مشکلات پیش رو در همکاری امریکا با کشورهای عرب خلیج فارس
واشنگتن با اعراب تفاهم ندارد
دیپلماسی ایرانی: مشکلات و تناقض های موجود در روابط ایالات متحده امریکا با کشورهای عربی خلیج فارس چیستد؟ چه چیز باعث شده که بسیاری از امریکایی ها که ترامپ هم یکی از آنهاست، توافقات همکاری با این کشورها را فراموش کنند و نشانه هایی از "فروپاشی" همانند چیزی که روز شنبه دیدیم، مشاهده شود؟
یکی از پژوهشگران فعال در زمینه خاورمیانه می گوید، عوامل بسیاری در این رابطه دخیل بوده است، اول از همه این که همکاری میان امریکا و شش کشور عرب حاشیه خلیج فارس همکاری در قالب یک تیم نبوده، بلکه دو جانبه یا تعامل امریکا با هر کدام از آنها به تنهایی بوده است. حتی همکاری ای میان امریکا با "شورای همکاری خلیج فارس" وجود نداشته است.
دوم، همکاری و رفتار این کشورها با امریکا در چارچوب همکاری یک پارچه نظامی نبوده که اگر یک روز نباشد همه بترسند. شورای همکاری و سازمان امنیتی وابسته به آن که در سال 1981 تاسیس شد هیچ دستاورد نظامی تا کنون نداشته و می توان گفت عملکردش شکست خورده بوده است. بنابراین امریکا هیچ وقت به این فکر نیفتاده که به سمت همکاری با شورای همکاری متمایل شود، حتی عدم اعتماد و تفاوت دیدگاه چه با هر کدام از کشورها چه با شورای همکاری خلیج فارس هیچ وابستگی ای را برای آنها ایجاد نکرده است.
سوم، حمایت ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی از ایدئولوژی تندروی جهادی و مجموعه هایی است که واشنگتن همیشه تلاش داشته آنها را شکست دهد. در این چارچوب می توان گفت که دولت ترامپ آن چه از سنی های عرب انتظار می رفته را به دست نیاورده است تا بتوان به موجب آن گفت که بعضی سیاست هایش را اصلاح کند تا روابط میان آنها مستحکم شود.
شکی نیست که کاخ سفید فعلی به دنبال ایجاد پیمانی نظامی در مخالفت با ایران است. مشورت ها در این رابطه را با دولت های عربی سنی هم انجام داده که کمک های نظامی امریکا در حمله به رهبری عربستان در یمن دلیلی بر این مشارکت جدید است. اما این مساله به هیچ کس اطمینیانی نمی دهد بلکه بر عکس باعث تنشج های تازه ای می شود. حمله عربستان – امارات علیه حوثی های مورد حمایت ایران در یمن فاجعه بار بوده، این جنگ جز ویرانی شدید و کشته هایی که از میان مردم بی گناه به بار آورده و علاوه بر آن عذاب های بشری بزرگی که بر ملت یمن تحمیل کرده هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشته است. این در حالی است که همه تلاش های دیپلماتیک ریاض و ابوظبی برای رسیدن به راه حلی از طریق مذاکره نیز تا کنون در یمن هیچ دستاوردی به دنبال نداشته است. در تمامی این مشکلات امریکا نمی خواهد نقش محوری داشته باشد.
چهارم، عدم نفوذ کشورهای عرب سنی و کشورهای عربی خلیج فارس در عراق است که حتی در جنگ فعلی جاری در مبارزه با داعش نیز هیچ گونه همکاری و مساعدتی از آنها مشاهده نمی شود. در حالی که گروه های مسلح نزدیک با ایران با قدرت هر چه تمام تر در مبارزه با تروریسم و داعش فعال هستند و در ثبات و بازسازی آن نقش اساسی دارند. با این قدرت آنها می توانند در دوران موصل بعد از داعش نیز نقش آفرینی موثری داشته باشند.
شاید کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بتوانند جلوی نفوذ ایران در بحرین را بگیرند اما این هدف هم تنها زمانی محقق می شود که فشارهای لازم به دولت بحرین وارد شود تا از فشارها و قلع و قمعی که در حق مردم می کند، بکاهد، کشوری که اکثریت آن شیعه هستند و مخالفانش را نیز شیعیان تشکیل می دهند. در صورتی که اگر این نرمش به وجود نیاید زمینه لازم برای نفوذ هر چه بیشتر ایران در بحرین فراهم می شود و ایران فرصت بزرگی خواهد داشت تا بتواند در قامت منجی به کمک مخالفان بحرینی بیاید، مساله ای که عربستان همیشه از آن واهمه داشته است و آن را تهدیدی برای خود و خانواده حاکم بر عربستان می داند.
پنجم، پیشنهادهای امریکا برای کار دفاعی دریایی مشترک در کشورهای عربی خلیج فارس است که هزینه های سنگینی برای این کشورها به دنبال دارد. به طور خلاصه می توان گفت که نمی توان جلوی نفوذ منطقه ای ایران را بدون تحت فشار قرار دادن اهداف دیگر امریکا و مخاطراتی که در پی آن به وجود می آید گرفت. ایرانی ها و متحدان آنها از مزیت های به مراتب بالاتر و مهمتری نسبت به رقبایشان در منطقه برخوردارند.
ششم، مساله سوریه و جنگ جاری در آن است. ایده استفاده بیشتر از کشورهای عربی در سیاست های امریکا در قبال سوریه تنها در حد یک ایده باقی مانده و هیچ مشارکت حقیقی در این زمینه مشاهده نمی شود.
کشورهای عربی از محو داعش توسط ترامپ استقبال می کنند اما از تعامل دولت ترامپ با روسیه به عنوان یک شریک اصلی به هیچ وجه استقبال نمی کنند، به ویژه اگر بنا باشد این همکاری به حفظ حکومت اسد و قطع حمایت کامل از مخالفان سوری منجر شود.
منبع: النهار / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :