ترامپ بنیانگذار جهان بی قطبی
فعلا در برابر مواضع ضد برجام کاخ سفید صبر کنیم
نویسنده: مرتضی خوانساری، دیپلمات سابق وزارت امورخارجه
دیپلماسی ایرانی: سیاست داخلی ترامپ برای 100 روز اول زمامداریش که هنوز وزرایش هم موفق به کسب رای اعتماد نشده اند، نمایشی از غوغا سالاری برای وعده به شعارهای انتخابی و مقابله با جریان سازی های رسانه ای است. ترامپ در سیاست خارجی نیز راهبرد ایجاد هم زمان هراس و امید را برای تنظیم مناسبات فرامرزی برگزیده و با نگاه یک معاله گر املاک، اصول سیاست خارجی را مد نظر گرفته و با ذهنیت یک بساز و بفروش در پی معاملات سود آورتضمین شده در مناسبات خارجی است. تا کنون ساخت دیوار و پاره کردن، راه ندادن و ملغی کردن در دیدگاه های سیاسی آقای ترامپ جایگاه خاص خود را دارد و ایشان طی دوران قبل از انتخابات و مدت کوتاه ریاست جمهوری، اهداف سیاست خارجی خود را با تاکید بر باطل کردن ها و راه ندادن ها، دیوار کشی و پاره کردن ها مشخص کرده است.
اظهارات نا آشنا و بی اعتنا به ظرافت های دیپلماتیک آقای ترامپ، حکایت از آن دارد که کاخ سفید در پی ایجاد مناسبات مبتنی بر منافع بیشتر آمریکا در روابط دوجانبه است و تلاش دارد مناسبات خارجی آمریکا را بر روابطی که اصول آن را دوجانبه گرایی یا تجارت متقابل تعیین می کند، بنا کند. او تصمیم دارد تا برنامه ها و ماهیت مناسبات سیاسی و اقتصادی آمریکا را بر محوری استوار کند که تنها ماهیت تجارت خارجی، تعیین کننده سطح روابط متقابل باشد. به عبارتی اگر تجارت سود آوری درکار نبود وجود داشتن روابط بی معنا خواهد شد. بنابراین از نگاه آقای ترامپ، آمریکای شکست خورده در سیاست های داخلی و خارجی، برای بقای هژمون و کسب اعتبار از دست رفته خویش نیاز به تجدید نظر و بازسازی در روابطی دارد که متضمن تجارتی سودآور باشد.
برای تحقق اهداف ترامپ، آمریکا باید به اجبار سیاست های یکجانبه مبتنی بر روابط خاص را با چند کشور مهم جهان از جمله روسیه، چین، هند، ژاپن، انگلیس و کشورهای عضو اتحادیه اروپا، پیش ببرد. در فرآیند اجرای سیاست های ترامپ، موافقتنامه های منطقه ای و فرامنطقه ای آمریکا با شرکای اروپایی و آسیایی زمانی اهمیت پیدا می کنند که تامین کننده اهداف جدید سیاست خارجی و اقتصادی آمریکا شوند. اما باید دید در عمل چقدر این برنامه ها قابل اجرا است و همان گونه که ابهاماتی را در خصوص اثرگذاری این سیاست ها در و ضعیت داخلی و اقتصاد آمریکا ایجاد کرده اگر درسیاست خارجی هم ایجا کند، جهان تک قطبی دیروز که به دلیل ناشی گری های سیاسی آقای ترامپ به جهان بی قطبی امروز مبدل شده، می تواند در ادامه این سیاست، در آینده نه چندان دور جهان را به دوقطبی یا جهان چند قطبی تقسیم کند.
مشت گره شده توخالی ترامپ در قبال ناتو و ترانس پاسفیک
انگلیس اولین کشوری بود که جهان بی قطبی را درک کرد. از این رو "ترزا می" نخست وزیر این کشور، در اولین دیدار رئیس جمهور جدید آمریکا، با دستپاچگی سیاسی به ترامپ متذکر شد که هژمون آمریکا با توجه به مخالفت های داخلی علیه او و دو قطبی شدن جامعه آمریکا زیر سئوال رفته و برای جبران خسارت، با توجه به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا فرصتی پیش آمده تا بار دیگر آمریکا با کمک انگلیس رهبری دنیا را به دست گیرد. خانم "می" در سخنرانی خود در آمریکا تاکید داشت که دنیا در حال پوست اندازی و گذر از دوران فعلی است و انگیس و آمریکا در واکنش به این تغییر، می توانند یا نظاره گری منفعل باشند یا از فرصت استفاده کنند تا بار دیگر رهبری جهان را در کنار هم به دست گیرند.
"ترزا می" در این سفر تلاش کرد به میزانی که خود را به آمریکا نزدیک می کند، کشورهای بزرگ اروپا از جمله آلمان، فرانسه و روسیه را به عنوان رقبای سرسخت تاریخی خود با دو هدف از ترامپ دور کند. جبران خسارت های ناشی از خروج از اتحادیه اروپا با انعقاد قرار داد تجارت آزاد با آمریکا و حفظ ترتیبات امنیتی و نظامی اروپا در قالب ناتو برای توازن سازی و مقابله با قدرت روسیه در اروپا. در این سفر "تراز می" به ترامپ این اصل ناتو را تفهیم کرد که ناتو به عنوان یک سازمان نظامی و امنیتی فرا منطقه ای که کشورهای اروپایی نیز اعضای آن را تشکیل می دهند، بیش از آن که تامین کننده امنیت اروپا باشد، امنیت آمریکا را طی دهه های گذشته در قبال تهدیدات روسیه و جنگ سرد تضمن کرده و کشوهای اروپایی همواره طی 6 دهه اخیر اولین قربانیان نزاع احتمالی هسته ای میان آمریکا و روسیه بوده اند و هنوز هم می تواند نقش قربانی اول را با توجه به استقرار موشک های اتمی آمریکا در اروپا بازی کند، و شما می توانید قبل از اصابت موشک های روسیه به آمریکا از طریق اروپا مسکو را هدف قرار دهید یا اگر مسکو اروپا را هدف قرار داد، آمریکا فرصت کافی برای اقدامات تلافی جویانه را دارد. در این سفر ترامپ پذیرفت که ناتو یک سازمان غیر قابل انکار است و تصمیم گیری در مورد آن فراتر از امیال و منویات رئیس جمهور آمریکا است. از سوی دیگر آمریکا با اروپا تنها در ناتو پیمان مشترک دارد و اگر ترامپ قصد داشته باشد در موافقتنامه تجاری دو طرف دست ببرد، اقتصاد بعد از دوره نقاهت آمریکا را با چالش جدی مواجه می کند.
ژست توخالی ترامپ برای لغو معاهده تجاری ترانس پاسفیک
پیمان تجارت ترانس پاسیفیک در دوره اوباما به امضا رسید. اقدام سیاسی و تبلیغاتی آقای ترامپ در مورد فرمان لغو پیمان تجاری ترانس پاسفیک تنها یک ژست تبلیغاتی بود و این پیمان به دلیل موافقت نکردن کنگره برای لازم الاجرا شدن اش رسمیت نداشت. گفتنی است که منشا پیمان تجارت پاسفیک هم به دلیل تحرکات تروریستی در کشورهای جنوب شرق آسیا بود که انسان ها را مجبور به جلای وطن کرد و این فشار مهاجرت جمعیت که به سمت اروپا و آمریکا هم کشانده شد، به یک چالش جهانی مبدل شد. گنشر، وزیر امور خارجه وقت آلمان در سال 1993 طرح همکاری های اقتصادی اتحادیه اروپا با جنوب شرق آسیا را ارائه کرد و در سال 1994 منجر به تدوین اولین برنامه راهبردی اتحادیه اروپا شد. چند سال بعد در کنار همکاری های اعتماد ساز در منطقه آسه آن، کشورهایی با وضعیت ناظر مانند آمریکا و روسیه به این پیمان پیوستند. در سال 2009 ، سیاست خارجی امریکا به عنوان تاثیر گذار توانمند در جنوب شرق آسیا وارد عمل شد. اقدامات آمریکا برای حفظ منافع خود در این راستا بود که از حاکمیت چین در منطقه گرایی آسیا جلوگیری کند.APEC هم وسیله ای برای اجرای این سیاست بود و توانست یک نظم ساختاری چند منطقه ای را که با رقابت سیاسی میان چین، ژاپن، هند و ASEAN در هم آمیخته شده بود در قالب یک منطقه آزاد تجاری ایجاد کند. با وجود رشد اقتصادی مثبت در ASEAN ، رقابت میان آمریکا و چین برای حاکمیت در حوزه آسیا پاسفیک، منجر به ایجاد موانع جدی در روند ایجاد جامعه مشترک میان کشور های ASEAN شد و همکاری های اقتصادی در بخش افزایش سرمایه گذاری های مستقیم و بحث های در ارتباط با مسائل تجارت جهانی و موافقتنامه های تجارت آزاد را زیر سئول برد. متعاقبا اتحادیه اروپا در چارچوب دیالوگ اتحادیه اروپا ، ASEM وASEAN ، یک مدل همکاری مبنی بر معیارهای آسیایی را برای قرن 10 مورد حمایت قرار داد. با رکود اقتصادی جهان در سال 2008 سیاست های اتحادیه اروپا و آمریکا در ترانس پاسفیک جهت های متفاوتی را دنبال کرد. عملا آمریکا نقشی اساسی در معاهده تجارت ترانس آتلانتیک نداشت. آمریکا در روند تحولات شکل گیری این معاهده یک نقش دست چندمی را ایفا می کرد. ضمن این که مذاکرات آمریکا با طرف های آسیایی در کنگره با بن بست خورده بودند که در صورت پیروزی دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون با بن بست بیشتری مواجه شده و در انتخابات ریاست جمهوری، با این توافقنامه در فرم و قالب کنونی آن موافقت نخواهند کرد.
دیوار ساخته نشده فروریخته ترامپ
ساخت دیوار مکزیک نیز بیشتر به دیوار کم خردی شبیه است و مرتب در بیان دیدگاه های سیاسی آقای ترامپ تکرار می شود. ترامپ به عنوان یک پیمانکار سیاسی در کاخ سفید در تلاش برای احداث این دیوار سیاسی و امنیتی به این امید است که این دیوار به مرکزی برای جلب توریسم و زمینه ای برای کسب درآمد شود. طول مرز میان آمریکا و مکزیک بیش از 3 هزار کیلومتر است و از نواحی پر پیچ و خمی عبور می کند. درصورت ساخت این دیوار باید به موازات آن جاده ای به طول بیش از 3 هزار کلیومتر هم احداث شود تا تردد گارد حفاظت را امکان پذیر کند. ده ها هزار پلیس در سه شیفت هم باید به عنوان گشت های مرزی از دیوار حفاظت کنند. ساخت و نگهداری از 3 هزار کیلومتر جاده و فنس 14 متری سالانه بیش از 50 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. ضمانتی هم وجود ندارد که دیوار برای هدفی که ساخته شده است کارایی لازم را داشته باشد. ایجاد تونل و پرداخت رشوه به محافظان مرزی و قدرت کارتل های مواد مخدر، دیواری برجا نخواهند گذاشت. در مشاهدات تاریخی هم مشخص است که اکثر این دیوارها یا بی مصرف بوده اند یا عمر کوتاهی داشته اند. بنابراین دیوار ساخته نشده تخریب شده است. ترامپ اگر شروع به ساخت آن هم بکند اتمام آن بیش از دوره زمامداری وی به طول خواهد انجامید.
سرنوشت برجام
سند برجام به گونه ای تنظیم شده است ک شباهت زیادی به چرخ دنده های ساعت دارد و اگر از سوی هر یک از طرفین شروط آن نقض یا اجرایی نشود، کل برجام زیر سئوال خواهد رفت. بر اساس بند 06 برجام، تعیین مقصر یک پروسه حقوقی پیچیده غیر الزام آور دارد که در نهایت باید سازمان ملل در مورد آن تصمیم گیری کند. اما آمریکا نیازی با پاره کردن برجام ندارد و می تواند خارج از مفاد برجام و در قالب آیسا مانع دسترسی ایران به بازارهای بین المللی شود. بنابراین در مورد برجام چند سناریو وجود دارد .ترامپ در بازنگری هسته ای ایران می تواند در زمان مقرر نسبت به تمدید آن مخالفت کند. اما اشکال این کار برای ترامپ در این است که امریکا نمی تواند بدون علت منطقی مبادرت به این کار کند؛ زیرا در قبال سایر اعضای امضا کننده برجام هم مسئولیت دارد. مگر این که ترامپ تلاش کند نظرات سایر کشورها و در راس آنها روسیه و چین را برای ایجاد محدودیت های بیشتر در مفاد برجام جلب کند. در این صورت ایران یا باید شرایط جدید را بپذیرد یا از برجام خارج شود. اگر ایران شرایط جدید را پذیرفت باز مشخص نیست که کنگره آمریکا چون گذشته با مفاد برجام جدید موافقت کند.
سناریوی دیگر این است که رئیس جمهور آمریکا گزینه بی تفاوتی در قبال برجام را دردستور کار قرار دهد و آن را نه اجرا و نه پاره کند و همین محدودیت های بانکی و تجاری جاری با ایران را در قالب تحریم های "وضع اضطرار ملی" و " آیسا" تشدید کند. اگر ادامه چنین تحریم هایی با واکنش جمهوری اسلامی ایران مواجهه شود، شراطی ایجاد خواهد شد که امریکا و متحدانش را سال ها در منطقه درگیر خواهد کرد و ریسک تقابل مستقیم نظامی میان امریکا و ایران را بالا خواهد برد. بعید است آقای ترامپ با توجه به هزینه های چند هزار میلیارد دلاری اقدامات نظامی آمریکا در منطقه طی سال های اخیر، جسارت ورود به وضعیت برخورد نظامی را داشته باشد. زیرا این امر موجب خواهد شد که آمریکا زمان مقابله جدی با چالش داعش را که می تواند مرزها و موجودیت اسرائیل را هم تهدید کند، از دست بدهد و مجبور شود در چند جبهه خود را درگیر کند. البته باید توجه داشت که قدرت رئیس جمهور آمریکا محدود است و فقط او نیست که در آمریکا حکمرانی و نظراتش را اعمال می کند. این موضوع به خوبی در زمان اوباما مشهود بود و کنگره نشان داد که تا چه اندازه می تواند رئیس جمهور را مهار کند. حتی رئیس جمهور آمریکا به عنوان فرمانده کل قوا تنها با مصوبه مجلس می تواند اقدام به جنگ و صلح کند.
در یک جمع بندی می توان نتیجه گرفت که صحبت ها و مواضع آقای ترامپ در مورد ناتو، ترانس پاسیفیک، محدودیت های ورود مسلمانان به آمریکا، لغو تحریم های روسیه و...، بیشتر حکایت از یک کار پر سرو صدای داخلی و رسانه ای دارد. ترامپ نمی تواند برای مقابله با داعش و توازن سازی قدرت با روسیه در منطقه و اروپا ایران را نادیده بگیرد. قدرت و توانایی ورود به درگیری دراز مدت با ایران در منطقه را هم ندارد. بنابراین برای شناخت بیشتر تیم ترامپ و نظرات قطعی آنها در مورد برجام باید صبر کنیم و نسبت به مواضع رسانه ای کاخ سفید عکس العمل فوری نشان ندهیم و تنها با استفاده از ظرفیت های دیپلماتیک کشور، مرحله حساس کنونی را پشت سر بگذاریم. فراموش نشود که جنبه های اقتصادی برجام برای کشورهای اروپایی که می توانند از طریق ایران به بازارهای منطقه و کشورهای خسارت دیده در جنگ دسترسی پیدا کنند، بسیار حائز اهمیت است، و این یک امتیاز بزرگ برای کشورمان است.
نظر شما :