روسیه و آمریکای لاتین؛ پارسال دوست امسال آشنا
دیدبان روسیه: هفتم و هشتم فروردین ماه ۱۳۹۵ دانشگاه باغچه شهر [1] در استانبول میزبان نخستین همایش بین المللی اوراسیا و آمریکای لاتین بود تا به بررسی زمینه های همکاری سیاسی و اقتصادی این دو منطقه با یکدیگر پرداخته شود. مهمانان این همایش از کشورهای گوناگون این مناطق شرکت کرده بودند و گفت وگوهایی شنیدنی و دیدگاه هایی نو در زمینه همکاری های فرامنطقه ای انجام شد. در این میان، یکی از شنیدنی ترین سخنرانی ها از سوی "ویکتور جیفیتس"[2] استاد دانشگاه دولتی سن پترزبور٬ که به صورت برخط (آنلاین) در این همایش شرکت کرده بو، ارائه شد. این یادداشت گزارشی کوتاه درباره نکاتی است که او در سخنرانی اش درباره روابط روسیه و کشورهای آمریکای لاتین به آنها اشاره کرد.
ویکتور جیفیتس در آغاز سخنانش به همکاری های نزدیک سیاسی و ایدئولوژیک اتحاد شوروی با نظام های سیاسی چپ گرا در آمریکای لاتین اشاره کرد، اما به دنبال آن گفت که امروزه روسیه برخلاف شوروی، در آمریکای لاتین تنها به دنبال شریک بازرگانی می گردد. پس از حدود یک دهه تلاش، سرانجام در ۱۹۹۸ روس ها توانستند برزیل را به عنوان شریک اقتصادی استراتژیک خود در آن منطقه برگزینند و بیشترین سرمایه گذاری را نیز تاکنون در این کشور انجام داده اند.
او به این نکته اشاره کرد که روسیه به خوبی به نقش آمریکای لاتینی ها در جهان امروز آگاه است. برخی از این کشورها عضو گروه بیست کشور برتر صنعتی در جهان هستند، در میان پانزده صندلی غیردائم شورای امنیت دو صندلی به کشورهای این منطقه اختصاص دارد و در نهاد بریکس، بزرگترین قدرت اقتصادی این منطقه یعنی برزیل حضور دارد. همین سبب شده که روسیه همکاری های اقتصادی خود با کشورهای این منطقه را در دو دهه گذشته گسترش دهد. اما به گفته جیفیتس، امروزه روسیه تنها به دنبال یافتن بازاری برای فروش تسلیحات و ابزارهای صنعتی خود در آمریکای لاتین و خرید مواد غذایی از کشورهای این منطقه است.
با این همه، در سال ۲۰۰۸ و با آغاز بحران گرجستان، در حالی که مسکو روی پشتیبانی قزاقستان و بلاروس برای به رسمیت شناختن استقلال اوستیا و آبخازیا حساب کرده بود، این نیکاراگوئه و ونزوئلا بودند که استقلال این دو جمهوری را به رسمیت شناختند و به روسیه نشان دادند که می تواند روی همکاری های سیاسی با کشورهای آمریکای لاتین نیز حساب کند.
مشکل اصلی در این میان آن است که در سال های اخیر سطح همکاری های اقتصادی نیز میان روسیه و این منطقه کاهش یافته است. مهمترین خریدار تسلیحات روسی در آمریکای لاتین، ونزوئلا است. روسیه حتی به صورت اعتباری نیز به این کشور اسلحه می فروشد، اما بسیاری از مخالفین دولت در این کشور بر مقامات سیاسی فشار آورده اند که اولا چرا باید این همه تسلیحات از روسیه خریداری کرد و دوم آنکه چرا باید تنها از روسیه خرید تسلیحاتی انجام داد در حالی که می توان از منابع گوناگون دیگری نیز استفاده کرد. از این رو دولت ونزوئلا از میزان خریدهای تسلیحاتی خود از روسیه در سال های اخیر کاسته است. البته مخالفت های داخلی تنها یکی از عوامل موثر در این امر بوده اند. موضوع مهم دیگر، کاهش قیمت نفت بوده است. در واقع بسیاری از خریداران تسلیحات روسیه که کشورهای تولید کننده نفت بوده اند، در سال های گذشته به علت کاهش قیمت نفت و در نتیجه کاهش بودجه کشورشان، خریدهای تسلیحاتی خود از روسیه را کاهش داده اند. بنابراین وضعیت بازار نفت، تاثیر مستقیم بر وضعیت بازار اسلحه نیز داشته است.
از سوی دیگر، به تازگی رئیس جمهور آرژانتین اعلام کرده است که کشورش در برخی قراردادها با روسیه و چین به علت فساد مالی آشکار شده در این قراردادها، تجدیدنظر خواهد کرد. این امر می تواند موجب کاهش صادرات کالاهای روسی به این منطقه شود. همچنین پیش بینی می شود که میزان خرید مواد غذایی از آمریکای لاتین از سوی روس ها کاهش یابد. یکی از علل این امر، کاهش ارزش روبل در برابر دیگر ارزها است که موجب شده هزینه خرید مواد غذایی از آمریکای لاتین و آوردن آن به روسیه نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته باشد. در سال ۲۰۱۵ این سیاست سبب شد که خرید گوشت و میوه از تولیدکنندگان آمریکای لاتین از سوی روسیه کاهش یابد. از آنجا که به علت بحران در روابط با ترکیه، خرید مواد غذایی از این کشور نیز مدتی است که کاهش یافته است، می توان انتظار داشت که روس ها به دنبال بازارهای جایگزین باشند.
در این میان، باید در نظر داشت که روابط ایالات متحده آمریکا و کوبا، متحد قدیمی روسیه، نیز در حال بهبود است. این سیاست از یک سو می تواند دست روسیه در آمریکای لاتین را ببندد و از سوی دیگر مانعی بر سر راه فعالیت های چین، مهمترین رقیب اقتصادی روسیه در این منطقه نیز به شمار آید. البته باید توجه داشت که در آمریکای لاتین دولت ها و شرکت های خصوصی، روس ها را اغلب شریک بازرگانی خوبی نمی دانند و کار کردن با چینی ها را ترجیح می دهند. این از آن روست که دیوان سالاری پیچیده روسیه گاه بستن قراردادها و انجام همکاری ها را ماه ها و سال ها به عقب می اندازد.
از منظر سیاسی، شاید تنها نقطه قوت همکاری ها میان روسیه و آمریکای لاتینی ها را بتوان در تاکید هر دو سو بر شکل دهی به جهانی چندقطبی دانست. اما در این زمینه نیز دیدگاه هر دو سو از جهان مطلوب از یکدیگر متفاوت است. به گفته ویکتور جیفیتس، رعایت اصول حقوق بشر در آمریکای لاتین، امروزه بیش از روسیه اهمیت دارد و روس ها گاهی در رعایت موازین حقوق بشر چندان جدی نیستند! همچنین در حالی که برخی هنجارهای اجتماعی مانند حقوق اجتماعی همجنس گرایان در آمریکای لاتین پذیرفته شده تر است، روس ها چندان باوری به این موضوعات ندارند. بنابراین نمی توان انتظار داشت که پیوند سیاسی محکمی میان این دو گوشه از جهان با یکدیگر در آینده نزدیک شکل بگیرد.
نکته پایانی آنکه، در حالی که در دوران اتحاد شوروی بسیاری از دانشجویان آمریکای لاتین می توانستند با دریافت بورس به روسیه بیایند و زبان و فرهنگ روسی را در دوران تحصیل فرا بگیرند و به هنگام بازگشت به کشورهای خود، گرایش های مبتنی بر ایدئولوژی کرملین را تبلیغ کنند و بر قدرت نرم شوروی بیافزایند، امروزه شمار این دانشجویان بسیار کاهش یافته است.
استاد دانشگاه دولتی سن پترزبورگ سخنان خود را این گونه به پایان برد: "ما سیاست گسترش زبان روسی در آمریکای لاتین را از دست داده ایم. امروزه حتی مدرسه ای روسی برای آموزش فرزندان دیپلمات های ما در آمریکای لاتین وجود ندارد. پیوندهای فرهنگی مان هم از هم گسسته است."
نویسنده: ماندانا تیشه یار، عضو هیئت علمی و مدیر مرکز همکاری های بین المللی دانشگاه علامه طباطبایی؛
نظر شما :