نگاه فرید زکریا به ریشه ناامنی‌های عراق:

مالکی ایران را به امریکا ترجیح می‌دهد

۳۱ خرداد ۱۳۹۳ | ۱۶:۳۴ کد : ۱۹۳۴۳۸۱ خاورمیانه یادداشت
نویسنده خبر: فرید زکریا
در سرتاسر منطقه از عراق گرفته تا سوریه گروه های مسلح سنی را می بینیم که تصمیم گرفته اند علیه نیروهای غیرسنی که از نظر خودشان آنها را سرکوب کرده اند قیام کنند.
مالکی ایران را به امریکا ترجیح می‌دهد

دیپلماسی ایرانی: احتمال اینکه عراق به نقطه سرنوشت سازی برسد به شدت در حال افزایش است. نیروهای مخالف دولت قوی تر، مجهزتر و سازماندهی تر شده اند و اکنون با در اختیار داشتن تسلیحات، مهمات و صدها میلیون دلار پول نقدی که از تصرف موصل – دومین شهر بزرگ عراق- به دست آوردند خود را تقویت خواهند کرد. این سوال به ناچار در واشنگتن مطرح است که چه کسی بازنده معادلات در عراق است؟

هر زمانی که ایالات متحده این سوال را پرسیده است – همانطور که در دهه 1950 با چین یا دهه 1970 با ویتنام انجام داد- مهمترین نکته برای یادآوری این بوده است: حاکمان محلی. ملی گرایان چینی و دولت ویتنام جنوبی دچار فساد، ناکارآمدی و ضعف بودند و همچنین نتوانستند فراگیر باشند. این داستان در مورد عراق هم صدق می کند. اولین پاسخ برای این سوال این است: نخست وزیر نوری المالکی بازنده عراق است.

آقای نخست وزیر و هم حزبی های وی در قدرت، با عدم مشارکت سنی ها در قدرت و استفاده از ارتش، نیروهای پلیس و شبه نظامیان برای حذف رقبای خود رفتاری قلدرمآبانه داشتند. در حقیقت شورشی که دولت مالکی این روزها با آن روبرو است کاملا قابل پیش بینی بود چرا که پیش از این هم اتفاق افتاده بود. از سال 2003 به بعد عراق با شورش سنی ها روبرو شد که این شورش در نهایت توسط ژنرال پترائوس برطرف شد. وی در آن زمان به روشنی گفت که هسته اصلی استراتژی وی سیاسی و مبتنی بر مشارکت دادن قبایل و شبه نظامیان سنی بوده است.

یکی از مقامات امریکایی که در زمان دولت بوش به شدت درگیر موضوع عراق بود به من گفت: "مالکی نه تنها تلاشی برای تقسیم قدرت در مقیاس گسترده نکرد بلکه با نادیده گرفتن تمام موافقنامه ها در این زمینه، پرداخت های مالی به قبایل و شبه نظامیان سنی را متوقف کرد و مقامات رسمی سنی را تحت پیگرد قانونی قرار داد." معاون رئیس جمهور و وزیر اقتصاد عراق جزو این افراد بودند.

اما مالکی چگونه توانست به نخست وزیری عراق برسد؟ وی محصول یک سری از تصمیمات لحظه ای دولت بوش بوده است. دولت امریکا پس از اینکه با تعداد نیروی نظامی به عراق حمله کرد، چیزی که تام ریک آن را بدترین نقشه جنگ در تاریخ امریکا می  نامد، نیاز داشت که متحدانی محلی برای خود پیدا کند. آنها به سرعت تصمیم گرفتند که مراکز حاکمیتی سنی را نابود کرده و احزاب مذهبی تندروی شیعی که مخالف صدام حسین بودند را تقویت کنند. این به این معنی بود که ساختار قدرت سنی که برای قرن ها در این منطقه بودند دچار فروپاشی شد. تبعات این حرکت یعنی انحلال ارتش، از بین بردن بروکراسی و پاکسازی سنی ها به طور کلی بیشتر از تبعات خود تهاجم امریکا بود.

این آشفتگی ها در خاورمیانه اغلب جنگ طایفه ای نامگذاری می شوند. اما واقعا بهتر است آن را " شورش اهل سنت" توصیف کرد. در سرتاسر منطقه از عراق گرفته تا سوریه گروه های مسلح سنی را می بینیم که تصمیم گرفته اند علیه نیروهای غیرسنی که از نظر خودشان آنها را سرکوب کرده اند قیام کنند. دولت بوش اغلب، اقدامات خود را با اشاره به اینکه چون شیعیان اکثریت عراق را تشکیل می دهند حق حاکمیت با انهاست توجیه می کرد. اما حقیقت این است که مرزهای این کشور نفوذپذیر است و با وجود اینکه شیعیان جمعیت زیادی در عراق هستند اما در کل خاورمیانه یک اقلیت به حساب می آیند. این حمایتی است که از خارج از کشور وجود دارد، مکان هایی مختلفی از عربستان سعودی گرفته تا ترکیه که این شورش های اهل سنت را تقویت و حمایت می کنند.

اگر دولت بوش مستحق سهمی به عنوان مقصر اتفاقات عراق است، پس دولت اوباما و تصمیم وی برای خارج کردن نیروهای امریکایی از این کشور تا اواخر سال 2011 چقدر در این اوضاع نقش دارند؟ من ترجیح می دادم تعدادی نیروی نظامی امریکایی در عراق می دیدم که برای پیشگیری از فروپاشی این کشور تلاش کنند. اما بگذارید به یاد آوریم که چرا این نیروهای در حال حاضر در آنجا حضور ندارند. مالکی از ارائه تضمین هایی که همه کشورهای میزبان نیروهای ایالات متحده پیشنهاد می کنند امتناع کرد. برخی از مفسران دولت اوباما را برای مذاکرات بد یا حتی نه چندان مستحکم سرزنش می کند و این موضوع درست به نظر می رسد. اما این آن چیزی است که یک مقام عراقی زمانی که بحث خروج نیروهای نظامی مطرح بود به من گفت: "این اتفاق رخ نخواهد داد. مالکی نمی تواند اجازه دهد که نیروهای امریکایی در این کشور باقی بمانند. ایران به وضوح این مسئله را برای مالکی روشن کرده است که اولین درخواست آنها این است که هیچ سرباز امریکایی در عراق باقی نماند. و مالکی وام دار ایران است." وی به من یادآوری می کند که مالکی 24 سال را در تبعید به سر برده است که اکثر این زمان را در تهران و دمشق گذرانده است و حزب وی تقریبا در تمام دوران حیاتش مورد حمایت ایران بوده است. در حقیقت دولت مالکی سیاست هایی را پیگیری کرده است که به سود ایران و سوریه بوده است.

در واشنگتن بحث بر سر این است که حمله هوایی موثرتر است یا اعزام نیروهای نظامی اما مسئله واقعی بسیار بزرگتر و یک دهه در حال شکل گیری است. در عراق از غیرقابل دفاع، دفاع می شود.

منبع: واشنگتن پست   / ترجمه : محمدرضا عسگری

انتشار اولیه : دوشنبه 26 خرداد 1393/ باز انتشار: شنبه 31 خرداد 1393

فرید زکریا

نویسنده خبر

فرید رفیق زکریا (به انگلیسی: Fareed Rafiq Zakaria) متولد ۱۹۶۴ در بمبئی، هندوستان، خبرنگار، مقاله نویس، ویراستار نشریه تایم، نظریه پرداز، و از اساتید شناخته شده مسائل سیاست خارجی ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: مالکی دولت بوش عراق


نظر شما :