پیشینه داعش و تفاوتهای آن با القاعده
داعش فقط یک گروه تروریستی نیست
نویسنده: آدری کرث کرونین
دیپلماسی ایرانی: پس از حمله یازدهم سپتامبر 2001، شمار زیادی از اعضای آژانس امنیت ملی آمریکا نگران عدم آمادگی این کشور برای مواجهه با چالش دشمنی همچون القاعده بودند. از این رو، آمریکا یک دهه بعد را به ایجاد ساختاری اداری و سازمان یافته برای مبارزه با سازمان های جهادگرای افراطی و تطبیق آژانس های نظامی، اطلاعاتی و قانونی با شرایط مورد نیاز برای مقابله با تروریسم و شورشی گرایی اختصاص داد.
اما اخیرا گروهی متفاوت موسوم به دولت اسلامی عراق و شام، داعش، ظهور یافته است که در مقابل آن گروه های تروریستی دیگر همچون القاعده، تهدید بزرگی محسوب نمی شوند. داعش از نظر ایدئولوژی، اظهارات و اهداف بلند مدت خود با القاعده وجه اشتراک دارد و دو گروه زمانی به طور رسمی متحد یکدیگر محسوب می شدند. از این رو، بسیاری از تحلیلگران اکنون بر این باورند که برای مقابله با داعش آمریکا تنها باید مبارزه علیه تروریسم را بر هدف جدید، متمرکز سازد.
اما داعش با القاعده متفاوت است. داعش نتیجه گسترش و یا تحول یک گروه افراطی قدیمی نیست. اگرچه القاعده، به ویژه شاخه های این گروه در شمال آفریقا و یمن، همچنان خطرناک محسوب می شود، اما اکنون داعش بزرگترین مخاطره در میان گروه های تروریستی است.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی خود در ماه سپتامبر گذشته و در تشریح برنامه اش برای «کاهش قدرت و در نهایت انهدام داعش»، میان القاعده و داعش تمایز قائل شد و داعش را «سازمانی تروریستی» معرفی کرد. اما چنین تصوری از داعش اشتباه است: دولت اسلامی عراق و شام به طور قطع در تعریف یک سازمان تروریستی می گنجد، اما بیشتر از تروریسم به عنوان یک شیوه عملیاتی استفاده می کند. شبکه های تروریستی همچون القاعده، سرزمینی را اشغال نمی کنند و نمی توانند به طور مستقیم با نیروهای نظامی مقابله کنند. از سوی دیگر، داعش حدود 30 هزار جنگجو دارد، سرزمین هایی را در عراق و سوریه اشغال کرده است، قابلیت های نظامی دارد، خطوط ارتباطی را کنترل می کند، زیرساخت های فرماندهی دارد، می تواند بودجه مورد نیاز خود را تامین کند و در عملیات نظامی فاجعه آمیز شرکت دارد. اگر داعش تنها یک گروه تروریستی ساده باشد، آنگاه چطور می توان فرماندهی نظامی را در سرزمین های اشغالی توسط این گروه توضیح داد؟ و چرا عملیات و راهبردهای مقابله با تروریسم و مقابله با شورشی گرایی که به طور نسبی در مقابله با القاعده موثر بود، علیه داعش نتیجه بخش نیستند؟!
واشنگتن در تطبیق سیاست های خود در عراق و سوریه با ماهیت واقعی داعش خیلی کند عمل کرده است. در سوریه، در عملیات مقابله با تروریسم آمریکا به طور عمده بمباران شاخه های وابسته به القاعده در اولویت قرار گرفت و بدین ترتیب داعش فرصت فعالیت یافت و در عین حال، نیروهای میانه رو مخالف دولت بشار اسد نیز در نتیجه درگیری ها تضعیف شدند. در عراق، آمریکا همچنان نوعی عملیات مقابله با شورش را در پیش گرفته و به دولت مرکزی در بغداد اتکا کرده است و انتظار دارد دولت عراق، کشور را متحد سازد و داعش را شکست دهد. شاید این رویکردها در واکنش به گروهی با ساختارهای متفاوت نتیجه می دادند، اما در مقابل داعش، آمریکا به راهبرد «مقابله و کنترل تهاجمی» نیاز دارد: روش های نظامی محدود همگام با راهبرد گسترده دیپلماسی برای جلوگیری از توسعه داعش، منزوی سازی این گروه و کاهش قابلیت های آن.
تفاوت عمده میان داعش و القاعده در شکل گیری این گروه ها ریشه دارد. القاعده در دوران پس از حمله شوروی سابق به افغانستان در سال 1979 شکل گرفت. دیدگاه های جهان شمولی و تفکرات راهبردی سرکرده های القاعده در ده سال جنگ علیه شوروی سابق و در حالی شکل گرفت که هزاران جنگجوی مسلمان از جمله اسامه بن لادن کنترل را در افغانستان در دست گرفتند. پس از آن دوران، القاعده شکل یک شبکه جهانی را به خود گرفت که با هدف ترغیب مسلمانان به تشکیل جبهه ای مشترک علیه قدرت های سکولار، به اهداف غربی و یا متحدان غرب حمله می کرد.
داعش در نتیجه حمله آمریکا به عراق در سال 2003 شکل گرفت. در زمان شکل گیری، داعش تنها گروهی متشکل از سنی های افراطی بود که با آمریکایی ها می جنگیدند و در تلاش برای ترویج جنگ داخلی فرقه ای، به شهروندان شیعه عراقی حمله می کردند. این گروه در آن زمان به «القاعده عراق» معروف بود. ابومصعب الزرقاوی سرکرده این گروه در سال 2006 در حمله هوایی نیروهای آمریکایی کشته و در پی تصمیم قبایل سنی برای پیوستن به آمریکایی ها در جنگ علیه جهادگرایان افراطی، القاعده در عراق به مرز نابودی نزدیک شد. اما این گروه مجددا در زندان های تحت کنترل آمریکا در عراق خود را احیا کرد: جایی که شورشی ها و عاملان حملات تروریستی با یکدیگر ارتباط برقرار کردند و شبکه ای یکپارچه را تشکیل دادند و ابوبکر البغدادی خود را به عنوان رهبر گروه معرفی کرد. در سال 2011 و با شروع اعتراضات علیه دولت بشار اسد رئیس جمهور سوریه و تبدیل شدن ناآرامی ها به درگیری های داخلی تمام عیار، گروه القاعده در عراق از آشفتگی سوءاستفاده و سرزمین هایی را در شمال شرقی سوریه اشغال و آنجا را به مرکز عملیاتی تبدیل کرد و نام خود را به دولت اسلامی عراق و شام، داعش، تغییر داد.
با افزایش قدرت داعش، اهداف این گروه نیز واضح تر شد. القاعده خود را به عنوان گروه شورشی جهانی و متحد کننده جوامع مسلمان علیه دولت های سکولار معرفی کرد. در مقابل، داعش به دنبال اشغال سرزمین و ایجاد کشوری متشکل از مسلمانان سنی است که از طریق ادراک خشونت آمیزی از شریعت، اداره شود. داعش سعی دارد مرزهای موجود در منطقه خاورمیانه را در هم شکند و خود را به عنوان تنها قدرت سیاسی، مذهبی و نظامی در جهان اسلام معرفی کند.
از آنجایی که منشاء تشکیل، اهداف داعش و شیوه عملیاتی آن به طور کلی با القاعده متفاوت است، راهبرد مقابله با تروریسم آمریکا که برای جنگ با القاعده طراحی شده، در جنگ با داعش کاربردی ندارد.
داعش تنها مشکل آمریکا نیست. درگیری ها در عراق و سوریه برای کشورهای قدرتمند منطقه و جهان نیز همچون روسیه، ترکیه، ایران، عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس مشکل ایجاد کرده است. آمریکا می بایست از این ادعا که می تواند به تنهایی همه مشکلات منطقه را حل کند، دست بردارد و در مقابل به حمایت از ارتش عراق و کمک به نیروهای فعال در منطقه همچون نیروهای پیشمرگ کردستان بپردازد. برای افرادی که موفق می شوند از مناطق اشغالی توسط داعش بگریزند، کمک های بشردوستانه ارسال و به کشورهای همسایه همچون اردن و لبنان در تحت کنترل درآوردن شرایط و ساماندهی آوارگان سوری کمک نماید.
منبع: فارن افرز / ترجمه و اقتباس: طلا تسلیمی
نظر شما :