شستمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
تحریمها، دلیل دوری سودان از ایران
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت شستم آن را می خوانید:
مقام عالی رتبه مهم که اوضاع مغرب عربی (کشورهای شمال آفریقا) را دنبال می کند و در اداره مهم سوم داخل کاخ سفید فعال است، در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث می شود که از پادشاه مغرب تعریف کنی، گفت: «اسلام گرایان مغرب عربی (شمال آفریقا) با اسلام گرایان مشرق آن (غرب آسیا) تفاوت دارند. آنها دنبال اصلاحات سیاسی با دوزهای مقبول و اقدامات اقتصادی معقول هستند. در مغرب دولت اسلامی، توانست صفات پادشاهی و اعتدال اسلامی را حفظ کند و از مرحله "بهار عربی" و مصیبت های آن عبور کند، اما الآن از آن می ترسد که با طوفان زمستانی شدیدی چند برابر متحول شود. مغرب با اسلام گرایان و امریکا و جامعه جهانی برای جلوگیری از وقوع آن همکاری می کند. الجزایر از مغرب متنفر است.»
پرسیدم از تونس چه خبر؟ جواب داد: «تونس را زیاد نمی شناسیم. فرانسوی ها در آن جا بودند و با ترک آن جا آثار مهمی از خود بر جا گذاشتند، در تونس جامعه مدنی و جنبش اصلاح طلبانه و فعالان زنان و احزاب پویایی هستند. همه اسلام گرایانش هم متفاوت هستند. کشور کوچکی است که ارتش کوچک و قدرت امنیتی کمی دارد. تا آن جا که در توانش باشد توانسته است با تهدید تروریسم با کفایت مقابله کند. بعد از "انقلاب یاسمین" انتخاباتی برگزار شد و احترام نهادها حفظ شد و مردم به خیابان ها آمدند و امور تغییر کردند. "حرکت نهضت اسلامی" که الغنوشی رهبر آن است بعد از این که مثل "اخوانی ها"ی مصر در قدرت تک روی کرد به رشد خود بازگشت. جمعیت مردم تونس چیزی بین 10 تا 11 میلیون نفر است که نیاز به کار و کمک و طرح های مختلف دارد. بعد از عملیات تروریستی در "باردو" و جاهای دیگر گردشگری دیگر رونق ندارد. الجزایر آن را کوچک می شمارد و ارزشی برای آن قائل نیست و هیچ نشست دوجانبه ای با آن برگزار نمی کند. امریکا تلاش می کند که از آن حمایت مالی و نظامی کند و پشتیبان نهادهایش باشد.»
پرسیدم: آیا لیبی به دوران حکومت پادشاهی باز می گردد، دورانی که تا قبل از حکومت معمر قذافی بر آن حاکم بود؟ جواب داد: «وارثان پادشاه همچنان موجودند.»
جواب دادم: «منظورم بازگشت آنها نیست. به اعتقاد من آن کار که غیرممکن است. منظور بازگشت حکومت "اتحادی" بر اساس حکومت پادشاهی است.» گفت: «در لیبی همیشه حکومت مرکزی خواهد بود.»
نظر دادم: «در تونس وجهه هایی بازگشتند که "انقلاب یاسمین" آنها را سرنگون کرده بود، علاوه بر آن اسلام گراها و تروریست ها هم هستند.»
جوابی داد که در حقیقت پایان دهنده دیدارمان بود: «ما درباره تونسی ها صحبت می کنیم. ما به آنها می گوییم: "شما نیاز به اقدامات اصلاحی و اجرای آنها و پیگیری شان دارید تا تبدیل به روتین شوند و همچنین نیازمند عوامل دیگر هستید." جواب می دهند: "نمی توانیم الآن این کارها را انجام دهیم. شاید سال دیگر یا بعدا این کارها را کردیم." در تونس نسل جوان بارزی وجود دارد. آنها اکنون گم شده اند و ثبات ندارند و فرصتی در برابرشان نیست.»
بعد از آن سراغ مسئول پیگیری اوضاع دو کشور سودان شمالی و جنوبی در اداره مهم سوم در داخل کاخ سفید رفتم. در ابتدای دیدارمان پرسیدم: «دلایلی که سبب شد سودان (شمالی) و رئیس جمهوری آن بشیر از ایران دست بکشد و در کنار عربستان در جنگ یمن بایستد که جنگی نیابتی میان آن با ایران است، چیست؟»
جواب داد: «ما دلایل این کار بشیر را نمی دانیم. اما این گونه تحلیل می کنیم و می شنویم و از مشورت ها در می یابیم که دلایل مختلفی باعث دست کشیدن آن از ایران شد. از جمله این که بانک های بسیاری در جهان او را تهدید کردند، از جمله بعضی بانک های غربی و فرانسوی که باید جواب دهد و در محاکم بین المللی به دلیل زیر پا گذاشتن تحریم های ایران محاکمه شود. او به شرکت های ایرانی اجازه داده بود با کشورها و شرکت های مختلف در جهان تعامل کنند، برای همین دنبال سوال و جواب از او بودند. یکی از بانک های فرانسوی جریمه مالی سنگینی به دلیل تحریم های ایران پرداخت کرد. این مساله سبب شد تا همه بانک ها در جهان به خصوص بانک های بزرگ در تعامل با کشورهای خارجی از جمله سودان که روابط خوبی با ایران داشتند، دقت بیشتری صرف کنند. این مساله اجرا یا تکمیل بعضی پروژه های حیاتی در سودان را مختل کرد، همچنین هزینه های سنگینی به منافع اقتصادی آن وارد کرد. از دلایل دیگر که یکی از آنها اقتصادی است به کمک های عربستان به بشیر و سودان بر می گردد، کمک هایی که به دلیل روابط بسیار نزدیک او به ایران مرتب پرداخت نمی شد. دلیل سوم به تمایل بشیر به ایجاد رابطه خوب با مصر بازمی گشت که عبدالفتاح السیسی بعد از انقلاب مردمی دوم علیه رئیس جمهوری اخوانی، محمد مرسی در 30 ژوئن بر آن حکومت می کرد. بشیر گمان می کرد که به جماعت "اخوان المسلمین" و تفکر اسلامی آنها نزدیک است و شاید خودش هم اخوانی باشد. اما نمی خواهد با مصر، همسایه بزرگ سودان مشکلات داشته باشد. دلیل چهارم، حالت آشوبی است که همچنان در لیبی پابرجا است، تروریسم و مرزهای باز و گروه های شبه نظامی و سازمان های اسلام گرای خیلی تندرو، او تمایل داشت که با همکاری مصر از مرزها پشتیبانی کند و هم زمان به نیروهای سودانی نیز تکیه کند.»
ادامه دارد...
نظر شما :