بیست و دومین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
ایران و روسیه در سوریه شریکند
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت بیست و دوم آن را می خوانید: مقام سابق مسئول در پرونده های مختلف خاورمیانه در کاخ سفید که بر عملیات صلح اسرائیلی – فلسطینی – عربی بسیار کار کرده و از نزدیک موضوعات سوریه و ایران را دنبال می کند، درباره اتهامی که به باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا می زنند مبنی بر این که او هیچ سیاسی در قبال سوریه ندارد، گفت: «این اتهام صحیح نیست. او سیاست دارد و سیاستش مبتنی بر عدم دخالت در سوریه است.» نظر دادم: «این که سیاست نیست.»جواب داد: «حق با توست.»
گفتم: «من یکی از کسانی هستم که او را به دلیل نداشتن سیاست در سوریه ملامت می کنم. او را هم از این بابت ملامت می کنم که قبل از ظهور داعش و جبهه النصره و گروه های تروریستی از این دست کشورهای عربی و ترک ها و اهل تسنن را وادار نکرد که برای یکپارچه کردن مخالفان سیاسی و نظامی سوریه تلاش کنند و عملا ارتشی تشکیل شود که واقعا بتوان آن را "ارتش آزاد سوریه" نامید. اما او هیچ کار نکرد. کاری کرد که این متحدان امریکا با یکدیگر بر سر نفوذ در سوریه بجنگند یا رقابت کنند.»
نظر داد: «در این مورد من هم با تو موافقم. اما به هر حال این اتفاق نیفتاد. به جای آن ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه از غیبت امریکا و این که رئیس جمهوری آن سیاستی ندارد، نهایت استفاده را کرد. از نبود یا بی توجهی امریکا بهره برداری کرد تا هر کار که می خواهد انجام دهد. او در اوکراین شبه جزیره کریمه را اشغال کرد، به جدایی طلبان در شرق اوکراین که البته اکثرشان اصالتا روسی هستند، کمک فرستاد. در برابر تمامی این کارها امریکا هیچ کار نکرد. من خودم از او خواستم که به دولت قانونی اوکراین سلاح بفرستد تا بتواند با این جدایی طلبان مبارزه کند اما نفرستاد. از او خواستم که در اوکراین مداخله نظامی کند، آن را هم قبول نکرد. موضوع برایش مهم نیست.»
پرسیدم: «اگر پوتین در اروپا دخالت کند یا مثلا به کشورهای شرق اروپا در صورتی که عضو ناتو شوند، حمله نظامی انجام دهد، آن موقع امریکا چه خواهد کرد؟» جواب داد: «دروازه های ناتو را خواهد زد. هر چه باشد پیمان ناتو پیمان بزرگی است. هیچ کس در برابر چنین رفتاری از سوی روسیه ساکت نخواهد نشست نه امریکا نه اروپا. برای همین است که احتمالا پوتین دست به چنین کاری نخواهد زد. اگر در سوریه دخالت نظامی کرد برای این بود که می دید امریکا غایب است و اصلا توجهی به سوریه ندارد. او به گونه ای در سوریه ظاهر شد انگار که بازیگر بین المللی یا خاورمیانه ای – بین اللملی اصلی در سوریه است. روسیه یک پایگاه نظامی دریایی در طرطوس و یک پایگاه هوایی نظامی در حمیمیم دارد. در خاک سوریه واحدهای نظامی گسترده چند هزار نفری دارد. بر خلاف آن چه گفته می شود همه نیروهای نظامی هم هوایی هم زمینی را نگه داشته است. بزرگترین دستاوردی که داشت که از همه مهمتر و بزرگ تر بود این بود که حکومت سوریه و رئیس جمهوری آن ، بشار اسد را تثبیت کرد. اما تثبیت او در "سوریه مفید" یا همان منطقه "enelave" است که کنترل آن را در اختیار دارد. آن طورها که می گویند هم پوتین داعش را نزد بلکه منطقه تحت کنترل بشار اسد را حفظ کرد و اوضاعش را بهبود بخشید و آن را از حضور تروریست ها و گروه هایی نظیر داعش پاکسازی کرد. مناطق مرزی سوریه با لبنان و ترکیه و اردن که داعش و گروه های افراطی دیگر بر آنها مسلط بودند را ایمن کرد و آنها را از این مناطق بیرون کرد. به این ترتیب پوتین تصمیم گیر اصلی در سوریه شد. اسد هر آن چه رئیس جمهوری روسیه بخواهد انجام می دهد.»
گفتم: «آن چه می گویی تا اندازه ای صحیح است. تو می دانی که اسد و به همراه او حکومتش در تابستان گذشته تا مرز فروپاشی رفته بودند، این مساله را ایران حس کرد به خصوص بعد از ضرباتی که به ارتش سوریه وارد آمد و می دید که گروه های شبه نظامی مسلحی که در کنار ارتش سوریه می جنگند نیز خسته شده اند. برای همین نزد پوتین رفت و از او خواست که واحدهای نظامی کارکشته و ویژه خود را به دلایل مختلف به منطقه بفرستد. البته با وجود نیازی که به این دخالت داشت نمی خواست تا این اندازه روسیه در سوریه دخالت کند، با وجود این که با روسیه در سوریه شریک است، حتی به روسیه هشدار داد که به تنهایی در سوریه دخالت نظامی نکند. به هر حال روسیه دخالت کرد و به این ترتیب شریک اول ایران در سوریه شد. به این ترتیب اسد به قول معروف توانست "روی دو طناب بند بازی کند". وقتی که از کار روس ها خوشش نمی آید یا پیشنهادی به او می دهند که باب میلش نیست به سراغ ایران می رود و بر عکس.» نظر داد: «آن چه می گویی صحیح است، اما ایران و روسیه به دلایل مختلف در سوریه نه اختلاف دارند نه اتفاقی افتاده است که آنها را شوکه کند. آیا این را قبول داری؟»
جواب دادم: «البته با نظرت موافقم برای این که هر دو مصالح مشترک در سوریه دارند.» نظر داد: «به اعتقاد من عقب نشینی جزئی روسیه از سوریه ارسال پیامی از سوی پوتین است که نمی خواهد با این دخالت بشار اسد بر همه سوریه مسلط شود. این مساله برایش اهمیت ندارد، و این کار را هم نمی کند. برای همین به داعش حمله نمی کند با وجود این که اسد خواهان حمله قوی به داعش است.»
نظر دادم: «با این حرف تو موافقم اما معتقدم که اسد در اعماق قلبش مخالفتی با مواضع روسیه در قبال داعش ندارد، برای این که می تواند از آن به عنوان ابزاری برای تسلط کامل بر قدرت استفاده کند. اما به مصلحتش نیست که آن را علنا اعلام کند. بشار اسد با وجود این که بر 75 درصد جغرافیای سوریه مسلط است نمی تواند به صراحت یک رئیس جمهور هر چه خواست بگوید. اما ضمنا مانعی ندارد که کنترلش فقط بر "سوریه مفید" باشد. شاید ایران هم با این موضوع موافق باشد اما به شرطی که نیروهای اسد به همراه نیروهای عراق و ایران و حزب الله این کار را انجام دهند.»
نظر شما :