دموکرات ها از اوباما باختند

تاثیر پیروزی جمهوریخواهان بر مذاکرات هسته ای

۲۲ آبان ۱۳۹۳ | ۱۳:۱۲ کد : ۱۹۴۰۵۷۵ آمریکا گفتگو
حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی بر این عقیده است که شکست دموکرات ها در انتخابات میاندوره ای آمریکا نه به جمهوری خواهان، بلکه به شخص اوباما بوده است.
تاثیر پیروزی جمهوریخواهان بر مذاکرات هسته ای

دیپلماسی ایرانی: انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا در حالی برگزار شد که پیش بینی ها و نظرسنجی ها پیروزی جمهوری خواهان بر دموکرات ها را قابل پیش بینی می دانستند. کارشناسان علت این مساله را نارضایی از عملکرد اوباما در عرصه داخلی  و خارجی و در واقع " نه " به عملکرد دموکرات ها می دانند. به همین دلیل اوباما را برگ بازنده دموکرات ها معرفی می کنند. این مساله موجب شد که در زمان کارزار انتخاباتی اوباما از فرایند تبلیغات فاصله بگیرد تا شاید اثر کمتری بر بخت دموکرات ها داشته باشد، اما کارنامه 6 ساله او در حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی بی توجهی به حضور یا عدم حضور او را نشان داد. گرچه انتخابات میان دوره ای در آمریکا اکثرا با استقبال کم مواجه می شود، اما مشارکت 19 درصدی در این دوره نشان از نارضایتی عمومی بسیار گسترده و قابل توجه دارد. یک دست شدن مجلس نمایندگان و سنا و همچنین فرمانداری ها توسط جمهوری خواهان به طور حتم دو سال پایانی ریاست جمهوری اوباما را با چالش هایی مواجه خواهد کرد. هرچند اوباما اعلام کرده سعی خواهد کرد کنگره را با خود هماهنگ کند. با این وجود به نظر می رسد اوباما برای هماهنگ کردن کنگره با اهداف سیاسی خود نیاز به چانه زنی های بسیاری داشته باشد. برای بررسی پیامدهای انتخابات کنگره و اثرات آن بر سیاست های دولت اوباما به خصوص در عرصه سیاست خارجی، مسایل منطقه ای و پرونده هسته ای ایران با حمیدرضا آصفی، سفیر اسبق ایران فرانسه و امارات متحده عربی و سخنگوی اسبق وزارت امورخارجه به گفت وگو پرداختیم که در ادامه می خوانید:

وی در دوره وزارت کمال خرازی دستیار او و سخنگوی وزارت امور خارجه بود.

بر اساس پیش بینی ها جمهوری خواهان توانستند اکثریت مجلس نمایندگان و سنا را در اختیار داشته باشند. با وجود رویدادهای منطقه ای و سیاست های اوباما در خاورمیانه این پیروزی چه اثراتی را در پی خواهد داشت؟ آیا شاهد تغییر جهت خواهیم بود؟

پیش بینی باخت دموکرات ها وجود داشت. به نظرم حزب دموکرات بیش و پیش از هر چیزی به شخص آقای اوباما باخت. اوباما یک رهبر غیرکاریزما با تذبذب در تصمیم گیری های سیاسی و بی اراده است. او شش سال قبل با شعار ما می توانیم بر سر کار آمد، اما اکنون یکی از خبرگزاری های فرانسوی نوشته بود که اوباما باید شعار دیگری برای خود انتخاب کند. اوباما در چند عرصه بازنده است. یکی از عرصه ها اقتصادی است. تولید و اشتغال رونق نگرفت و این ضربه ای به اوباما وارد کرد. او در مسایل اقتصادی کارنامه موفقی نداشت، هرچند کارنامه اقتصادی او بهتر از زمینه های دیگر است. مساله دیگر مهاجرت بوده که نتوانست نظر مردم آمریکا را جلب کند. از طرفی موضوع ObamaCare _ Health Care_ که تمام قد از آن دفاع می کرد نیز نتوانست مردم آمریکا را متقاعد کند که به حزبش رای دهند. نکته دیگر آن که حزب دموکرات تنها بازنده مجلس سنا و نمایندگان نبود، بلکه در انتخابات فرمانداری ها هم شکست سنگینی را متحمل شد. به همین دلیل به نظر می رسد نارضایتی عمومی از برنامه های حزب دموکرات وجود داشته است. از طرفی حضور مردم پای صندوق های رای نیز بسیار نازل بود به نحوی که گفته شده حدود 20 درصد یا کمتر مشارکت داشتند. البته انتخابات در آمریکا همواره با مشارکت زیر 50 درصد صورت گرفته اما این بار قابل توجه است. به همین دلیل نشان از نارضایتی نسبت به سیاست های اوباما دارد. در آینده اوباما بر سر مسایل داخلی از جمله مهاجرت و درمان با کنگره دچار چالش می شود. زیرا جمهوری خواهان اعلام کردند که این دو مقوله را در دستور کار خود قرار می دهند. در حوزه سیاست خارجی نیز باید تمایز قائل شد. اوباما یکی بر سر مساله داعش و دیگری درخصوص چگونگی برخورد در سوریه و عراق با کنگره چالش خواهد داشت. اختلافات در این حوزه ریشه ای و اساسی تر از موضوع پرونده هسته ای ایران است. جمهوری خواهان اعلام کرده بودند که نباید از عراق خارج می شدند و در سوریه نیز باید نیروی های نظامی پیاده می شد. در مورد پرونده هسته ای مساله متفاوت است. با وجود تندروی های جمهوری خواهان و خط و نشان هایی که برای اوباما می کشیدند ولی در باطن علاقه مند به حصول توافق با جمهوری اسلامی هستند. اما به دلیل این که طی چند ماه آینده در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قرار می گیریم، این موضوع محل مجادله و مناقشه آمیز میان دو گروه خواهد بود، گرچه جمهوری خواهان در ظاهر بسیار تند برخورد کرده و  چهره جنگ طلب از خود نشان می دهند اما در عرصه جهانی عملگراتر از دموکرات ها هستند. برای مثال موضوع سپر موشکی که در زمان بوش صحبت شد، هیچ گاه اجرا نشد، اما دموکرات ها آن را اجرا کردند. در مورد خلع سلاح هسته ای میان آمریکا و روسیه نیز در زمان جمهوری خواهان به نتیجه رسید. بنابراین توافقات بزرگ در زمان جمهوری خواهان صورت گرفت. در مورد ایران و آمریکا نیز بیشترین تحریم های اعمال شده توسط دموکرات ها صورت گرفته است. از تحریم داماتو تا الآن. بیشترین اجماع بین المللی علیه ایران توسط اوباما انجام شد. دموکرات ها بیشتر در چارچوب تئوری و بحث های حقوق بشری خود را گرفتار کرده اند. به نظرم اگر جمهوری خواهان به صورت یکپارچه چه در کنگره و چه در ریاست جمهوری حضور داشتند، توافق بزرگ میان ایران و 1+5 بسیار موثرتر بود. نگرش جمهوری خواهان به توافق هسته ای اصالت دار نیست؛ بدین معنا که بخواهند مشکل ایجاد کنند. آن را ابزاری در دست خود برای تحت فشار قرار دادن اوباما می دانند. باید دید اوباما چه میزان توان برای دنبال کردن اراده خود را دارد.

تا چه حد امکان دارد دموکرات ها برای جبران شکست خود در انتخابات اخیر، در انتخابات ریاست جمهوری گزینه  مورد مقبول جمهوری خواهان را معرفی کنند؟ چهره ای مانند خانم هیلاری کلینتون.

احتمال این مساله زیاد است. آنها باید بر روی فردی کار کنند که بتواند در فضای نامطلوب سیاسی دموکرات ها برنده باشد. ولی باید اول در مبارزات درون  حزبی چهره موفقی را ارایه دهند. باید صبر کرد.

جمهوری خواهان ارتباط نزدیکتری با لابی صهیونیستی دارند. به همین دلیل در فرایند مذاکرات نیز شاهد اظهارنظرهایی مبنی بر سنگ اندازی هایی بوده ایم. اکنون با یک دست شدن کنگره، شاید کار دموکرات ها برای دست یابی به یک توافق جامع دشوار تر شود. تا چه حد امکان دارد در زمان تعیین شده توافقی حاصل نشود؟

یک بخش قضیه درست است. از طرفی شاهدیم که همه اسرائیلی ها و هم سعودی ها بر روی انتخابات میان دوره ای کنگره برای به قدرت رسیدن جمهوری خواهان هزینه های بسیاری کرده اند. البته مساله رژیم صهیونیستی قابل پیش بینی بود اما این که سعودی ها نیز در این زمینه هزینه کنند، نکته قابل توجهی است که رسانه های آمریکایی آن را منتشر کردند. درست است که روابط اوباما و اسرائیل به خصوص با شخص نتانیاهو خدشه دار شد. اما با برگزاری این انتخابات، رژیم صهیونیستی جشن گرفته است. از طرفی هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها می دانند که توان مقابله و مبارزه با جمهوری اسلامی ایران را ندارند. آنها این مساله را در زمان جنگ تحمیلی از طریق رژیم صدام، از طریق تحریم ها، ایذا و اذیت کردن از طریق ترور توسط منافقین و وارد کارزار شدن رژیم صهیونیستی آزموده اند. می دانند که رژیمی که در همه عرصه ها شکست خواهد خورد، رژیم صهیونیستی است. دلیل نیاز به توافق نیز همین مسایل است. اگر تصور می کردند با فشارهای کوتاه مدت و میان مدت، مساله هسته ای ایران جواب می داد، فشارهای خود را برای به دست آوردن نتیجه مورد نظر افزایش می دادند. توجه اثر عکس فشارها شده اند و مساله  از قضا سرکنگبین صفرا فزود، است. اگر جمهوری خواهان بر حزب دموکرات فشار می آورند به این خاطر است که به عنوان ابزاری برای فشار بر حزب دموکرات استفاده کنند. در حال حاضر اوباما درخواست 3 میلیارد دلار اعتبار برای مبارزه با داعش کرده است، چه بسا کنگره از این اهرم استفاده کرده و چنین بودجه ای را تامین نکند. و با تحت فشار قرار دادن اوباما توافقی که مورد پسند آنهاست را به دست آورد. هرچند اوباما می تواند بدون توجه به کنگره پیش برود. اما ممکن است بعد از توافق مشکلات بروز کند. یعنی تعلیق و لغو برخی تحریم ها نیازمند مصوبه کنگره است که در این صورت اوباما دچار چالش شود. شاید اوباما بتواند تا چند ماه کنگره را دور بزند اما پس از آن با اقدامات ایذایی کنگره مواجه می شود. لازم است اوباما موضوع را در تصویر بزرگتری ببیند. یعنی تنها موضوع هسته ای نیست که ممکن است چالشی میان کنگره و اوباما باشد، بلکه موضوعاتی مانند داعش و دیگر لوایح نیاز به مصوبه کنگره دارد. به همین دلیل اوباما ناچار به بده بستان با کنگره است. ممکن است در این میان منافع جمهوری اسلامی ایران قربانی شود. در این صورت اوباما نتواند به قول خود در مورد مواردی را که پای مذاکره امضا کرده، عمل کند. مذاکرات مسیر خود را طی خواهد کرد. اگر عزم جذب باشد، توافق حاصل می شود. البته بر این عقیده ام آن چیزی که می تواند مشکل ساز باشد، خود اوباماست نه حزب او. یعنی پیشنهادهایی که او ارایه می کند، مشکل ایجاد کند. برخی مقامات اروپایی و حتی جان کری اظهاراتی را مطرح کرده اند، که نگران کننده است. آنها اعلام کرده اند پیشنهادی به ایران می دهند که ایران می تواند فعالیت صلح آمیز هسته ای خود را تامین کند. درواقع این را می گویند که اگر ایران پیشنهاد را نپذیرفت، خود مسئول است. یعنی از قبل مسئولیت بار شکست را بر گردن ایران می اندازند. در حالی که برعکس است. اگر پیشنهادهایی که ارایه می دهند، به اندازه کافی جذاب و تامین کننده منافع جمهوری اسلامی ایران باشد، مذاکرات به نتیجه می رسد. در غیر این صورت این گونه نخواهد بود. از طرفی معتقدم انتخابات تا حدی اعتماد به نفس تیم مذاکره کننده را پایین آورده است. تیم مذاکره کننده آمریکا باید توافقی را امضا کنند که جمهوری خواهان و همچنین برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را مجاب کند. بنابراین وقتی صحبت از توافق بد می کنند، استنباط این است که منظور توافقی که حقوق ایران را تضمین می کند، است. بنده از توافق بد این را متوجه می شوم که حقوق ایران را به رسمیت بشناسند. و اتفاقا به دنبال توافق بد از نگاه آمریکایی ها هستیم. همان طور که اوباما و جان کری نیز گفته اند بنابه دلایلی مذاکرات باید به نتیجه برسد. شاید آنها تیم ایرانی را تحت فشار قرار دهند که اگر اکنون به نتیجه نرسد، در آینده ممکن است با جمهوری خواهان به نتیجه نرسند. گرچه جمهوری خواهان از ژانویه کار خود را شروع می کنند و ریاست کمیته های مهم در اختیار آنها خواهد بود. طبیعی است که عرصه را برای اوباما تنگ خواهند کرد. اما معتقدم پیش از آنکه عرصه موضوعات خارجی بر اوباما تنگ شود، مسایل داخلی مانند مهاجرت، درمان و مالیات عرصه را بر او تنگ کنند. در حال حاضر اوباما در عرصه های مختلف شکست خورده است. محبوبیت او حدود 40 درصد بوده که بسیار پایین است. حتی محبوبیت بوش پسر بیشتر از او بود. تناقض تیم مذاکره کننده آمریکا را تحت فشار قرار می دهد. از یک طرف اعتماد به نفس  آنها کم شده است، از طرف دیگر خواهان به نتیجه رسیدن مساله هستند و از طرف دیگر باید دستاوردی برای ارایه در داخل داشته باشد.

کنگره جدید اعلام کرده در صورت توافق خوب تحریم ها را بر خواهد داشت. آیا امکان دارد که اوباما برای به دست آوردن اجماع کنگره برای لغو تحریم ها، تا حدودی مذاکرات را به حالت تعلیق درآورد تا چانه زنی خود را با کنگره داشته باشد؟

نه. تصور نمی کنم طرف آمریکایی به دنبال تعلیق مذاکرات باشد. تعلیق برای اوباما شکست بزرگ است. اوباما به دنبال توفیق در کارنامه خود است. ممکن است در برخی مفاهیم کلی توافق صورت بگیرد و جزییات را به آینده موکول کنند. درواقع فرایند مذاکرات مرحله ای صورت گیرد. مذاکرات شکست نمی خورد ولی به نتیجه صد درصد قطعی هم نمی رسد.

دولت اوباما به دنبال تغییر استراتژی از خاورمیانه به شرق آسیا بود. تصور بر این بود که چالش آینده آمریکا در شرق آسیاست نه در خاورمیانه. آیا امکان دارد در آینده رویکرد جمهوری خواهان منجر به تغییر این استراتژی شود و آمریکا حضور قوی تری در خاورمیانه به خصوص حضور نیروهای نظامی را مد نظر قرار دهد؟

استراتژی تعیین شده در آمریکا قابل پیاده کردن نیست. اگر این استراتژی تنها یک شعار و برای فریب افکار عمومی و همچنین بازی کردن در میدان بازی باشد، بحث دیگری است، اما اگر نیت واقعی باشد، جواب نمی دهد. آمریکا یک دولت و یک کشور اسرائیل محور است. مگر کشور اسرائیل محور می تواند استراتژی خود را به هر جای دیگری منتقل کند. اگر قرار باشد کانون توجه خود را از خاورمیانه معطوف به جای دیگری کند، تکلیف رژیم صهیونیستی چه خواهد شد؟ آیا می خواهد آن را رها کند؟ تکلیف فلسطین چه می شود؟ تکلیف کشورهای هم پیمان در حوزه خلیج فارس چه می شود؟ شاید به لحاظ اقتصادی خواهان تمرکز بیشتر در آن منطقه هستند به این دلیل که احساس می کنند چین طی چند سال آینده قدرت برتر اقتصادی خواهد شد. این قابل فهم است. اما این استراتژی قابل پیاده سازی نبوده و اشتباه است. این استراتژی در نطفه مرده است. به طور حتم جمهوری خواهان این استراتژی را دنبال نخواهند کرد. اولویت اول هر حزبی در آمریکا حفظ رژیم صهیونیستی است.

مساله دیگر موضوع مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین است. با توجه به روابط نزدیک اسرائیل با جمهوری خواهان، آینده مذاکرات صلح چه خواهد شد؟

به نظرم دست نتانیاهو برای ادامه جنایات بازتر می شود و فلسطینی ها زیر فشار بیشتری خواهند رفت. ولی به نظر می آید در میدان عمل چیزی عوض نشود. فلسطینی ها راه خود را پیدا کرده و مزه پیروزی های متوالی را چشیده اند. کشورهای عرب و افکار عمومی جهان اسلام فهمیده اند که رژیم صهیونیستی شکست ناپذیر نیست.

روسیه رابطه نزدیکی با اسرائیل دارد، از طرفی اسرائیل هم رابطه خوبی با جمهوری خواهان دارند. این رابطه ها با توجه به حضور یکدست جمهوری خواهان بر کنگره تا بر چالش پیش آمده میان روسیه و آمریکا بر سر مساله اوکراین چه اثری خواهد داشت؟

نسبت به این که لابی صهیونیست بخواهد موضوع روسیه و آمریکا حل شود، شک دارم. حتی شک دارم که این ظرفیت را داشته باشد. روسیه روابط نزدیکی با اسرائیل دارد. به نحوی که در جنگ اخیر و جنایاتی که اسرائیل علیه فلسطینیان مرتکب شد، روسیه موضع گیری نداشته است و هیچ فعالیت جدی برای حل و فصل موضوع به عنوان یک عضو موثر در شورای امنیت انجام نداد. خود را وارد معرکه نکرد. با یک سکوت رضایت گونه، تحولات فلسطین را دنبال کرد. با این حال اعتقاد دارم که اسرائیل بدش نمی آید که از اختلاف و جنگ سرد میان آمریکا و روسیه، به نفع خود استفاده کند. روس ها نیز اعلام کرده اند که با وجود پیروزی جمهوری خواهان انتظار روابط بهتر با آمریکا را نخواهد داشت. یکی از جاهایی که اوباما تحت فشار قرار خواهد گرفت نوع برخورد با روسیه و چگونگی نگرش به اوکراین خواهد بود.

تا چه حد امکان دارد جمهوری خواهان اوباما را وادار کنند که در مبارزه با داعش اقدام به پیاده سازی نیروهای زمینی کند؟

فکر نمی کنم و شک دارم موفق شوند. به هر حال برنامه اوباما این بوده و اگر این را بپذیرد افکار عمومی آمریکا نمی خواهد که با اعزام نیروی نظامی باز جنازه سربازان به کشور بیاید. تصور می کنم نتوانند موفق شوند.

موضوع دیگر آنکه عمان به عنوان محل مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا بود. پس از برگزاری نشست های مختلف هسته ای ایران و آمریکا در محل های دیگر اینک در روز نهایی باز مذاکرات در عمان صورت می گیرد. جایگاه عمان در فرایند مذاکرات چیست؟

مذاکرات در مکان های مختلف از ترکیه تا ژنو، وین ، قزاقستان و حتی نیویورک برگزار شد. بنابراین می تواند در هر کجایی باشد. ولی به نظرم عمان متفاوت است. این کشور روابط خوبی با ایران دارد. و نوع روابط عمان با ایران در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس متمایز است. بنابراین می تواند نقش داشته باشد. از طرفی سلطان قابوس و هیات حاکمه عمان علاقه مند به حل پرونده هسته ای ایران هستند. آنها مانند دیگر کشورهای عربی نگاه نمی کنند. بنابراین عمان می تواند نقش داشته باشد اما نقشش محدود است. نه به عنوان میانجی بلکه به عنوان میزبان می تواند آن جایی که لازم است، مداخلاتی داشته باشد. مذاکرات محرمانه در زمان وزارت آقای صالحی و دوبار در عمان صورت گرفت. در آن زمان دخالت عمان بیشتر بود اما الان محدودتر است. گرچه می تواند به عنوان یک کاتالیزور عمل کند. این مساله بیشتر به این بر می گردد که آمریکایی ها تا چه میزان حقوق ایران را به رسمیت می شناسند. اگر اختلافات جزئی باشد عمان می تواند نقش ایفا کند اما اگر اختلافات بر سر مسایل کلان، جدی و حقوق اساسی ایران باشد، طبیعی است که نه عمان و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند چندان اثرگذار باشد.

انتشار اولیه: شنبه 17 آبان 1393 / انتشار مجدد: پنج شنبه 22 آبان 1393

کلید واژه ها: آمریکا اوباما کنگره انتخابات حمیدرضا آصفی


نظر شما :