار (یا چند میلیون) انسان بهای گزافی نیست.
بوخارین البته به زودی از تفکر خود پشیمان شد. وقتی تروتسکی از میان برداشته شد، استالین به سایر مقامات ارشد بلشویک ها نیز رحم نکرد. او آنها را "دشمنان مردم" نامید؛ عبارتی که طرفداران پوپولیستی ترامپ برای کسانی که به جان و خاک آنها تعرض کند به کار می برند. بوخارین در سال 1938 اعدام شد.
فرانتس فون پاپن نیز برای پیشبرد اهداف سیاسی خود، پاول فن هیندنبورگ، رئیس جمهور وقت آلمان را متقاعد کرد که آدولف هیتلر را به صدراعظمی خود انتخاب کند. پاپن فکر می کرد زمانی که هیتلر به قدرت برسد، خواهد توانست رهبر نازی را به کنترل خود درآورد.
در عوض، در "شب چاقوی بلند"، نازی ها همکاران وفادار پاپن را به قتل رساندند. پاپن، از سوی هیتلر به اتریش و سپس ترکیه فرستاده شد تا در مقام سفیر، خدمت کند. پس از جنگ جهانی دوم، پاپن در دادگاه نورمبرگ تبرئه شد.
بوریس برزوفسکی، سرمایه دار و سیاستمدار روس نیز پوتین را دست کم گرفت. او پوتین را به یلتسین معرفی کرد. وی پیش بینی می کرد او کاندیدای مناسبی برای محافظت میراث خانوادگی یلتسین پس از بازنشستگی وی، و همچنین سرمایه خود برزوفسکی باشد. اما پس از به قدرت رسیدن پوتین، از کار برکنار شد و مجبور به مهاجرت به انگلستان شد. زندگی وی در همان جا به طرز مشکوکی به پایان رسید.
عبدالله گل نیز که رئیس جمهور پیشین ترکیه بود، به همراه رجب طیب اردوغان، حزب عدالت و توسعه ترکیه را ایجاد کردند. اما اردوغان، قدرت را به طور کامل به دست گرفت و گل را سر جای خود نشاند.
البته، دموکراسی آمریکا قوی تر از ترکیه یا روسیه است. اما دروغهای شرم آور و حملات بی رحمانه ترامپ به کسانی که با او مخالف هستند نشان داده است که او علاقمند به پیروی از هنجارهای دموکراتیک نیست.
تضعیف دموکراسی، بهای گزافی بر آمریکا تحمیل می کند. در ابتدا، جمهوریخواهان از ترامپ برای تصویب قوانین دلخواه، از جمله لغو قانون حمایت از بیماران و مراقبت مقرون به صرفه، و اصلاحات مالیاتی، حمایت کردند. اما پس از ده ماه ریاست جمهوری ترامپ، جمهوریخواهان از لحاظ قانونی به آنچه می خواستند نرسیده اند. اکنون به نظر می رسد آنها قدرت را برای قدرت و ضربه زدن به دموکراتها می خواهند، و نه همکاری با آنها.
اما احتمال می رود این روند در حال تغییر باشد. اکنون جمهوری خواهان کنگره به دموکرات ها پیوسته اند تا تحریم هایی، بدون دخالت ترامپ علیه روسیه اعمال کنند، و اخیرا به دنبال همکاری در حفظ یارانه هایی که قانون حفاظت از بیمار و مراقبت مقرون به صرفه بدان نیازمند است، هستند.
این اقدامات، گام هایی در جهت صحیح است اما رفتار ترامپ به طور فزاینده ای خطرناک شده است. جمهوری خواهانی که به دنبال قرار داشتن در سوی مثبت تاریخ هستند، دیگر نمی توانند از ترامپ طرفداری کنند.
منبع : پراجکت سیندیکت / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :