ایرانیان رشد اقتصادی و تعامل با جهان میخواهند
روحانی چگونه در انتخابات پیروز شد؟
نویسنده: ولی نصر
دیپلماسی ایرانی: در ابتدای امر، روحانی برای هیجان زده کردن میلیون ها تن از اعضای جنبش سبز سال 2009 بی اندازه میانه رو بود، منظور ایرانی های اصلاح طلب و سکولاری است که تغییرات واقعی می خواهند. پس برای اینکه برنده شود و پیروزی بزرگی به دست آورد می بایست کمپینی تهاجمی و جذاب تر به راه می انداخت. وی مسائلی را پیش کشید که ایرانی ها به آن اهمیت می دهند آن هم به شیوه ای که تابوها را شکست و از خطوط قرمز سیاسی عبور کرد. او همچنین وعده داد محدودیت های اجتماعی را از سر راه بر می دارد و فضای سیاسی و امور سیاست خارجی ایران را تغییر خواهد داد، به شیوه ای که در مسیر تصادم با نظام روحانیت و نیروهای امنیتی قرار گرفت. این صرفا برگزیده شدن مجدد، یا رای برای ادامه راه نبود، این انتخابات همچون یک مانور سیاسی چشمگیر پایان یافت و نقطه عطف بزرگی برای ایران محسوب می شود.
رقبای محافظه کار روحانی از آنچه اغلب افراد انتظار داشتند بهتر عمل کردند. محافظه کاران که به لحاظ مالی و سازماندهی شرایط خوبی داشتند پیام پوپولیستی قدرتمندی را به گوش لشکر مردمان فقیر که زندگی شان به خاطر بالا و پایین های توافق هسته ای به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود رساندند. آن ها مدیریت اقتصادی روحانی را زیر سوال بردند و اینکه چرا نتوانسته است آنچنان که قول داده بود منافع اقتصادی بر آمده از توافق هسته ای را برآورده کند. آن ها ادعا کردند بهتر می توانند از منافع ایران در آن سوی مرزها محافظت کنند و بهتر مشکلات کشور را حل کنند. حرف محافظه کاران یک چیز بود: اقتصاد بهبود یافته اما به مغلطه ادامه دادند و گفتند منافع توافق نصیب تهی دستان نشده است. و روحانی در توضیح اینکه چرا توافق به اهداف خود نرسیده است ناکام ماند.
همان اوایل کارزار روشن شده بود که روحانی به دردسر افتاده است. رقبای محافظه کار وی در دو مناظره نخست تلویزیونی که بسیار پربیننده بود، در حمله به سابقه دولت وی خیلی خوب عمل کردند. از همه مهمتر، آن ها از مشکلات اقتصادی طبقه متوسط ایران حرف زدند، بر اساس نظرسنجی ها این ها دغدغه های اصلی آن ها بود.
روحانی باید مسیر بازی را تغییر می داد. تجسم روحانی به مثابه سیاستمداری میانه رو که قرار است ایران را به جامعه جهانی بازگرداند باعث انتخاب مجدد وی نمی شد، او باید وعده های بیشتری می داد. او ادعا کرد که ممکن است ایران را از شر تحریم های بیشتر، حتی آن هایی که به برنامه موشکی، تروریسم و فعالیت های منطقه ای مرتبط هستند، رها کند. ادعا کرد نظام را به چالش می کشد تا با ایالات متحده در خصوص مسائل گسترده ای که به عنوان سیاست های منطقه ای اصلی ایران محسوب می شود مذاکره کند. اما این ها برای اینکه 70 درصد رای دهندگان پای صندوق بیایند و پیروزی او رقم بخورد کافی نبود. او به رای ایرانی های سکولار و اصلاح طلب نیاز داشت، آن هایی که به صورت توده ای به پرزیدنت محمد خاتمی رای داده بودند، و در زمان جنبش سبز به خیابان ها ریخته بودند. اما آن ایرانی ها با این سابقه میانه روی روحانی و فقدان رشد اقتصادی وارد میدان نمی شدند.
نظرسنجی ها نشان می دهد که کمپین او با مشکل روبرو است، در دو هفته پایانی کمپین، روحانی بار دیگر به عنوان یک اصلاح طلب تمام عیار قد علم کرد. در جریان مناظره ها و گردهمایی های عظیم، بی پرده از اتهام فساد در سطوح بالا پرده برداشت. وی دستگاه قضائی ایران را به خاطر شکست در مبارزه با پرونده های فساد مورد ملامت قرار داد. ابراهیم رئیسی، رقیب محافظه کار خود را به خاطر اینکه "کاری جز محاکمه و اعدام"، تعقیب قضائی ناحق همکاران روحانی خود و از همه بحث برانگیزتر، دستور اعدام زندانیان سیاسی در سال 1988 انجام نداده است مورد حمله قرار داد.
روحانی در برشمردن مطالبات برای آزادی های سیاسی و فرهنگی و حتی آزادی رهبران جنبش سبز که از سال 2011 در حصر خانگی قرار داشتند صریح و بی پرده حرف زد. در گردهمایی ها رهبران و فعالین اصلاح طلب گرد او جمع می شدند که باعث می شد روحانی خطاب به جمعیت عظیم مردم از اصلاحات بنیادین سخن بگوید و آشکارا ساختار امنیتی و نقض حقوق بشر را مورد انتقاد قرار دهد.
روحانی زمانی به پیروزی رسید که روشن کرد او دیگر یک پل میانه رو میان محافظه کاران تندرو و اصلاح طلبان پرشور نیست.
آنچنان که از سخنرانی روز یکشنبه پرزیدنت دونالد ترامپ در عربستان سعودی بر می آید وی هنوز متوجه اهمیت چشمگیر انتخابات ایران نشده است. انتخابات روشن کرد رای دهندگان ایرانی چه می خواهند: رشد اقتصادی و تعامل با جهان و این همان چیزی است که روحانی به آن ها وعده داده است.
در سال های پیش رو روحانی با مقاومت شدیدی از سوی روحانیون محافظه کار و سپاه مواجه می شود، یعنی افرادی که در کمپین خود با آن ها درگیر شد. اما برای اینکه مردم را کنار خود نگه دارد می بایست دست به خطر بزند، به این ترتیب که ایران از طرف ایالات متحده و متحدانش به صورت اقتصادی و با تعامل دیپلماتیک تشویق شود و پاداش بگیرد. این امر با تشدید تنش ها و رویارویی میسر نمی شود. واشینگتن اگر به دنبال بهره برداری از این لحظه سیاسی ایران است به چیزی بیشتر از استراتژی مهار ایران تحت رهبری سعودی – آمریکا نیاز دارد.
منبع: آتلانتیک / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی /۳۳
نظر شما :