آمریکا به هرحال وارد جنگ زمینی در سوریه خواهد شد
آرون دیوید میلر، مشاور شش وزیر خارجه آمریکا از سال 1988 تا 2003 که اکنون به عنوان پژوهشگر سیاست عمومی در اندیشکده «وودرو ویلسون» (یکی از برجسته ترین اتاق های فکر در ایالات متحده) در واشنگتن مشغول به کار است در یادداشتی برای فارن پالسی پنج دلیل اینکه چرا ماموریت گسترش یافته برای حمله به قاتلان جیمز فولی در سوریه بی نتیجه خواهد بود و چرا به هرحال این اتفاق رخ خواهد داد را مطرح کرده است.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، میلر می نویسد: هر روز اخبار ناراحت کننده از جدیدترین اشغالگری های داعش به گوش می رسد. اخبار داغ هفته پیش به سد موصل در عراق مربوط می شد؛ امروز، پایگاه هوایی رقه در سوریه سقوط می کند. در این میان کمپین هوایی آمریکا علیه مواضع داعش همچنان ادامه دارد.
اما حتی دولت اوباما هم می داند که نمی تواند داعش را با شلیک تعدادی بمب 500 پوندی به خاک عراق شکست دهد. سوراخ های بسیاری وجود دارد و فضای مانور نیز بسیار گسترده است، با این حال به نظر می رسد واکنش کاخ سفید، انجام حملات بیشتر و شروع حملات جدید از هر دو سوی مرز سوریه- عراق است.
باراک اوباما هنوز یک رئیس جمهور خطرگریز است، به خصوص زمانیکه پای استفاده از گزینه نظامی در خاورمیانه به میان کشیده شود. اما واقعیات صحنه نبرد، منطق این وضعیت و محاسبات خود اوباما به طور سرکشی وی را به استفاده از نیروی هوایی در سوریه نزدیک می کند.
در اینجا به پنج دلیلی که چرا این ایده، چندان هم مطلوب نیست اشاره شده: در گام نخست اجازه دهید نگاهی اجمالی به جنبه های منفی حمله به سوریه داشته باشیم. و پس از آن دلایلی که بر اساس آنها رئیس جمهوری آمریکا به هرحال دست به چنین اقدامی خواهد زد را عنوان می کنیم.
1.سوریه، عراق نیست: آمریکا در عراق دارای چندین مزیت است که حمله هوایی علیه داعش را از نظر منطقی تاثیرگذار می کند، از جمله متحدان قابل اعتماد کُرد؛ امکان حمایت از نیروهای دفاعی عراقی آموزش دیده به دست آمریکا؛ دارایی های اطلاعاتی؛ نیروی ویژه زمینی آمریکا؛ و دست کم شانسی برای ایجاد آشتی سیاسی در بغداد که می تواند نارضایتی و بیزاری سنی های عراقی که حال به منبع ارتزاق داعش تبدیل شده اند را به دنبال داشته باشد.
سوریه هیچ یک این شرایط را ندارد. و هیچ کدام نیز به زودی ممکن نمی شوند، حتی اگر آمریکا آموزش و تجهیز میانه روهای سوری یا ایجاد یک نیروی نظامی کاملا جدید را جدی بگیرد. والبته سوریه در این زمینه همواره دید منفی داشته و مشاهده چنین تغییری در حال حاضر سخت است.
2.حملات هوایی بی ثمر خواهد بود: بمب های 500 پوندی آمریکایی برای اینکه شانسی برای هدفگیری دقیق نیازمند متحدان داخلی در خاک سوریه هستند تا مناطق و اطلاعات دقیق را در اختیارشان قرار دهند. حملات هوایی که در بیابان های گسترده لیبی در طول مداخله 2011 شاهدش بودیم، در مقابل شبه نظامیانی که در مناطق باز متمرکز هستند و حرکت می کنند خیلی بهتر جواب می دهد تا در مقابل شبه نظامیان داهلی که در یک منطقه ریشه دوانده اند. برای مثال رقه، مقر خلیفه داعشی را در نظر بگیرید. هیچ راهی وجود ندارد که یک حمله هوایی در این محیط شهری و پرجمعیت نتیجه بدهد.
میلر در ادامه نوشت: این ایده که یک کمپین بمباران به تنهایی بتواند داعش در سوریه را ردیابی کند، چه برسد به اینکه بخواهد این گروه را شکست دهد، توهمی بیش نیست. و من این حرف را با آگاهی نسبت به تمام نقطه ضعف های داعش می گویم: ایدئولوژی حاکم که بیگانه ساز است؛ مخالفان ضعیف یا عدم وجود مخالف؛ و نبود ریشه های عمیق و مشروعیت در سوریه. با این حال این گروه تروریستی نه تنها از اقدامات اخیر بشار اسد علیه سنی ها، بلکه از سیاست های نامطلوب نوری المالکی، نخست وزیر سابق عراق در قبال سنی ها حمایت هایی را جلب کرد.
اگر فکر می کنید که بدون یک کمپین زمینی کامل چه از طرف آمریکا و چه از طرف متحدانش، و بدون ظهور یک حکومت خوب و باثبات در هر دو طرف مرز عراق و سوریه می توان داعش را شکست داد یا به عقب راند، کاملا در اشتباه است.
3.مردم آمریکا علاقه ای به این کار ندارند: نظرسنجی ها نشان می دهد اکثر آمریکایی ها از سیاست خارجی اوباما راضی نیستند. چه کسی هست؟ سیاست خارجی وی آشفته است و به نظر می رسد خالی از هرگونه استراتژی است. تلاش برای کسب حمایت از یک جنگ زمینی دیگر در عراق (و یا سوریه) با هدف پرآب و تاب پایان دادن به درگیری ها، از نظر سیاسی محبوبیتی نخواهد داشت و یا حتی عملی نخواهد بود. نگاهی به واکنش کنگره در سال 2013 زمانیکه درخواست مجوز حمله محدود به سوریه در پاسخ به استفاده از تسلیحات شیمیایی مطرح شد، بیاندازید. این کار عملی نشد.
تنها مسئله ای که ممکن است نوعی اجماع سیاسی برای تقویت استراتژی نظامی جامع جهت شکست داعش را ایجاد کند، حمله زمینی به خاک کشور هدف است. اما با توجه به تجربه ناراحت کننده ما در عراق، مسئله چشمگیری باید رخ داده باشد که پاسخی بیش از یک واکنش تاکتیکی را توجیه کند. می توانید هرچه قدر که می خواهید اوباما را برای ظهور گروهی مانند داعش سرزنش کنید، اما سیاست های نامطلوب روسای جمهوری پیشین آمریکا درعراق باعث تولد این گروه شد. و حال آمریکایی ها حق دارند که در مورد یک ماجراجویی دیگر در عراق محتاط باشند.
4.سرزمین اصلی با تهدیدی روبرو نیست: تروریسم هنوز تهدیدی استراتژیک برای آمریکا نیست. سال گذشته گزارشی از 17 هزار و 891 تلفات جهانی تروریسم منتشر شد؛ تنها 16 نفر آنها آمریکایی بودند. با وجود آنکه این گروه اعلام کرده که پرچم خود را در کاخ سفید برافراشته خواهد کرد، واقعیت این است که احتمال اینکه تهدیدی از سوی داعش متوجه سرزمین اصلی باشد، بسیار اندک است. اما با پول، تجهیزات، پاسپورت ها و جنگجویان خارجی که داعش به دست آورده، این گروه به وضوح آمریکا و متحدانش را به خطر می اندازد.
قتل جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی توسط داعش شاید با حادثه 11 سپتامبر برابری نکند اما یکی از مقامات سابق سیا هشدار می دهد که داعش علیه آمریکا اعلام جنگ کرده است. اما به عقیده من تعداد افرادی که گمان می کنند اوباما باید رای انتقام مرگ یک آمریکایی، حمله نظامی گسترده به سوریه داشته باشد، اندک است.
5. اسد هنوز دوست آمریکا نیست: طی چهار سال اخیر چیزی تغییر نکرده است. هر کمپینی برای تضعیف داعش، کمکی به بشار اسد است. برخی تحلیل گران مدعی هستند که داعش در واقع ساخته دست رژیم اسد است و از بی رحمی این گروه تروریستی برای ارسال پیام به دشمنان خود در واشنگتن استفاده می کند.
صف آرایی منافع آمریکا و رژیم سوریه در یک خط، حتی اگر مستقیم نباشد، حقیقتی ناخوشایند است اما تعجب آور نیست. هیچ کس خواستار اتحاد آمریکا با اسد نیست اما به نظر می رسد واشنگتن این واقعیت را که رژیم وی پابرجا خواهد ماند را پذیرفته است.
***
حال فرض کنید که اوباما با تمامی این شرایط کنار بیاید. و ما به خوبی می دانیم که وقتی بحث سوریه پیش می آید، وی خطرگریز است. پس چرا من تا این اندازه از اینکه اوباما بالاخره اقدام خواهد کرد، مطمئنم؟
نخست اینکه، نگاهی به صحبت هایی سرسختانه ای که اخیرا مطرح می شوند، داشته باشید: بیانیه غم انگیز رئیس جمهوری که طی هفته گذشته در پی سربریدن وحشیانه فولی مطرح شد؛ اظهارات چاک هگل، وزیر دفاع آمریکا مبنی بر اینکه داعش تهدید قریب الوقوعی برای منافع آمریکا است؛ و ارزیابی صریح مارتین دمپسی مبنی بر اینکه شکست داعش نیازمند اقدام نظامی در سوریه است. همه اینها پایه های گفتمانی یک جنگ بسط یافته را بنا می کنند.
اگر تنها یک حوزه باشد که این رئیس جمهور تمایلی برای خطرپذیری از خود نشان داده باشد، آن در حفاظت از ایمنی وامنیت مردم آمریکا است. این مسئولیت نهایی یک رئیس جمهور است و بسیاری از مسائل در سایه آن قابل توجیه و توضیح است.
متاسفانه هیچ پاسخ کوتاه مدتی برای داعش چه در عراق و چه در سوریه وجود ندارد. تعدادی بمب- یا شاید چند صد بمب- ممکن است بتواند جان مردم بی گناه را نجات دهد اما چیزی بیش از این نخواهد بود. یک استراتژی درازمدت تجهیز، تعلیم و مسلح کردن متحدان، رسیدگی به ناکارآمدی سیاسی عراق، گزینه های درازمدتی هستند.
و عجیب اینکه، این مسئله شاید مهمترین دلیل قانع کننده ای باشد که باراک اوباما را مجبور به انجام اقدامی جدی در سوریه می کند.
با توجه به اینکه واشنگتن نمی تواند در حاشیه بنشیند و منتظر نتایج یک رویکرد دراز مدت باشد، هرآنچه در توان داشته باشد را انجام خواهد داد: یافتن راه میانه. میدان نبرد گسترش خواهد یافت و حملات هوایی در سوریه انجام خواهند شد. آیا این برنامه فاقد استراتژی است؟ بله اما چه بخواهید و چه نخواهید این اتفاق رخ خواهد داد.
نظر شما :