آیا انتخاب جدید چین پایدار است؟
امپریالیسم بالنده و امپریالیسم میرنده
دیپلماسی ایرانی: سالهای 70-1969 سالهای تعیین کننده در روابط چین و آمریکا بود .علائم بسیار واضحی برای بهتر کردن شرایط واز دوطرف به چشم می خورد .سیاست مداران آمریکایی باب مراودات با چین را آغاز کرده بودند و چینی ها نیز بی تمایل به بهبود روابط با آمریکا نبودند . آمریکا بخشی از محدودیتهای تجاری علیه چین را لغو و چین نیزدر مقابل دو قایقران آمریکایی را که به دلیل تجاوز به سواحل آن کشور بازداشت شده بودند را آزاد کرد .
در کنار این تحولات شوروی حضور خود در مرزهای چین را با 42 لشکر و یک ملیون سرباز تقویت نمود. مقامات شوروی در ملاقاتهای مختلف سیاسی از احتمال وقوع جنگی تمام عیار علیه چین سخن می گفتند . احتمال حمله به تاسیسات اتمی چین جدی تلقی شده بود بطوریکه مائو دستور داده بود غیر از چوئن لای بعنوان رئیس دولت بقیه مقامات چین حق حضور و تجمع در پایتخت ندارند و باید در سراسر مملکت پخش گردند . آمریکا در مقابل این تحولات در بیانیه کاخ سفید اعلام کرد که آمریکا نسبت به آغاز چنین جنگی بی تفاوت نخواهد ماند.
واقعیتهای محیط سیاسی آن زمان در تئوری های حزب کمونیست چین اینگونه خود را بروز می داد که : " در فرایند بازنگری های بعمل آمده در حزب کمونیست شوروی سوسیالیسم در شوروی راه خود را به سوسیال امپریالیسم کج نموده و این کشور به امپریالیسمی خطرناک تر از آمریکا بدل شده بطوریکه در این دیالکتیک تاریخی سوسیال امپریالیسم شوروی امپریالیسمی بالنده بوده و امپریالیسم آمریکا امپریالیسمی میرنده " .
این تحلیل پایه تئوریک توجیه سیاست ترمیم رابطه جمهوری خلق چین با امپریالیسم آمریکا بود . چین با انتخابی استراتژیک آمریکا را بعنوان شریک و همکار برگزید و شوروی را در محاصره جدی قرار داد و سوسیال امپریالیسم شوروی بیست سال بعد در سال 1990 با فروپاشی و نابودی روبروشد به تاریخ پیوست .
24 سال بعد از فروپاشی شوروی صحنه سیاسی جهان باز هم چین را در موقعیت انتخابی استراتژیک قرار داده است .
همه تحلیلگران از شرق و غرب تحولات اوکراین و انضمام شبه جزیره کریمه به روسیه در مارچ 2014 را نقطه عطف تحولات سیاسی بعد از فروپاشی شوروی و آغازی بر یک نوع مخاصمه جدید بین آمریکا و روسیه و یا دول صاحب سلاح اتمی بعد از پایان جنگ سرد میدانند .
برای چین در مواجهه با این حوادث چهار گزینه می توانست وجود داشته باشد :
- موضع بی طرفی.
- مخالفت با اقدامات روسیه .
- حمایت از روسیه چه ضمنی وچه علنی ودر نهایت نزدیک تر شدن این دو قدرت .
- حمایت از مواضع آمریکا و اروپا و درنهایت نزدیک ترشدن چین و آمریکا .
از آغاز این بحران رفتار چین را می توان زیرکانه در حمایت از روسیه طبقه بندی نمود . قبل از حضور نظامیان روسی در کریمه در چندین نوبت از طرفین درگیری درخواست نمود که با آرامش به حل و فصل تخاصمات بپردازند . تا 14 مارس آقای " شی جین پینگ " ریس جمهور چین دو بار به اوباما و آنگلا مرکل تلفنی تماس گرفته بر پیچیده بودن بحران اکرایین تاکید و خواستار آرامش در تصمیم گیری ها شد.
بعد از رای غایب چین به پیش نویس قطعنامه شورای امنیت در مورد محکوم کردن برگزاری رفراندوم در شبه جزیره کریمه در 16 مارس 2014 آمریکا و اروپا آنرا تعبیر به مخالفت چین نمودند . حتی تحلیلهای پیام گونه و تهدید آمیز به چین القاء می کرد که موقعیت بخشهای سین کیانگ و تبت و حتی تایوان می تواند با الگوی کریمه از چین جداشود و لذا چین باید با برگزاری رفراندوم برای خود مختاری در هرنقطه دنیا مخالفت کند .
بیانات رسمی محتاطانه چین این احساس را بوجود آورد که روسیه از حمایت چین در تقابل خود با غرب برخوردار نیست . اما در همان زمان تحلیل رسمی چین در مورد اوکراین منعکس در خبرگزاری شین هوا می گوید: " بر اساس واقعیات موجود روسیه و اوکراین روابط عمیق فرهنگی ؛ تاریخی و اقتصادی دارند . باید دول غربی خود را از تفکر ات مربوط به جنگ سرد خلاص کرده و سعی نکنند روسیه را از بحران سیاسی که نتوانسته اند برایش راه حلی بیابند حذف کرده و نقش غیرقابل کتمان روسیه در آینده اکرایین را نادیده بگیرند ".
متعاقبا در روز الحاق رسمی کریمه به روسیه پوتین از چین به خاطر درک شرایط و موافقت در ابعاد وسیع با اقدامات روسیه در اکرایین تشکر نمود . این موضع گیری تا کنون چندین بار توسط لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز تکرار شده است .
چین از توافق 4 جانبه ژنو در 18 آوریل 2014 برای حل مخاصمات اکرایین حمایت کرد و آنرا مناسب خواند اما وقتی پوتین به مفاد توافق از روز بعد از توافق توجه نکرد موضع مخالف نگرفت .
چین در ارتباط با اکرایین نیز موضعی دوگانه اتخاذ کرده است . از یک سو با وام 22 ملیارد دلاری صندوق بین المللی پول در 12 آوریل 2014 برای مخارج دوسال آینده دولت به اکراین موافقت نمود و از طرف دیگر علیه این کشور برای 3 ملیارد دلار بدهی به چین به دادگاه انگلستان شکایت می کند .
امضاء قرارداد تامین گاز چین توسط روسیه برای 30 سال به همراه مانور مشترک دریایی دو کشور در هفته آخر اریبهشت به همراه وتوی همزمان قطعنامه شورای امنیت در مورد سوریه توسط چین و روسیه 1 /3/93 را می توان پایانی بر هرگونه ابهام در انتخاب قطعی چین برای همراهی با روسیه در تحولات آتی سیاسی قلمدادنمود . و این نقطه عطف سیاسی احتمالا شاخصی برای تحولات در آینده محسوب می گردد .
چین و روسیه از روابط تجاری 85 ملیارد دلاری بر خوردار می باشند . این حجم از روابط در مقایسه با 563 ملیارد دلار رابطه با آمریکا و یا رابطه 428 ملیارد یورویی با اروپا رقم قابل توجهی بنظر نمی رسد . سئوال این است که منفعت موضع گیری چین در مقابل ریسک پذیرفته شده کجا نهفته است ؟
روسیه برای چین در شرایطی که دیگر امیدی به بازگشت به تفاهم با آمریکا برایش میسر نیست سه خاصیت مهم دارد .
- روسیه می تواند تامین کننده بی ادعای انرژی برای چین باشد . در حالیکه تحریم های غرب بخش انرژی و خصوصا گاز روسیه را هدف گرفته است این فرصتی طلایی اما قابل تامل برای روسیه می باشد که البته با شرایط چین گاز خود را به آن کشور بفروشد.
- روسیه می تواند حامی مناسبی برای چین در مقابل ادعا های ارضی ژاپن در منطقه آسیا پاسیفیک باشد . از این بابت چین روسیه را درحمایت از خود در مقابل متحدین آمریکا خواهد داشت.
- روسیه تحت تحریم مجبور به مماشات با چین است و چین با این تصمیم استراتژیک برای خود دست بازتری در آسیای مرکزی در رقابت با روسیه پیداخواهد کرد .
آیا این انتخاب جدید چین پایدار است ؟ آیا غرب و اروپا در بحران اقتصادی جدیدی فرو خواهند رفت و چین برنده این انتخاب استراتژیک خواهد بود و دنیا در دودهه آینده شاهد فروپاشی امپراطوری دیگری خواهد بود ؟
نظر شما :