بیست و چهارمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
سیاست ایرانیها مثل قالیبافتنشان است
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت بیست و چهارم آن را می خوانید: مقام سابق عالی رتبه کاخ سفید که برای حل بسیاری از بحران های متعدد منطقه در دولت امریکا فعالیت می کرده و مسئولیت های مهمی نیز داشته درباره اظهار نظر من که گفتم ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه در سوریه موفق شد برای این که طرح داشت و اهداف خود را تعریف کرد و توانست به آنها برسد، گفت: «چه بگویم. حرف تو صحیح است. اوباما طرح ندارد. آن چه گفته می شود که هشدار نهایی ((Dead line در سال 2013 به بشار اسد داد و گفت اگر از خطوط قرمز عبور کنی، حمله می کنیم، صحیح است. کسی از او نخواست علیه بشار اسد بجنگد و او را شکست دهد بلکه از او می خواستند که کاری کند تا این پیام به متحدانش در منطقه به خصوص عرب ها برسد که در کنارشان خواهد بود و قرار نیست پشت آنها را خالی کند. از او انتظار می رفت که به آنها پیام دهد که مذاکرات سری و غیر علنی هسته ای اش با ایران به معنای کمک به ایران برای پیروزی بر متحدانش در منطقه و اجرای طرح منطقه ای ایران نیست. اما هیچ کار نکرد. به نظرت عاقبت سوریه چه خواهد شد؟»
جواب دادم: «به اعتقاد من به سمت تجزیه واقعی حرکت کرده، منتظر است توافقی برای پایان جنگ به دست آید تا حکومت جدیدی به وجود آید و خواسته ها و جاه طلبی های طرف های درگیر در این جنگ در دولت جدید محقق شود. وقتی که توافقی میان امریکا و ایران و عربستان به دست آید و فدرالی ضعیفی در آن جا به وجود آید.» نظر داد: «یعنی مثل لبنان.» جواب دادم: «تقریبا. اما در لبنان فدرالیسم از بالا اجرا شد اما شامل جغرافیای لبنان نشد. دلیل آن هم ادامه حوزه نفوذ قدرت ها و طایفه ها در مناطق مختلف است که با وجود "پاک سازی" در جنگ های 1975 – 1990 همچنان به قوت خود باقی ماند.» نظر داد: «فکر می کنم در آخر این اتفاق خواهد افتاد.» گفتم: «به اعتقاد من قبل از این که در سوریه فدرالیسم یا تجزیه را اعلام کنند باید تفاهم های عملی محلی – منطقه ای – بین المللی حاصل شود و الا جنگ همچنان ادامه خواهد یافت. والا سنی هایی که در اکثریت هستند کانتونی در فدرالیته سوریه یا کشوری که به دریا راه نداشته باشد یا دمشق پایتخت آن نباشد را نمی پذیرند. آن جنگی هم که اشاره کردی در مناطق لبنانی خواهد بود.» جواب داد: «من با تو موافقم برای این که هر راه حلی در لبنان که به دست آید با راه حل سوریه نیز مرتبط خواهد بود.»
سپس حرف به ایران کشیده شد و درباره اوضاع داخلی آن خبرهایی به او دادم و گفتم که به اعتقاد من رهبر انقلاب ایران رهبری گشایش در روابط با غرب و امریکا را آغاز خواهد کرد اما بعد از این که تضمین حمایت از حکومت اسلامی خود را گرفت. برای همین الآن بر پایه های حکومت اسلامی و ضرورت محافظت از آن تاکید دارد. نظر داد: «او هنوز به امریکا شک دارد و هنوز از این می ترسد که موضع عملی امریکا تغییر حکومت فعلی در کشورش باشد. برای همین معتقد نیستم که روزی به فکر بهبود روابط با غرب بیفتد و بر خلاف نظر تو معتقد نیستم که به فکر تفاهم یا گشایش در روابط با امریکا باشد با وجود این که رهبری اداره روابط با غرب را بر عهده دارد. این به آن معنا است که عادی سازی روابط ایران با غرب نیاز به چند سال زمان دارد تا محقق شود.»
نظر دادم: «توانایی ایرانی ها برای صبر کردن معروف است. بافتن فرششان را ببین، همه رفتارشان مثل فرش بافتنشان است. امروز به یکی از دوستان که صاحب یک مرکز مهمی در دولت امریکا است، گفتم: باید قالی بافی را یاید بگیرد تا صبر کردن را بیاموزید و آن را تمرین کنید.»
سپس حرفمان به مصر کشیده شد، گفت: «عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر باهوش است یا حداقل وانمود می کند که باهوش است. اما رهبر یا پیشوا نیست. لیبرال ها را از دست داد، و مطمئنا اسلام گراها در راس آنها اخوان المسلمین را از دست داده است. ادامه قلع و قمع آنها ممکن است باعث شود تا جوانان آنها به تروریست هایی تبدیل شوند که به دامن ]گروه انصار[ "بیت المقدس" و داعش بیفتند. همه می دانیم که میان جوانان و ریش سفیدها یا حکمای اخوان اختلاف هست. الآن ریش سفیدها در زندان هستند و جوانان در خیابان.» نظر دادم: «وقتی که السیسی از عمل به وعده هایش خودداری کرد و چند نفر از اخوانی ها را به زندان انداخت که حالا به هزاران نفر رسیده است، به جوانان اخوان از سوی رهبرانشان توصیه شد که از خشونت علیه پلیس استفاده کنند. آنها هم از مواد آتش زای دست سازی شبیه "کوکتل مولولوتوف" استفاده کردند. آیا می دانی در سایه این تنگنای اقتصادی و مرزهای باز میان مصر و لیبی و سودان و قاچاق اسلحه و ورود قاچاقی افراد مسلح چه اتفاقی خواهد افتاد؟ احتمال بی ثباتی در مصر همچنان وجود دارد. شاید این اتفاق فردا نیفتد اما احتمال وقوع آن بسیار زیاد است.» گفت: «مصر همیشه رهبر و پیشوای جهان عرب بوده است. اما اکنون دیگر رهبر ندارد. السیسی چه می کند؟» جواب دادم: «دشمنانش می گویند که همه توجه او راضی کردن ارتش و حفظ دستاوردهای متعدد است تا بتواند در قدرت بماند. در زمان روسای جمهور فقید مصر، جمال عبدالناصر و انور سادات، مصر با وجود تناقض ها محور منطقه باقی ماند. با ریاست جمهوری حسنی مبارک افول رهبری مصر نیز آغاز شد. حالا هم که اصلا هیچ نقشی ندارد با وجود این که سیسی تلاش می کند نقشی عربی داشته باشد. اما وضعیت سخت اقتصادی کشورش اجازه این کار را به او نمی دهد. عربستان هم با او اشتباه کرد. کمک های مالی کلان به آن کرد اما وقتی که جنگ یمن شروع شد، با وجود این که به نیروی نظامی مصر احتیاج داشت، مصر از ورود به جنگ خودداری کرد. رفتارهای سیسی نشان می دهد که نمی خواهد مصر به دوران یک کشور محوری در منطقه بازگردد.» نظر داد: «این همان کاری است که عربستان با پاکستان کرد و با وجود این که از همه طرح های نظامی اش حمایت مالی کرد، اما پاکستان از ارسال نیروی نظامی به یمن خودداری کرد.»
نظر شما :