در صورت اصرار بر ممنوعیت فعالیت سیاسی اخوان المسلمین
حذف اخوان به تشدید افراط گرایی منتهی خواهد شد
دیپلماسی ایرانی: دولت ژنرال السیسی به همراه عربستان همچنان بر حذف اخوان از منطقه و محدود کردن فعالیت های این گروه اسلامگرا اصرار دارند. در مقابل ترکیه، قطر و تونس همچنان به حمایت های خود از اخوان ادامه می دهند. مصر از آمریکا خواسته تا اخوان را در فهرست گروه های تروریستی قرار داد، اما تا کنون پاسخ مثبتی از سوی آمریکا دریافت نکرده است. از این رو کارشناسان معتقدند حذف و محو اخوان المسلمین، به عنوان جنبش فراملی و بزرگترین گروه سیاسی سنی در جهان به سادگی امکان پذیر نیست. این کارشناسان هرچند ظهور دوباره اخوان را طی کوتاه مدت ممکن نمی دانند اما بر این باورند که در صورت توفیق یا عدم توفیق نظامیان شاید در آینده شاهد دو رویکرد اخوانی باشیم: یکی اخوان عملگرا و معتدل و دیگری اخوان افراطی که خواهان مبارزه با وضع موجود است. در عین حال ثبات و امنیت در کشوری مانند مصر که پایگاه اصلی اخوان است، زمانی میسر خواهد بود که مثلث اخوان، ارتش و لیبرال ها برقرار و میان آنها تعادل برقرار باشد. در خصوص سرنوشت اخوان با توجه به گروه بندی های منطقه ای با دکتر احمد بخشی کارشناس مسایل شمال آفریقا گفت وگویی داشتیم که در زیر می خوانید:
در حال حاضر عربستان مخالف و ترکیه، قطر و تونس به عنوان حامیان اخوان شناخته می شوند. به نظر شما کدام یک از این کشورها می توانند با به کرسی نشاندن حرف خود در سرنوشت منطقه ای اخوان تاثیرگذار باشند؟
در بین کشورهای منطقه نمی توان سیستم حکومتی خاصی را در نظر گرفت. زیرا باید منتظر تحولی در کشورهای عربی یا همانند آن چیزی که در مصر روی داد باشیم. یعنی نقش نظامیان در فرایند دموکراسی یا توسعه اقتصادی. با این حال نمی توان چنین نقشی را برای کشورهای عربی خلیج فارس متصور شد، زیرا همچنان ساز و کار حکومت بر اساس ساز و کار نهادگرایی است. به عنوان نمونه در خصوص بحران غزه شاهد بودیم که با توجه به اینکه مساله فلسطین در حقیقت مساله تمام کشورهای اسلامی است اما مصر به ایفای نقش منطقه ای خود در این خصوص پرداخت اما عربستان عملا کاری نکرد. این اقدام مصر هم به دلیل ایفای نقش منطقه ای نظامیان و همچنین نشان دادن تفاوت در ساختار حکومت در قبال عربستان بود. در واقع مصر با حضور نظامیان به دنبال ایجاد گفتمان جدیدی است که هم گویای کارکرد منطقه ای و سازندگی این کشور و هم نشان دهنده نقش بزرگتری باشد که ایفا می کند.
با توجه به قطب بندی های صورت گرفته میان کشورها مبنی بر حمایت یا عدم حمایت از اخوان، چه جایگاهی را برای این جریان در معادلات آتی منطقه ای قایل هستید؟
با توجه به اینکه اخوان نتوانست در مدت زمان حاضر در راس هرم قدرت در مصر کارآیی لازم را داشته باشد ریال پیش بینی می شود که این گروه در چند سال آینده هم نتواند دستاورد و یا کارکرد خاص دیگری را برای خود رقم بزند. اما این انتظار وجود دارد که در صورت بروز اشتباهاتی از سوی نظامیان با گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی ، اخوانی ها بتوانند مساله احیای خود را مطرح و کارکرد خاصی را برای خود تعریف کنند. البته فراموش نکنیم که اخوان به دلیل عملکردی که از خود در زمان دولت محمد مرسی نشان داد، نه مقبولیت عمومی جامعه را به همراه دارند و نه مشروعیت کارکردی. در کشورهای دیگر نیز اخوان به دلیل پیوستگی که با پایگاه اصلی خود یعنی مصر داشتند، یا پایگاه حکومتی را از دست داده یا نتوانستند چندان فعالیت چشمگیری داشته باشند. برای نمونه در تونس با لیبرال ها ائتلاف تشکیل دادند و در لیبی نیز نتوانستند فعالیت کنند. اخوان در کشورهای عربی مانند امارات و عربستان نیز سرکوب شدند. حتی اخوانی ها در ترکیه نیز آن گونه که انتظار می رفت، به دلیل فعالیت های این گروه در شمال آفریقا، نتوانستند عملکرد خاصی داشته باشند. اگر چنانچه در آینده بار دیگر اخوان ظهور پیدا کند، ما شاهد ظهور سبک سیاسی همانند ترکیه خواهیم بود: اخوان اعتدالی یا گروهی که بتواند با سیستم کار کند. هرچند امکان دارد از درون این اخوان، انشعابی افراطی نیز به وجود بیاید. اما همه اینها به بازخورد دولت های شمال آفریقا و دولت های نظامیان بستگی دارد. اگر کارکرد نظامیان مطلوب باشد و مورد حمایت بخشی از جامعه بوده و مردم نیز تحولات را لمس کنند، اخوان بیشتر به سمت فعالیت های اقتصادی پیش خواهد رفت و کمتر به فعالیت های ایدئولوژیک گرایش پیدا می کند.
آیا اخوان برای بقا وادار به پیوستن به یکی از بلوک های منطقه ای موافق خود خواهد شد؟
نمی توان پاسخ قطعی به این سوال داد. این به بازخورد گروه های موجود و سیاستگذاری های کشورهایی مانند مصر مربوط می شود. اگر نظامیان و دولت السیسی بتواند درعمل ، ثبات و امنیت را برای مردم به ارمغان آورد، شاید اخوان تا یک دهه، نتواند فعالیتی داشته باشد و تنها به همراهی سیستم ادامه دهد. این بدان معنا است که اخوان درون سیستم حل خواهد شد. به عبارتی شاهد اخوان معتدلی خواهیم بود که بتواند به تدریج فعالیت های سیاسی حتی برای ورود به مجلس داشته و کرسی هایی را به دست آورد و به شکل یک فراکسیون عمل کند. اما اگر نظامیان موفق نشوند، ممکن است اخوان به سمت افراط پیش برود. همان چیزی که طی شش ماه اخیر در مصر شاهد آن بودیم. اما افراط گری اخوان نه در سطح داخلی، نه منطقه ای و نه بین المللی پذیرفتنی نخواهد بود. به همین دلیل اخوان بیشتر به سمت بازنگری خواهد رفت: بازنگری در مجموعه فعالیت های ایدئولوژیک، اقتصادی، و نهادگرایی.
گروه بندی های اخوانی یعنی، حمایت های ترکیه، قطر در مقابل مخالفت های عربستان چه پیامدهایی را برای منطقه در پی خواهد داشت؟
اول اینکه همین مساله موجب بلوک بندی های منطقه ای می شود و ما در درون یک سازه جغرافیایی به نام خاورمیانه و شمال آفریقا شاهد واگرایی خواهیم بود. بدین معنا که نوع سیاستگذاری ها با یکدیگر متفاوت و شاهد جناح بندی هایی مبنی بر حامیان وهابیت از یک طرف و حامیان اخوان از طرف دیگر خواهیم بود. این جناح بندی نیز وضعیت آنارشی را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد. این مساله حداقل تا زمانی که رقابت هست، وجود خواهد داشت. اما به نظر می رسد نظام بین الملل با توجه به تحولات سوریه و عراق و ظهور گروه تروریستی مانند داعش که آبشخور آن از وهابیت و برخی کشورهای خلیج فارس است، به دنبال بازنگری در ساختار بین الملل باشد. این بازنگری به تدریج عربستان را وادار به ایجاد فرایندی دموکراتیک خواهد کرد؛ البته دور از ذهن است اما به نظر می رسد با روی کار آمدن فرد جدیدی جایگزین ملک عبدالله، شاهد فرایند اعتدال در عربستان باشیم و این کشور از حالت افراطی خارج و دست از حمایت هایش از گروه های تروریستی بردارد. از این رو این امر موجب می شود وزنه منطقه به سمت ترکیه و قطر پررنگ تر شود. البته این به معنای حمایت صد درصدی از اخوان در مصر نخواهد بود؛ بلکه اخوان اعتدالی که از ایدئولوژی فاصله گرفته و به سمت فعالیت های اقتصادی سوق پیدا کرده است. هرچند این یک فرایند دراز مدت است اما به نظر می رسد برنامه آینده آمریکا نیز همین مساله خواهد بود. با پایان ریاست جمهوری باراک اوباما هم مساله مبارزه با تروریسم دچار تغییر جغرافیایی خواهد شد. یعنی مساله جهانی همچنان مبارزه با تروریسم خواهد بود اما جغرافیای مبارزه با تررویسم علاوه بر افغانستان و پاکستان، به سمت کشورهای عربی خلیج فارس به خصوص عربستان نیز حرکت خواهد کرد. اگر چنین چیزی به وجود آید، عربستان دچار یک سری تغییرات ایدئولوژیک خواهد شد که کارگزار جدید می تواند ساختار عربستان را در حوزه اندیشه، قدرت و تاثیرگذاری منطقه ای دگرگون کند. البته نقشی که ترکیه و مصر بازی خواهند کرد، عربستان را به تدریج وادار می کند که به این سمت گرایش پیدا کند. تا بر این اساس بتوانند نقش برادر بزرگتر را از او گرفته و توازن منطقه ای را به نفع خود به پیش ببرند.
سفر هیات آمریکایی به مصر موجب شد که مخالفان اخوان خواهان این باشند که اخوان را در فهرست گروه های تروریستی قرار دهد، آیا آمریکا به خواست مصر در این باره تن می دهد؟
به نظرم خیر. گرچه ممکن است در خود مصر با توجه به رویکرد ایدئولوژیکی اخوان در مقابل نظامیان یا گروه هایی که بر مسند قدرت هستند، به عنوان گروه تروریستی معرفی شود، اما نه آمریکا و نه کشورهای دیگر خواهان قرار دادن اخوان در فهرست گروه های تروریستی نیستند. از طرفی ساختار سیاسی مصر نمی تواند بدون مثلث اخوان، نظامیان و لیبرال ها پایدار بماند. ارتش به تدریج می پذیرد که بخشی از اخوان را با خود همراه کند، همانطور که لیبرال ها را با خود همراه کردند. تا زمانی که تعادل میان این مثلث نیز برقرار نشود، نمی توان گفت که در مصر امنیت بر قرار شده و توسعه می یابد. هرچند ممکن است طی پنج یا ده سال آینده اخوان دچار اضمحلال یا فعالیت های زیرزمنی شود اما به تدریج مطابق با واقعیت حاضر می شوند. در این صورت ما با دو اخوان رو به رو هستیم، اخوانی که خواهان مبارزه با وضع موجود است، و اخوانی که خواهان همکاری است. اسلامگرایان در مصر حذف شدنی نیستند.
اگر آمریکا به درخواست مصر پاسخ مثبت دهد، مابه ازایی که آمریکا از مصر خواهد چیست؟ آیا مصر توان پاسخ دادن به نیازهای آمریکا را دارد؟
به نظرم فضای جامعه و منطقه دچار افراط و تفریط می شود. دغدغه آمریکا در منطقه حفظ امنیت اسرائیل است. هرچند که نظامیان اعلام کردند که به قرارداد کمپ دیوید پایبند هستند. اما اگر بخواهند اخوان را در فهرست گروه های تروریستی قرار دهند، ممکن است فضای جامعه به سمت جابه جا شدن مثلث پیش برود و زمانی شاهد ثبات نظام بین المللی و منطقه ای هستیم که هارمونی وجود داشته باشد. در صورت حذف اسلامگرایان در مصر این هارمونی به هم می ریزد و فضا به سمت افراط گرایی پیش خواهد رفت. افراط گرایی نیز همان وضعیتی است که اکنون در سوریه و عراق شاهدیم. دولت مصر می خواهد کارکرد خود را علاوه بر مساله امنیت به سمت توسعه و توزیع منابع پیش ببرد، بر همین اساس نمی خواهد به سمتی برود که تنها معطوف به مبارزه با اسلامگرایان باشد، زیرا در این صورت دیگر نمی تواند به وجه توزیع منابع و کسب در آمد بپردازد. عین حال که حوادث غزه نشان داد که وجه اسلامگرایی هنوز در بنده دولت مصر وجود دارد زیرا آنها همچنان مساله اسلامگرایی را دارند و به دنبال ارهکاری برای حل مساله غزه هستند. به همین دلیل می خواهند با نظام بین الملل کنار بیایند. در نتیجه سعی بر حفظ مثلث خواهند داشت. بر این اساس اگر حذف اسلامگرایان را به عنوان یک خواسته بین المللی در دستور کار قرار دهند و فراتر از بحث های داخلی پیش بروند، ممکن است مطالبات فرامنطقه ای به وجود بیاید و اخوان نیز در برخی کشورهای منطقه تحرکاتی را انجم دهند.
انتشار اولیه: جمعه 10 مرداد 1393 / انتشار مجدد: 22 مرداد 1393
نظر شما :