متحدان تهران پیروز انتخابات کشورهای منطقه میشوند
جنگ سرد عربستان علیه ایران
نویسندگان: فلینت لورت، هیلاری من لورت
دیپلماسی ایرانی: جنگ عربستان علیه یمن و خسارت های روزافزون آن، بار دیگر بحث های تکراری در مورد استفاده ایران از «کارگزاران» خودش برای براندازی دولت های «مشروع» خاورمیانه را دامن زده است. مبنای تمامی این بحث ها روایتی است که اسرائیل و عربستان عرضه می کنند: اینکه ایران در تلاش برای بی ثبات کردن و در نهایت تسخیر منطقه است.
چنین روایت هایی برای توجیه دخالت عربستان در یمن به کار گرفته می شوند و هدف آنها ممانعت از توافق هسته ای میان ایران و ایالات متحده و بازسازی روابط تهران و واشنگتن است. این استدلال که ایران در تلاش برای «بلعیدن» منطقه است، نقطه ثقل سخنرانی امسال بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا بود. دو روز پس از سخنرانی نخست وزیر اسرائیل، سعود الفیصل که آن زمان وزارت خارجه عربستان را بر عهده داشت نیز چنین سخنانی را تکرار کرد.
چنین استدلال هایی باید به سنگ محک زده شوند. نقطه شروع این ارزیابی، بررسی راهبرد منطقه ای ایران، از جمله استفاده اش از «کارگزاران» منطقه ای است. مولفه دیگری که باید بررسی شود، دغدغه های واقعی عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس درباره نقش منطقه ای ایران است.
از زمان انقلاب اسلامی، راهبرد ایران، دفاعی بوده است. هدف انقلابیون ایران بازگرداندن استقلال به این کشور بود و در این راه ایالات متحده دشمن اصلی تلقی می شد. از نظر سیاستگذاران ایرانی، در کنار ایالات متحده، اسرائیل دشمن اصلی امنیت و ثبات ایران بوده است. نقش عربستان سعودی در تجهیز و تأمین مالی گروه های به شدت ضدشیعه مانند القاعده و طالبان نیز نگرانی شدید تهران را برانگیخته است. راهبرد سیاست خارجی و امنیت ملی رهبران ایران حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی سیاسی این کشور در قبال این قبیل تهدیدات بوده است، نه گسترش هژمونی منطقه ای. این امری است که حتی در گزارش پنتاگون نیز تأیید شده است.
از کندوکاو در نیت کشورها که بگذریم، از لحاظ عینی نیز توانایی های نظامی ایران برای گسترش نفوذش در خارج از مرزها چندان قابل توجه نیستند. حمایت های لجستیک و فنی واشنگتن به تهران از زمان انقلاب اسلامی قطع شده است. پس از جنگ با عراق، ایران منابع خودش را بیشتر صرف بازسازی و توسعه کرده است و توانایی های متعارف نظامی اش را در حاشیه قرار داده است. عربستان سعودی با جمعیتی یک چهارم ایران، بودجه نظامی 5 برابر دارد.
با چنین آمار و ارقامی، ادعای خطر ایران برای همسایگانش بی مبنا به نظر می رسد. جمهوری اسلامی برای حفظ تمامیت ارضی و سیاسی خود، توانایی های دفاع غیرمتقارن و بازدارندگی اش را افزایش داده است؛ اما علی رغم داشتن چنین توانایی هایی، به دلیل نداشتن عمق استراتژیک با خطرات امنیتی قابل توجهی روبرو است. ایران با 15 کشور مرز آبی و خاکی دارد که هیچ کدام متحد طبیعی آن نیستند و بسیاری به عنوان پایگاه اقدامات ضدایرانی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی عمل می کنند.
برای جبران این مشکل، تهران با گروه های مایل به ارتباط با جمهوری اسلامی در دیگر کشورها ارتباط صمیمانه ای برقرار کرده است. این گروه ها شامل شیعیان عراق، لبنان و بحرین، شیعیان و دشمنان طالبان در افغانستان، زیدی های یمن، کردهای عراق و فلسطینیان می شوند. در طی سه دهه گذشته، این ارتباطات به تهران کمک کرده است که با اقدامات ضد خودش مقابله کند و مانع استفاده از کشورهای همسایه به عنوان پایگاهی علیه استقلال و امنیت خودش شود. بسیاری از گروه های متحد تهران بارها در انتخابات کشورهای خود پیروز شده اند، زیرا نماینده جمعیتی هستند که هم قابل چشم پوشی نیست و هم مطالبات به حقی دارند.
این راهبرد دیپلماتیک ایران است که عربستان سعودی، برخی دیگر از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل را می ترساند. اسرائیل و عربستان نه نماینده اکثریت مردم تحت حکومت خود هستند و نه می توانند از مشارکت سیاسی بیشتر در میان مردم منطقه حمایت کنند. به همین دلیل، قادر به داشتن تأثیر سیاسی مثبت برای حل مناقشات در مناطق بحران زده نیستند. عربستان و اسرائیل فقط مسائل را بدتر می کنند. در همین راستا، پس از اشغال عراق در سال 2003 توسط آمریکا، عربستان سعودی نقشی اساسی در تأمین مالی و سازماندهی ستیزه جویان سنی داشت، در حالی که ایران از مشارکت سیاسی بیشتر حمایت می کرد. ریاض جریان بهار عربی سال 2010 را تهدیدی حیاتی برای خود می دید، در حالی که تهران از آن استقبال کرد. ریاض تلاش کرده است تا مناقشات سیاسی منطقه را تا حد امکان به صورت نبرد شیعه و سنی ترسیم کند؛ به همین خاطر با بهره گیری از پشتیبانی تهران از دولت سوریه تلاش کرده است که موضع خود را در میان عموم اهل تسنن تقویت کند؛ اهل تسننی که زمانی ایران را مدافع مشارکت سیاسی و نماد مقاومت در برابر هژمونی آمریکا و اسرائیل می دیدند. در چنین وضعیتی، جنگ سرد جدیدی در خاورمیانه در حال شکل گرفتن است که این بار دو قطب ایران و عربستان سعودی و شیعه و سنی دارد. عملیات نظامی عربستان سعودی در یمن، این کشور را تبدیل به میدان نبرد مهمی در این فضای جدید کرده است.
در یمن، تهران از همان سیاست کمک به یک گروه جمعیتی غیرقابل چشم پوشی با مطالبات بر حق کمک گرفته است، یعنی حوثی ها و انصارالله. ریشه کارزار نظامی کنونی ریاض علیه حوثی ها به روزهای اول بهار عربی باز می گردد. در یمن، در پی تظاهرات علیه علی عبدالله صالح، حوثی ها نیز که تا سال 2010 به نبرد با او مشغول بودند، به تظاهرات پیوستند و جزئی از اتحاد مخالفان عبدالله صالح با نام «گفتگوی ملی» شدند. عربستان سعودی که تلاش داشت زیدی ها را در موقعیت حاشیه ای شان نگه دارد، سعی کرد تا به جای مشارکت سیاسی که خواسته واضح یمنی ها بود، معاون رئیس جمهور «عبد ربه منصور هادی» را جایگزین علی عبدالله صالح کند. در این راه، ریاض به تأمین مالی گروهای سنی سلفی به شدت فرقه گرا و کنار زدن حزب معتدل تر اصلاح، شاخه یمنی اخوان المسلمین، دست زد. ریاض همچنین تلاش کرد که ایران را از گروه کشورهای کمک کننده به یمن برای تدوین آینده سیاسی این کشور کنار بگذارد.
حوثی ها با کنار گذاشته شدن از روند سیاسی، بار دیگر مبارزه نظامی را با دولت مرکزی آغاز کردند و به پیروزی های نظامی دست یافتند. دوره ریاست جمهوری «عبد ربه منصور هادی» نیز در سال 2014 پایان یافت، در حالی که در نگاه بسیاری از مردم به عروسک خیمه شب بازی ایالات متحده تبدیل شده بود. پس از فرار منصور هادی به عربستان سعودی، ریاض که ابزاری برای تحمیل خواسته هایش به یمن نداشت دست به عملیات نظامی زد، عملیاتی که نه تنها پشتیبانی غربی ها، بلکه عموم اهل تسنن را نیز به همراه داشت، زیرا نبردی مقدس علیه کافران شیعه(!) پنداشته می شد.
انصارالله می گوید که قصد تحقق بخشیدن به اهداف «گفتگوی ملی» را دارد، اما این گروه از حمایت کافی برای انجام دادن یک تنه این کار برخوردار نیست. تهران مدت ها است که به این نتیجه رسیده که برای کشوری با مناطق و قبایل و طوایف مختلف مثل یمن، توافق سیاسی بهترین راه حل است. از زمان آغاز حملات عربستان، تهران بر مذاکره برای حل این مشکل تأیید کرده است. این ریاض است که مذاکره را –چه در یمن و چه در سوریه- رد می کند، مگر آنکه دستاورد این مذاکرات را پیشاپیش دیکته کرده باشد. همانند مورد سوریه، در یمن نیز اقدامات عربستان سعودی به القاعده کمک می کند تا قلمرو تحت سلطه خود را گسترش دهد.
برای ایجاد خاورمیانه ای با ثبات حقیقی باید حواسمان به طرح خطرناک «جنگ سرد» عربستان و آسیب های احتمالی آن به این منطقه باشد. همچنین، باید بیش از پیش به نقش منطقه ای ایران و اهمیت نفوذ این کشور در منطقه برای هدایت امور به مسیری مثبت تر توجه کرد.
منبع: آنتی وار / مترجم: علی عطاران
نظر شما :