نگاهی به رفتارشناسی سیاسی واشنگتن در معادلات جهانی

شناخت صحیح آمریکا نخستین گام است

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ | ۱۵:۴۰ کد : ۱۹۳۲۳۰۳ خاورمیانه یادداشت
نصرت الله تاجیک، دیپلمات سابق و تحلیل گر مسایل سیاست خارجی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که آمریکا و ائتلاف غرب به راحتی در سیاست خارجی خود بدون منعی از قدرت سخت و نرم توامان استفاده کرده که نمونه آن اشغال افغانستان، عراق، لیبی و بهم زدن صحنه خارمیانه و قفقاز و آسیای مرکزی و نیز مداخله در سوریه و مصر است.
شناخت صحیح آمریکا نخستین گام است
دیپلماسی ایرانی: مشکل ایران و آمریکا نه پرونده هسته ائی بلکه همانگونه که بارها نوشته ام پیگیری پروژه امنیتی کردن سیاست خارجی ایران برای مشوه کردن اهداف و چهره ایران و ندای آزادیخواهانه انقلاب اسلامی، تکمیل روند ایران هراسی و منزوی کردن ایران در جامعه جهانی است. و هر روندی که در سیاستهای داخلی و خارجی اتخاذ کنیم که به اجرای پروژه مذکور کمک شود بازی کردن غضنفرانه در زمین آمریکا است. اما مهمترین بخش از تحقیق علمی تشخیص و تعریف صورت مسئله است. در سئوالات روزمره مذهبی نیز علما پاسخ را مرتبط به نحوه طرح سئوال میدانند. ما نیز در سیاست خارجی ابتدا باید خیلی مشخص به اجماعی در زمینه دلایل اصلی مشکلات غرب با ما میرسیدیم. مسئله غرب با ما نه مسئله هسته ائی بلکه بد منظر کردن چهره ما در دنیا است که نه تنها کسی رغبت نکند که از توفیقات ایران پیروی کند بلکه کسی جرأت برقراری روابط با ما را نیز نداشته باشد. اگر این ایده را قبول داشته باشید حالا با این دید، نگاهی داشته باشیم به قضیه عدم اعطای ویزای فرد معرفی شده بعنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در نزد سازمان ملل از سوی آمریکا که اتفاقا" دو طرف مقصر هستند، اما با ماهیتهای متفاوت. هم ایران در مطالعات امکان سنجی اش میتوانست دقیقتر عمل کند و هم آمریکا در مدیریت قضیه بهتر از این، تا این رویکرد جدید دو کشور را اینچنین به دست دشمنان تعامل معقول و تعریف شده ایران و آمریکا ندهند.
 
ولی واقعیت امر اینست که آمریکا را باید در همین ظرف و با همین وضعیت و پتانسیل شناخت و در همین چارچوبه تنظیم رابطه و تعامل کرد. قبلا" نوشته ام که یکی از نظریات مطرح و شاید مهمترین مشخصه های ﻧﻈﺎم کنونی ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ که غرب آنرا رواج داده و دنیال میکند آنست که آمریکا نه تنها بدنبال ﺗﺄﺛﯿﺮ گذاری ﺑﺮ شکل گیری ﻫﻮﯾﺖ و هدایت دوﻟﺖﻫﺎست، بلکه این کشور تلاش میکند با استفاده از روشهای نرم ﺑﺨﺸﯽ از رﻓﺘﺎرﻫﺎ، اﯾﺴﺘﺎرﻫﺎ و اﻫﺪاف ﺳﯿﺎﺳﺖ خارﺟﯽ کشورهای در حال توسعه را نیز تعیین کند که یک تحول بسیار بزرگ در این زمینه محسوب میشود. یعنی بجای آنکه نظام بین الملل حاصل جمع جبری و برآیند برداری دولت- ملتها و عملکرد و خواستشان باشد، این نظام تعریف شده ائی از سوی غرب و آمریکا است که رفتار و ایستار و راهبرد آنها را در قالبهای مشخص تعریف و تبیین می کند.
 
در اینصورت چنانچه کشوری این قاعده بازی را رعایت کند راهبردﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯽ اش ﻣﺘﺄﺛﺮ از ﺟﺎﯾﮕﺎهﺶ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻧﻈﺎم ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ است. ولی اگر به هر دلیلی نتواند هماهنگ با این نظریه عمل نماید لذا بعنوان دولت یاغی به دنیا معرفی و سعی میشود که به هر نوعی باید از گردونه نظام بین الملل اخراج گردد. آمریکا در قبال ایران سعی دارد در قالب نظام بین الملل، رفتار ایران در قبال مسئله هسته ائی و یا سایر مشکلات بین ایران و آمریکا را تغییر دهد و در این راه از روش تقسیم کار بین کشورها در برخورد با ایران استفاده می نماید و هیچ فرصتی را نیز در این زمینه از دست نمیدهد.
 
اگرچه در اصل در معادلات جاری و حاکم بر روابط بین المللی و نظام کنونی بین الملل اولویت با استفاده از قدرت نرم است که حذف عنصر زور در روابط انسانهاست ولی آمریکا و ائتلاف غرب به راحتی در سیاست خارجی خود بدون منعی از قدرت سخت و نرم توامان استفاده کرده که نمونه اشغال افغانستان، عراق، لیبی و بهم زدن صحنه خارمیانه و قفقاز و آسیای مرکزی و نیز مداخله در سوریه و مصر مثال بارز این گونه رفتار است.  با این نگرش این ساختار معیوب نظام بین الملل در کنار خصیصه اصلی هرج و مرج در آن نظام که اجازه سلطه گرائی و زیاده روی به آمریکا میدهد تا به راحتی بتواند با حاکمیت بر جریان گردش کالا و سرمایه و نیز سازمانهای بین المللی به دنبال حاکمیت اهداف، تعاریف و ارزشهای آمریکائی بر سایر کشورها باشد شرایط را پیچیده تر می کند. این روند هم به سهولت به امریکا اجازه میدهد که به منابع کشورهای رام دست اندازی کند و هم کشورهای یاغی را از گردونه خارج نماید.

لذا منطق وجود نظام بین الملل امروزی اقتصاد از طریق ارتباطات و حضور فعال و موثر در گردونه جهانی است و سازمانهای منطقه ائی و بین المللی نیز بر همین اساس تنظیم شده اند که از دیگر ویژه گیهای نظام کنونی بین المللی است. یعنی اقتصاد پویا در پرتو ازدیاد و افزایش ارتباطات است و بر عکس کشور منزوی دارای اقتصاد ی عقب مانده خواهد بود که حتی به خواستهای اولیه مردم خود نیز نمی تواند پاسخ دهد. بدون قضاوت ارزشی و درست و یا غلط دانستن این منطق، این واقعیتی است که بر جهان امروز حاکم است و باید با توجه به این واقعیات راهبردها و سیاستهای خویش را طراحی و بدنبال کسب حداکثری منافع ملی باشیم. در این مسیر راهی جز توجه به قوانین حاکم بر روابط بین الملل، تقویت همبستگی ملی و اقتصاد داخلی، قرار دادن سیاست خارجی در حوزه اجماع ملی و بررسی پدیده های مرتبط با این مقوله با انگیزه امنیت و منافع ملی، تعامل صحیح با دنیا و از همه مهمتر شناخت درست و واقعی آمریکائی که حاضر به خدشه دار شدن سلطه اش بر دنیا نیست و با صبر، حوصله، فشار سیاسی- اقتصادی و یارگیری بدنبال آچمز ماست، در پیش رو نداریم.

انتشار اولیه: دوشنبه 15 اردیبهشت 1393/ باز انتشار: شنبه 20 اردیبهشت 1393

کلید واژه ها: نظام بین الملل


نظر شما :