توافق جولای و نقشه قدرت در خاورمیانه
هراس واقعی اسرائیل و عربستان از چیست؟
نویسنده: پل ون بُرن
دیپلماسی ایرانی: روز 14 جولای/23 تیرماه تهران و واشنگتن اعلام کردند که به توافق هسته ای دست یافته اند. درست است، بعضی از جزئیات هنوز محرمانه هستند. البته به غیر از دولت اوباما، دولت های چین، روسیه، بریتانیا، فرانسه و آلمان هم در مذاکرات حضور داشتند. یعنی متن 159 صفحه ای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) باید به تأیید همه این کشورها برسد. سازمان ملل هم که باید توافق را امضا کند، به لغو تحریم ها رضایت داده است.
اگر همین الان کارشناس یکشبه سانتریفیوژ و درصد غنی سازی نشده باشیم، قطعاً رسانه ها در دو ماه آینده ما را کارشناس خواهند کرد. در طول این دو ماه کنگره توافق را بازنگری و در مورد راهبردهای راستی آزمایی بحث خواهد کرد. اسرائیلی ها ادعا خواهند کرد که آخرالزمان نزدیک است و هر کس که سری میان سرها دارد اصرار می کند که باید به جزئیات توجه کرد. گفتگوهای سیاسی آخر هفته رسانه های آمریکا پر از جنگ طلبانی خواهد شد که درباره کابوس پیش رو، ترس رئیس جمهور و توهم وزیر خارجه آمریکا وراجی خواهند کرد.
در مورد تمام این سروصداها این دو نکته را در نظر بگیرید: اول اینکه هیچ اهمیتی ندارند، دوم اینکه جزئیات مهم نیستند، حتی اگر برنامه های تلویزیونی آخر هفته این را بگویند. مهمترین نکته این است: در یک لحظه تاریخی و بدون شلیک حتی یک گلوله، ایران و ایالات متحده به دوران خصومت آشکار خاتمه داده اند. توافق هسته ای دو کشور را سالها در تماس با یکدیگر نگه خواهد داشت و دریچه ای برای همکاری های بسیار نزدیکتر باز خواهد کرد. در 36 سال گذشته، روابط ایران و آمریکا پر از دشمنی و بدون فایده بوده است. با این که هر دو کشور به درگیری با یکدیگر ادامه می دهند، به نظر نمی رسد هیچ کدام سودی از این ماجرا برده باشند.
علی رغم تمام تلاش های آمریکا، ایران اکنون یکی از دو قدرت برتر منطقه خاورمیانه است؛ و قدرتش در حال بیشتر و بیشتر شدن است (آن یکی رأس قدرت ایالات متحده است). در عراق، به نظر می رسد که دولت اوباما رویش را به آن طرف برگردانده است تا تهران با خیال راحت دولت دست نشانده خودش را در بغداد مستقر کند. آمریکا که راهبردهایش در یمن، لبنان و سوریه شکست خورده است کم مانده به ایران التماس کند که ابتکار عمل را در این مناطق به دست بگیرد. ایران هم این کار را کرده است.
این فقط بخش کوچکی از روند افزایش قدرت ایران در منطقه است. علی رغم آسیب های وارده به خاطر تحریم ها، قدرت ایران درونزا است. ایران احتمالاً باثبات ترین کشور مسلمان خاورمیانه است، مرزهای این کشور هزاران سال است که کم و بیش دست نخورده باقی مانده اند، از نظر فرهنگی و مذهبی تقریباً یکدست است و اقلیت های آن تحت کنترل هستند. با اینکه این کشور تا حد زیادی توسط روحانیون اداره می شود، از زمان انقلاب سال 1979/1357 تغییرات دموکراتیک فزاینده ای در آن رخ داده اند. مهمتر از همه آنکه بر خلاف همه کشورهای دیگر خاورمیانه، رهبران ایران نگران وقوع انقلاب نیستند. آنها انقلاب اسلامی شان را انجام داده اند.
چرا ایران سلاح هسته ای نخواهد داشت؟
برسیم به بحث سلاح های هسته ای. یک نکته درباره خاورمیانه بزرگ وجود دارد که آدم باید کور باشد تا نبیند: دولت هایی که آمریکا با آنها مخالف است بعد از اینکه برنامه هسته ای شان را از دست دادند گرفتار آشوب شده اند. اسرائیلی ها برنامه هسته ای صدام حسین و همین طور برنامه هسته ای سوریه را با حملات هوایی نابود کردند. لیبی معمر قذافی بعد از اینکه داوطلبانه برنامه هسته ای اش را خاتمه بخشید، به لطف تغییر حکومت با پشتیبانی آمریکا و ناتو، اکنون فروپاشیده است. در تهران کسی از این نکته غافل نبوده است که بعد از تبدیل کره شمالی به یک قدرت هسته ای، دیگری صحبتی از تغییر حکومت این کشور نشده است. همه اینها دلیل خوبی است که ایران برنامه سفت و سختی برای دستیابی به سلاح هسته ای طراحی کند، و این برنامه را به صورت کامل کنار نگذارد.
با اینکه از سال 2002، واشنگتن یک روز را هم از شاخ و شانه کشیدن برای تهران غافل نشده است، اما روحانیون ایرانی فقط نگران آمریکا نیستند. آنها یقین دارند که اسرائیل، با زرادخانه هسته ای رسماً اعلام نشده اما کاملاً واقعی اش، این توانایی و شاید روزی این تمایل را داشته باشد که از طریق موشک، جنگنده یا زیردریایی به ایران حمله هسته ای کند. نکته همین جا است: تهدیدهای آمریکا و سلاح های هسته ای اسرائیل نشان می دهد چرا ایران همیشه قدرت در آستانه دستیابی به سلاح هسته ای خواهد ماند.
خب، اگر ایران قرار نیست هیچ وقت تبدیل به قدرت هسته ای واقعی بشود، و اگر جهان مدت ها است که با ایران در وضعیت آستانه کنار آمده است، توافق جولای اهمیت دارد یا نه؟ این سوال دو پاسخ دارد: اهمیت دارد، و اهمیت ندارد.
اهمیت چندانی ندارد، چون توافق کمتر چیزی را تغییر می دهد. اگر شروط وضع شده در توافق به بهترین شکل ممکن و بدون تخطی ایران تحقق پیدا کنند، آن وقت «وضعیت گریز» ایران به سوی سلاح هسته ای از دو یا سه ماه فعلی به یک سال یا بیشتر افزایش پیدا خواهد کرد. ایران اکنون سلاح هسته ای ندارد، اگر توافقی در کار نبود هم سلاح هسته ای نمی داشت، و با این توافق هم سلاح هسته ای نخواهد داشت. به عبارت دیگر، مذاکرات وین با موفقیت توانست سلاح هایی را که از اول هم وجود نداشتند نابود کند.
توافق وین مهم است، چون برای اولین بار در طی چند دهه، دو قدرت اصلی خاورمیانه، ایران و آمریکا، درهای رابطه را باز کرده اند. توافق پیروزی جدیدی است، چون ایران و ایالات متحده برای اولین بار وجود منافع مشترک را به رسمیت شناخته اند، حتی اگر قبول داشته باشند که در سوریه، یمن و دیگر جاها درگیری شان با هم ادامه دارد. دشمن ها این طوری با هم کار می کنند: هیچ وقت با دوستان خودتان توافقی مثل توافق جولای نخواهید داشت.
همه چیز به پول ربط دارد
درست است که دیپلماسی ایران و آمریکا را تا این نقطه آورد، اما از اینجا به بعد، پول است که رابطه را ادامه خواهد داد. ایران که منابع عظیم نفت و گاز در اختیار دارد آماده است که به محض برداشته شدن تحریم ها فروش دوباره محصولات خودش را در بازار انرژی آغاز کند. گزارش های خبری می گویند که جوانان ایرانی مشتاق ارتباط با غرب هستند. برداشته شدن تحریم ها به کسب و کارهای ایرانی این امکان را می دهد که جهانی شوند، و به شرکت های خارجی این امکان را می دهد که به بازار تشنه ایران ورود کنند. پول زیادی تبادل خواهد شد و بعد از این اتفاق، برای جنگ طلبان واشنگتن، تل آویو، یا ریاض سخت است که همه چیز را به نقطه اول برگردانند. به همین خاطر است که الان این همه جیغ و داد می کنند.
هراس واقعی اسرائیل و عربستان سعودی
نه اسرائیل و نه عربستان واقعاً فکر نمی کنند قرار است با ایران مسلح به سلاح هسته ای بازی موشک پرانی را شروع کنند. اعتراضات اصلی آنها به توافق هم چندان استحکامی ندارد. منتقدان گفته اند که توافق فقط ده سال اعتبار دارد (شروط و قیدوبندهای اصلی توافق ده سال معتبر هستند و بعد کم کم منقضی خواهند شد). گذشته از آنکه در سیاست، ده سال یک عمر است، پیش فرض این استدلال آن است که به محض تمام شدن ده سال، ایران از توافق بیرون می آید و شروع به سرکشی می کند. استدلال عجیبی است.
به همین صورت، این بحث که توافق مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه را دامن می زند دیگر کهنه شده است. اسرائیل سال ها است که بمب هسته ای در اختیار دارد و هیچ مسابقه ای راه نیافتاده است. هراس پنهان از «بمب اسلامی» ایران این واقعیت را نادیده می گیرد که پاکستان، با دستان آلوده اش و با مسلمانان افراطی اش، از سال 1998قدرت هسته ای بوده است.
نه، چیزی که واقعاً عربستان و اسرائیل را نگران می کند این است که ایران دوباره به جامعه بین الملل می پیوندد و به عنوان شریک دیپلماتیک و تجاری آمریکا، آسیا و اروپا مطرح خواهد شد. مقامات ایران بعد از حصول توافق، کارزار دیپلماتیکی راه انداختند تا به کشورهای مسلمان منطقه اطمینان بدهند که توافق راه را برای همکاری بیشتر باز خواهد کرد. شاید وقتش باشد آمریکا سیاست های امنیتی و انرژی اش را در خلیج فارس تصحیح و بعد از آن توجه اش را معطوف به وضعیت پیچیده منطقه اورآسیا کند. ایران قدرتمند قطعاً برای وضع موجود یک تهدید است، و همین است که تل آویو و ریاض را آشفته کرده است. اما تهدید ایران از جنس نظامی نیست. در قرن بیست و یکم، قدرت واقعی به پول بستگی دارد، نه به قدرت نظامی.
توافق ماه جولای نقشه واقعی قدرت در خاورمیانه را به رسمیت شناخته است. این توافق ایران و آمریکا را تبدیل به دوستان صمیمی نکرده است، با این حال راه را برای گفتگوی دو قدرت اصلی این منطقه باز کرده است. این توافق همچنین باعث شکل گیری روابط اقتصادی و تجاری ای خواهد شد که امکان درگیری را از بین می برند. بعد از سه دهه درگیری میان ایران و آمریکا در آسیب پذیرترین منطقه جهان، این دستاورد کوچکی نیست.
منبع: نیشن/ مترجم: علی عطاران
انتشار اولیه: جمعه 9 مرداد 1394 / انتشار مجدد: دوشنبه 19 مرداد 1394
نظر شما :