دیپلماسی زیرپوستی آمریکا و ایران

۳۱ تیر ۱۳۹۴ | ۰۳:۲۲ کد : ۱۹۵۰۳۰۴ سرخط اخبار

حالا که توافق هسته ای صورت گرفته، آیا وقتش نرسیده که یخ روابط هنری، ورزشی و علمیِ بین تهران و واشنگتن هم آب شود؟
 
به گزارش فرادید به نقل از نیوزویک، اوِونزبروو (Owensboro) شهری در ایالت کنتاکی در کنار رودخانه اویاهو است و به باربکیوهایش شهرت دارد. البته جالب است بدانیم که جانی دپ، بازیگر معروف هالیوودی نیز اهل همین شهر است. این شهر سالانه پذیرای انواع جشنواره های غذا و موسیقی است، اما اتفاق ماه مه سال 2009 با دیگر اتفاقات این شهر کمی تفاوت داشت. در آن ماه، چند موسیقی دان از ایران به آمریکا آورده شدند تا موسیقی فولکلور آمریکایی را بیاموزند.
 
این کار در حقیقت یک گام کوچک دیپلماتیک بود، اما کاخ سفید امیدوار بود که با همین کار کمی از تنش های بین ایران و ایالات متحده به عنوان دو دشمن دیرینه کاسته شود. البته این کار خالی از ریسک هم نبود، چرا که افراطی های هر دو کشور با تردید به هر نوع رابطه ای بین تهران و واشنگتن نگاه می کنند. حتی زمانی که مقدمات بازدید موسیقی دانان ایرانی از موزه بین المللی بلوگراس موزیک در شهر اوِونزبروو چیده می شد، مقامات امنیتی آمریکا از کارکنان موزه تعهد گرفتند که در مورد این بازدید به کسی چیزی نگویند. اگر یک کلمه به بیرون درز پیدا می کرد، ممکن بود که صدای معترضان ایرانی و آمریکایی نیز بلند شود.

در بعد از ظهر آن جشنواره اما تنها صدایی که به گوش رسید، صدای تشویق مردم بود. گابریل گرِی، مدیر اجرایی وقت موزه، آن روز را به خوبی به یاد دارد. یک گروه آمریکایی مشغول نواختن موسیقیِ خود بودند و سپس ایرانی ها هم به گروه ملحق شدند. سارا احمدی که باحجاب هم بر روی سن آمده بود، دف می زد. او هر چند لحظه یک بار، دف را به بالا پرتاب می کرد و با صدایی زیر گروه را همراهی می کرد. یکی از مردهای گروه ایران با سه تار خود ریتم را به دست گرفت. بعد از آن نیز گروه موسیقی آمریکای یک آهنگ دیگر زد. سپس به نظر می رسید که گروه ایرانی و گروه آمریکایی با هم آواز می خواندند که البته یکی به انگلیسی بود و دیگری به فارسی. وقتی که همکاری این دو گروه به اتمام رسید، اعضای هر دو گروه یکدیگر را به آغوش کشیدند. گابریل می گوید: «موسیقی، شیرین ترین زبان دیپلماتیک است.»

دیپلماسی زیرپوستی آمریکا و ایران
تهران 2010

برخلاف دیپلماسی پینگ پونگی ایالات متحده و چین در زمان نیکسون، مبادلات فرهنگی بین تهران و واشنگتن در صدر رسانه های جهان قرار نمی گیرد. در طول 17 سال گذشته، ورزشکاران، دانشمندان و هنرمندان ایرانی بدون حاشیه خاصی به ایالات متحده آمده تا در برنامه های فرهنگی حمایت شده توسط وزارت امور خارجه آمریکا و یا سازمان های غیردولتی شرکت کنند. مقامات ایالات متحده البته هنوز هم تمایلی ندارند که در مورد نقش واشنگتن در این ارتباط صحبتی کنند، چرا که از عکس العمل های دیپلماتیک آن در داخل و خارج نگران هستند. اما اسناد درز پیدا کرده از وزارت امور خارجه آمریکا نشان می دهد که سال گذشته 61 ایرانی برای حضور در چنین مراسمی وارد آمریکا شدند.

در سوی دیگر نیز چندین آمریکایی برای همکاری در زمینه های حفاظت از محیط زیست، ستاره شناسی و بخش سلامت وارد ایران شدند. اما حالا که یک توافقی تاریخی بر سر مسئله هسته ای ایران حاصل شده به نظر می رسد مبادلات فرهنگی می تواند راه را برای گام های بعدی در جهت کاهش بیش از سه دهه تنش بین دو کشور هموارتر کند.
 
ریچارد لوبارون، سفیر اسبق و عضو ارشد شورای آتلانتیک می گوید: «این نوع مبادلات فرهنگی با ایران اگر از تاثیر فروش سلاح به جهان عرب بیشتر تاثیر نداشته باشد، قطعا کمتر هم تاثیر ندارد. در حال حاضر، محافظه کاران ایران نسبت به توافق انجام شده جبهه گرفته اند و تقویت جامعه مدنی ایران از طریق این مبادلات می تواند محافظه کاران را به عقب براند.»
 
این رویه در ایالات متحده نیز می‎ تواند به حقیقت بپیوندد. باربارا اسلاوین، کارشناس مسائل ایران و مولف کتاب «دوستان تلخ، دشمنان صمیمی» می گوید: «اغلب آمریکایی ها اطلاعات کمی در مورد ایران دارند. خیلی مهم است که ذهنیت آن ها نسبت به ایران در مورد مسائل نقض حقوق بشر و گارد انقلابی را تغییر دهیم.»
 
پیش از انقلاب ایران در سال 1979، مردم آمریکا به تناوب به ایران سفر می کردند. آمریکایی ها در ایران تجارت می کردند، بیمارستان می ساختند و حتی به کشاورزان ایرانی نیز آموزش می دادند. در همان دوران، حدود 50 هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاه های آمریکا مشغول به تحصیل بودند. در دهه 70 میلادی و قبل از آن، ایران و ایالات متحده دو متحد بزرگ با هم بودند، چرا که واشنگتن به ارتش ایران برای بیرون راندن شوروی از منطقه نیاز داشت و به همین دلیل آموزش های نظامی هم به ایران می داد. اما همه چیز در سال 1980 بین این دو کشور تغییر کرد. تعدادی دانشجو وارد سفارت آمریکا شدند و 52 دیپلمات آن را گروگان گرفتند [اتفاقی که در تاریخ معاصر ایران به تسخیر لانه جاسوسی مشهور است]. از آن پس نام ایران برای اکثر آمریکایی ها با تروریسم و افراطی گرایی اسلامی همراه است.
 
در سال 1996، گروهی از مقامات پیشین هر دو کشور در سوئد به گرد هم آمدند تا روابط گل آلود بین تهران و واشنگتن را کمی آرام تر کنند. دلایلی برای خوش بینی البته وجود داشت. بیل کلینتون در آن زمان رئیس جمهور ایالات متحده بود و در سوی دیگر نیز فردی میانه رو به منصب قدرت ایران تکیه زده بود؛ رئیس جمهور دولت اصلاحات هم چندان بی میل نبود تا یخ روابط ایران و آمریکا آب شود. اما پس از دو سال ملاقات مکرر، هیچ یک از طرفین نتوانستند مقامات کشورشان را متقاعد کنند که زمان مصالحه فرا رسیده است. با این حال، هر دو کشور موافق بودند که مبادلات نفر به نفر می تواند گام اول بهبود روابط باشد.
 
در ماه فوریه 1998 و به دعوت رئیس دولت اصلاحات، تیمی کشتی ایالات متحده برای شرکت در یک تورنمنت بین المللی وارد تهران شد. اعضای تیم کشتی ایالات متحده پرچم کشورشان را در دست گرفتند و دور زمین چرخیدند؛ پرچمی که معمولا در خیابان های تهران به آتش کشیده می شود. جان مارکس دیپلمات پیشین ایالات متحده که برای وقوع این اتفاق تلاش کرد، می گوید: «آن بازی ها نقش خیلی پررنگی داشت.»
 

دیپلماسی زیرپوستی آمریکا و ایران
کشتی حسن رحیمی (ایران) و اوبه بلان (ایالات متحده) در ماه مه 2013

کشتی گیران ایرانی و آمریکایی از آن پس ده ها بار در ایران و ایالات متحده با هم کشتی گرفته اند. علاوه بر آن، در زمینه های دیگر ورزشی و غیرورزشی هم چندین بار شاهد اتفاقاتی از این دست بوده ایم. حالا فعالان محیط زیست هر دو کشور برای مسائلی نظیر خشک سالی و کم آبی با هم دیدار می کنند و پزشکان، تاجران و حتی کارشناسان مذهبی دو کشور نیز در همایش های برگزار شده در ایران یا ایالات متحده شرکت می کنند. یکی از مهم ترینِ این مبادلات در ماه اوت 1999 میلادی (مرداد 1378) رخ داد: «راستی شوایکارت» یکی از فضانوردان مشهور گروهی از ستاره شناسان آمریکایی را به اصفهان برد تا در مورد یک خورشیدگرفتگی مطالعه کنند. ویلیام میلر، دیپلمات بازنشسته ایالات متحده نیز همراه این گروه به اصفهان سفر کرده بود. او به خوبی به یاد دارد که چگونه اعضای یک قبیله بختیاری همزمان با تاریک شدن آسمان موسیقی می نواختند و پرنده ها دست از آواز خواندن می کشیدند. میلر می گوید با طلوع خورشید، ایرانی ها و آمریکایی ها دوباره به گرد هم جمع شدند.

سال 2005 و پس از انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور جدید ایران، تنش ها دوباره شدت گرفت. دریافت ویزای گردشگری به ایران برای آمریکایی ها سخت تر شده بود. با این حال، احمدی نژاد هیچ گاه مانع سفر ایرانیان برای اهداف تجاری و تحصیلی به ایالات متحده نشد. در سال 2006، این آکادمی ملی علوم آمریکا بود که نقشی اساسی در مبادلات علمی و فرهنگی با ایران داشت. این آکادمی از کارشناسان ایرانی در زمینه های باستان شناسی و جانورشناسی برای حضور در همایش ها دعوت به عمل می آورد. گلن شوایتزر، مدیر برنامه ایرانِ این آکادمی می گوید: «کیفیت علمی دانشمندان ایرانی واقعا بالا است. انزوای ایران از نظر ما یعنی اینکه جامعه جهانی نمی توانند به خوبی از استعدادهای این کشور بهره ببرند.»
 
آن استعدادها مقامات می سی سی پی را مجاب کردند که برای تامین مراقبت های درمانی بخش های روستایی از یک روش ایرانی استفاده کنند. این پروژه از آنجا آغاز شد که یک پزشک ایرانی در همایشی در سال 2004 این موضوع را در آلمان مطرح کرد. آن پزشک نشان داد که چگونه کلینیک ها در مناطق روستایی مستقر شدند و به 17 هزار نفر خدمات دادند. یکی از مشاور درمانی آمریکا نیز در آن همایش حضور داشت و پس از شنیدن این طرح، به ذهنش رسید که به احتمال فراوان طرح درمانی ایرانی ها در می سی سی پی نیز جواب دهد. طولی نکشید که دانشگاه شیراز و دانشگاه جکسون آمریکا همکاری علمی خود را با یکدیگر شروع کردند. در حال حاضر، آمریکایی ها امیدوارند که مانند ایران مراکز سلامت در سراسر می سی سی پی دایر کنند. اسلاوین می گوید: «ایرانی ها چیزهایی دارند که ما می توانیم از آن ها درس بگیریم. ایده اصلی این مبادلات نیز همین هست که آن ها از ما چیزی یاد بگیرند و ما هم از آن ها چیزی یاد بگیریم.»
 
جنیفر کلینتون، رئیس موسسه گلوبال تایز می گوید: «حالا که این دو کشور بر سر مسائل هسته ای به توافق رسیده اند، سازمان های خصوصی برای انجام مبادلات بیشتر بین ایران و ایالات متحده صف کشیده اند. ما هم امیدواریم این کار صورت گیرد.» با این حال برخی از کارشناسان می گویند که گسترش مبادلات فرهنگی بین ایران و ایالات متحده باید محدود بماند. آن ها می گویند که قانون گذاران آمریکایی باید به طور دائم تحریم ها را بردارند تا تمامی مبادلات صورت گیرد و این مسئله زمان بر است.
 
برخی از کارشناسان دیگر اما دیدگاهی متفاوت دارند. این کارشناسان معتقدند که دولت اوباما قادر نیست از تمام ظرفیت های روابط دیپلماسی نفر به نفر برای بهبود روابط دیپلماتیک تهران – واشنگتن استفاده کند. لوبارن می گوید: «وزارت امور خارجه می تواند از این مبادلات به عنوان ابزاری قدرتمند دفاع کند. ما تاکنون این رویکرد را اتخاذ نگرفته ایم.»
 
اگر دولت اوباما هنوز نیاز دارد که راجع به قدرت این مبادلات متقاعد شود، بهتر است این ایمیل را دوباره بخواند؛ ایمیلی که سارا احمدی همان نوازنده دف باحجاب ایرانی چند ماه پس از آن اجرا در کنتاکی آمریکا به یکی از اعضای گروه بلوگراس اوونزبروو ارسال کرد. او به زبان انگلیسی نوشت: «دوست خوبم، من سارا احمدی هستم. نوازنده ایرانی که در اجرای دو ماه پیش در آمریکا دف می زد. امیدوارم که هنوز من را به یاد داشته باشی. به نظرم آن مدت کوتاه حضورم در آمریکا، بهترین دوران زندگی ام بود.»

کلید واژه ها: موسیقی مبادلات فرهنگی تهران و واشنگتن بین تهران


نظر شما :