سود داعش از سقوط مرسی
سیسی برای مصر ثبات و امنیت آورد؟
نویسنده: شادی حمید
دیپلماسی ایرانی: ظهور «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر از الگوی کلاسیک دولتمرد مقتدر پیروی می کرد. سیسی نه لیبرال بود و نه دموکرات و نه اصلاً چنین ادعایی داشت. در دورانی که مصری ها از بی ثباتی حاصل از بهار عربی خسته شده بودند، او وعده امنیت و ثبات می داد. با این حال، هر ماه که گذشته است، وضع امنیت و ثبات در مصر تحت رهبری سیسی وخیم تر شده است. با هر معیاری که بسنجیم، مصر کنونی در مقابل خشونت و شورش آسیب پذیرتر شده است. دو ماه پیش، 64 سرباز مصری در حملات هماهنگ همپیمانان داعش در ولایت سینا کشته شدند. این بالاترین آمار کشته شدگان نظامی مصر طی چند دهه اخیر بود و درست چند روز بعد از ترور هشام برکت، دادستان کل این کشور رخ داد. اگر این نتیجه رویکرد «اولویت با ثبات است» سیسی باشد که آینده مصر تیره و تار به نظر می آید. البته نباید هم تعجب کرد.
از زمان سرنگون شدن حکومت محمد مرسی در دو سال پیش، میزان سرکوب در مصر به طرز شگفت آوری افزایش یافته است. دو سال پیش در 15 آگوست/23 مرداد، مصر شاهد بدترین کشتار دسته جمعی تاریخ معاصر خودش بود و حداقل 800 نفر از طرفداران مرسی که در قاهره دست به تحصن زده بودند توسط نیروهای امنیتی کشته شدند. تخمین ها حاکی از آن است که از روز کودتا تا 14 مه 2014/24 اردیبهشت 1393، 36 هزار و 500 شهروند این کشور دستگیر یا بازداشت شده اند. این رقم یک سال بعد از آن حتماً افزایش یافته است. از آوریل 2015، حداقل 163 مصری «ناپدید» شده اند. هدف این سرکوب، نه فقط اسلامگرایان، بلکه نیروهای سکولار و لیبرال نیز هستند.
نتیجه آنکه کودتای مصر بدل به موهبتی برای داعش شده است. این گروه [به اصطلاح جهادی] آشکارا فکر می کند که از سرنگونی مرسی سود برده است. داعش در اولین بیانیه ای که بعد از کودتا صادر کرد اخوان المسلمین و دیگر گروه های اسلامگرای اصلی را خطاب قرار داد و گفت که دموکراسی و اخوان حالا دو بُتی هستند که ساقط شده اند. البته نیروهای جهادی مدت ها است که چنین باوری دارند. بعد از اینکه شاخه اخوان المسلمین در عراق بعد از سال 2003 در دولت های مختلف ایفای نقش کرد، القاعده این گروه را «اخوان المفلسون» خواند. با این حال میان داعش و القاعده تفاوت عمده ای وجود دارد: شاید القاعده بعد از حملات 11 سپتامبر در میان مردم خاورمیانه موفق به کسب همدلی مردم شده باشد، اما هیچ گاه تهدیدی برای الگوی سیاسی اخوان المسلمین نبوده است. القاعده آن قدری که در راه اندازی حملات تروریستی موفق بوده، نتوانسته است در حکومتداری دستاوردی داشته باشد. در مقابل، داعش علاقه ای غیرعادی به حکومتداری و ارائه طرح در حوزه های مذهبی و اقتصادی و حتی روابط بین الملل نشان داده است. موفقیت های غیرمنتظره داعش در حکومتداری اصول مورد ترویج اسلامگرایان شاخص، یعنی حرکت تدریجی، عملگرایی و کارآمدی و ادعای آنها به توانایی بیشتر در تأمین آب و نان مردم را تضعیف کرده است. کودتای مصر، در کنار کشتارهای دسته جمعی پی در پی و سرکوب های تمام نشدنی استدلال های القاعده در اوایل دهه 2000، این که خشونت بهتر جواب می دهد، را تقویت کرده اند.
نمی توان انکار کرد که پس از کودتا، خشونت افزایش یافته است. در جولای 2013، ماه وقوع کودتا، حملات خشونتبار از 13 مورد ماه قبل به 95 مورد رسید. در کل، در 23 ماه قبل از وقوع کودتا میانگین حملات خشونتبار 3.4 مورد در ماه، و در 23 ماه بعد از کودتا 53.2 مورد در ماه بوده است. البته عوامل دیگری هم ممکن است در این افزایش خشونت مؤثر بوده باشند، مثلاً جریان اسلحه وارده از لیبی یا ارتقاء جایگاه داعش در عرصه بین الملل، اما هیچ کدام از این دو عامل نمی توانست در این مدت کوتاه به تنهایی مسبب افزایش خشونت در مصر بوده باشند.
به نظر می رسد که ستیزه جویان اسلامگرا از کودتا به عنوان فرصت مغتنمی برای تشدید فعالیت هایشان استفاده کرده اند. آنها برای این کار احتمالاً دو انگیزه داشته اند: اول اینکه منابع محدود ارتش مصر صرف تأمین امنیت مناطق شهری و سرکوب اخوان المسلمین و طرفدارانش شده است. دوم اینکه، گروه های ستیزه جو می توانستند از موج ضدارتش و خشمگین اسلامگرایان به نفع خود بهره بگیرند.
جمعیت بومی شمال صحرای سینا سال ها از نظر اقتصادی مورد بی توجهی عمدی حکومت قرار گرفته بود و با برخوردهای شدید امنیتی مواجه می شد و دلایل خوبی برای مخالفت با کودتا داشت. عجیب نبود که گروهی مانند «انصار بیت المقدس»، که بعدها نام خود را به «ولایت سینا» تغییر داد و با داعش بیعت کرد، تلاش کند تا با اتکا به حمایت آنها، فعالیت های خود را پیش ببرد. نگاه امنیتی محدود ارتش مصر و تاکتیک های خشن آن، اهالی سینای شمالی را بیش از پیش رانده و باعث تقویت ستیزه جویی شده است. درست بعد از آنکه ارتش مصر تصمیم گرفت برای مقابله با اقدامات تروریستی، برخی از روستاها را «جابجا» کند، میزان حملات خشونتبار علیه نیروهایش به طرز بی سابقه ای افزایش یافت. یکی از اهالی شهر مرزی «رفح» می گوید: «بدون اغراق می گویم، من از ارتش بیشتر از نیروهای جهادی می ترسم. وقتی سرکوب می شوی، از هر کس که جلوی سرکوب تو می ایستد حمایت خواهی کرد.» یکی دیگر از اهالی صحرای سینا می گوید بعد از اینکه 90 درصد روستایشان طی یک پروژه امنیتی تخریب شد، 40 نفر از اهالی دست به اسلحه شدند، در حالی که در سال 2013، فقط 5 نفر از اهالی این روستا عضو گروه انصار بیت المقدس بودند.
سخت می توان درک کرد که چرا ارتش مصر این قدر تلاش دارد به جای کسب حمایت این افراد و کمک گرفتن از آنها برای شکست دادن ستیزه جویان، آنها را بیش از پیش از خود براند. اما به نظر می رسد سیاست سیسی برای مقابله با بحران در سرتاسر مصر همین است: اعمال قدرت بیشتر حکومت، کنترل بیشتر و سرکوب شدیدتر. به قول آن عبارت معروف: اگر تنها ابزار در دستتان یک چکش باشد، همه چیز را شبیه میخ می بینید.
منبع: فارن پالیسی؛ تحریریه دیپلماسی ایرانی/43
نظر شما :