مانور مجالس ايران و امريکا بروى نقاط تيره و روشن روابط دو کشور
اين هفته کنگره ايالات متحده امريکا از يک سو و مجلس شوراى اسلامى ايران از سوى ديگر هر يک به نوعى زواياى روابط دو کشور را مورد بررسى قرار دادند .
اين هفته کنگره ايالات متحده امريکا از يک سو و مجلس شوراى اسلامى ايران از سوى ديگر هر يک به نوعى زواياى روابط دو کشور را مورد بررسى قرار دادند.
چند روز پيش در مجلس شوراى اسلامى ایران گزارشى قرائت شد که حاوي اطلاعات قابل توجهى در خصوص روابط ايران و امريکا از ابتداى انقلاب تاکنون بود.
اين گزارش تحت عنوان گزارش هيات تحقيق و تفحص مجلس از روند داورى ايران و ايالات متحده امريکا ارائه شد و کاظم جلالى، مخبر کميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس، آن را قرائت کرد.
جوهره اين گزارش حکايت از آن دارد که دولت موقت به رياست مرحوم مهدى بازرگان در چگونگى تنظيم روابط ايران و امريکا کوتاهى کرده است. در ادامه اين گزارش حتى انتقادات تلويحى نيز از دولت هاى بعد از دولت موقت مطرح و در کل اينگونه نتيجه گيرى شده که ايران آن گونه که بايد و شايد به حقش نرسيده است.
مصادف با انتشار و قرائت اين گزارش در صحن علنى مجلس شوراى اسلامى ایران، کنگره ايالات متحده امريکا نيز اين هفته در جلسه پرسش و پاسخ از رابرت گیتس، وزير دفاع اين کشور، گذرى بر روابط ايران و امريکا داشت.
در اين جلسه وزير دفاع ايالات متحده، در پاسخ به انتقاد شدید آرلن اسپکتر، سناتور جمهوری خواه، مبنى بر مشروط شدن گفت و گوی مستقیم امریکا با دولت ایران به توقف فعالیت های غنی سازی این کشور، به اظهار نظر در اين خصوص پرداخت و با طرح اين سوال که آیا دولتی در ایران سر کار است که بتوان با آن درباره موضوع های اساسی گفت و گوهای سازنده داشت، سخنان خود را آغاز کرد.
وى گفت:" امریکا ممکن است در سال های 2003 و 2004 که محمد خاتمی، رئیس جمهور ایران بود، فرصتی برای گفت و گوی سازنده با این کشور را از دست داده باشد اما ایران تحت ریاست جمهوری احمدی نژاد ظهور مجدد نگرش های تند انقلابیون اسلامی را تجربه می کند."
جالب توجه اين است که رابرت گيتس در حالى سودمندی گفت و گوی مستقیم با محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران را بدون افزایش فشار سیاسی بر این کشور به زیر سوال برده است که چندى پيش خواستار ادامه مذاکرات ايران و ايالات متحده امريکا و افزايش تماس ها بين طرفين شده بود.
با اين وجود وزير دفاع امريکا در شرايطى اظهارات فوق را بيان داشت که مسئله تعامل و گفت و گوى ايران و امريکا به يکى از سرفصل هاى اصلى رقابت کانديداهاى دموکرات و جمهورى خواه در اين کشور تبديل شده و شايد چندان دور از ذهن نباشد که نتيجه اين انتخابات تحت تاثير تفکرات کانديداها در خصوص ايران قرار گيرد.
افراط و تفريط نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى امريکا
باراک اوباما، سناتور دموکرات و يکى از کانديداهاى ریاست جمهوری از این حزب در انتخابات امریکا، در اظهار نظرى جنجال برانگيز که خطاب به فرمانده ارشد نیروهای نظامی ائتلاف در عراق و سفیر آمریکا در این کشور بيان شد، خواستار گفت و گو با ایران برای ایجاد ثبات در عراق شد و تشدید فعالیت های دیپلماتیک شامل گفت و گو با ایران را در اين راستا ضروری دانست.
اوباما گفت:" اگر نوری مالکی، نخست وزیر عراق، می تواند روابط طبیعی با ایران داشته باشد پس ما هم باید با آنها گفت و گو کنیم. فکر نمی کنم بتوانیم بدون آنها به اوضاع ثبات ببخشیم."
وى همچنين اين قول را داد که در صورت انتخاب بعنوان رئيس جمهور ايالات متحده براى گفت و گوى مستقيم با ايران اقدام کند.
اما هيلارى کلينتون رقيب اوباما از حزب دموکرات نظر کاملا متفاوتى در خصوص ايران دارد. مغايرت نظرات کلينتون با ديدگاه هاى اوباما تا بدان حد است که وى در آستانه يکى از حساس ترين مراحل رقابت های انتخاباتی اش، هشدار شدیدی به ایران داده و گفت:" در صورتی که ایران به اسرائیل حمله هسته ای کند و او رئیس جمهور آمریکا باشد، آماده است به ایران حمله کند. امریکا این قدرت را دارد که ایران را کاملا محو کند."
از سوى ديگر جان مک کین، نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری امریکا، در برابر سازش و ملايمت اوباما نسبت به ايران علاوه بر ملامت اين نامزد دموکرات، وى را متهم کرد که تهدید ایران را دست کم می گیرد.
وى گفت که:" اعلام آمادگی آقای اوباما برای انجام گفت و گوهای مستقیم با رهبران کشورهای متخاصم مانند ایران عمق بی تجربگی و داوری خطرناک سناتور اوباما را برملا می کند."
وى پيش از اين نيز رقبای خود در حزب دموکرات را متهم کرده بود که به خطرهای موجود در خاورمیانه توجه جدی ندارند.
در اين ميان روساى جمهور ايران و امريکا هر يک بعنوان هدايت کنندگان تفکرات جوامع خود نسبت به طرف مقابل، ديدگاه هايى فراتر از نظرات نامزدهاى رياست جمهورى ايالات متحده را ابراز داشته اند. شايد از نگاه آنها، اظهار نظرات اين نامزدها، تابع فضاى خاص رقابت هاى انتخاباتى است و نمى توان چندان بدان توجه جدى داشت.
هفته گذشته جورج بوش، رئیس جمهور امریکا در جنجالى ترين سخنراني خود عليه ايران که در کنست، مجلس اسرائیل، صورت گرفت، افرادی را که خواستار گفت و گو با تروریست ها و تندروها هستند را به سیاستمدارانی تشبیه کرد که پیش از آغاز جنگ جهانی دوم با نازی های آلمان سازش کرده بودند.
دموکرات های آمریکا این سخنان آقای بوش را در راستاى انتقاد و حمله وي به باراک اوباما تفسير کردند اما به هر حال اين سخنان جاى تامل فراوانى براى تحليل گران دارد.
از سوى ديگر محمود احمدى نژاد، رئیس جمهور ایران، پيشتر گفته بود کسانی در امریکا مایل به اقدام نظامی علیه ایران بوده اما قادر به چنین اقدامی نیستند. وى کار آنها را تمام شده دانسته و خطاب به مقامات امريکايى، هشدار داده بود که هر چه زودتر منطقه را ترک کنند.
با اين وجود به نظر مى رسد در شرايطى که روابط ايران و امريکا هرچه بيشتر بسوى تيرگى و افزايش تنش ها و اتهام زنى ها حرکت مى کند، نمى توان چندان اميدى به ادامه مذاکرات در خصوص عراق و يا هر نوع مذاکره ديگرى داشت.
ضمن آنکه با اين روند، تلاش براى بررسى نقاط تيره و روشن روابط دو کشور طى سى سال اخير، اقدام در جهت اثبات حقوق هر يک از طرفين در جريان قطع روابط و يا امکان سنجى براى برقرارى تعامل و گفت و گويى مستقيم بين دو کشور- صرفا در خصوص روابط فى مابين و نه موضوع ثالثى چون اوضاع عراق - نمى تواند مثمر ثمر باشد.
اين تلاش ها در سايه گفت و گوى مستقيم مى تواند زمينه رفع سوء تعبيرها، بدبينى ها، اتهامات و اهداف خشونت طلبانه نسبت به طرف مقابل را فراهم سازد و اين تحولى است که بى شک بدور از ديدگاه هاى ايدئولوژيکى، حافظ منافع دو طرف ماجرا خواهد بود.
نظر شما :