فرمول جادویی نفوذ ایران در غرب کشف شد
تهران،از انزوا تا همکاری
دیپلماسی ایرانی: دیپلماسی ایرانی و سیاست خارجی یکی از محاسبه های دقیقی است که بین اهداف ایران و فرصت های اش تقسیم شده است. در همین راستا، باوجود تصویری که در سال های اخیر از ایران به نمایش گذاشته شده بود، این کشور توانست راه همکاری با غرب را هموار کند. تا همین چند سال پیش ایران کشوری بود که از نشست های بین المللی کنار گذاشته می شد. نام ایران در صدر فهرست محور شرارت جورج بوش قرار داشت و تحریم های زیادی علیه این کشور اعمال شد. اما چه شد که در مجمع جهانی اقتصاد در داوس، یک صندلی افتخاری از آن حسن روحانی، رئیس جمهور ایران شد. چه شد که نگاه هایی که زمانی به رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه دوحته می شد، به سمت روحانی متمایل شد؟
تثبیت و تقویب حکومت
روحانی که تجربه سه دهه سیاستمداری را دارد تا از آن استفاده کند، در داووس خود را اینگونه معرفی کرد: " هیچ دشمنی و دوستی ابدی در جهان وجود ندارد." پس از انقلاب اسلامی 1979، حکومت جدید ایران روند تثبیت قدرت خود را آغاز کرد و در مقابل شرق و غرب قرار گرفت. در آن زمان آمریکا شیطان بزرگ و جماهیر شوروی، شیطان کوچک لقب گرفت. در واقع بخشی از انگیزه حمله به سفارت آمریکا و گروگانگیری ناشی از ایدئولوژی ضد امپریالیستی بود. سپس نیز جنگ ایران و عراق به مدت هشت سال ادامه پیدا کرد و فضای دشمنی پیرامون ایران به یک امر لازم برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد.
رهبری جهان اسلام
حرکت دوم سیاست خارجی جمهوری اسلامی استفاده از موضوعات مذهبی در سیاست خارجی بود. برای مثال فرمان قتل سلمان رشدی از سوی آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران صادر شد. البته هنوز رشدی زنده است اما یکی از مترجمان کتاب او به زبان ژاپنی ، دیگر زنده نیست، مترجم ایتالیایی این کتاب در خانه اش زخمی شد و ناشر نروژی این کتاب نیز در مقابل خانه اش هدف حمله مسلحانه قرار گرفت.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران همواره هدف رهبری جهان اسلام را دنبال کرد. این استراتژی ایران را در مقابل عربستان سعودی قرار داد. همچنین ایران برای نفوذ در کشورهای خاورمیانه تلاش کرد. ایدئولوژی مذهبی و اسرائیل ستیزی موجب شد که جمهوری اسلامی ایران طرفدارانی در کشورهایی پیدا کند که به طور سنتی مذهب در سیستم آنها نهادینه شده بود.البته در همین زمان ایران روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرد. به این ترتیب شیطان کوچک از ادبیات سیاسی مقامات ایرانی محو شد.
چین رو به پیشرفت و روسیه آسیب دیده از جنگ سرد، از بهبود روابط با ایرانی ضد غرب استقبال کردند. بدون تردید این رویکرد دلایل سیاست تجربی خود را داشت. به خصوص از آنجایی که چین به منابع انرژی نیازمند بود و از سوی دیگر ایران نیز به تکنولوژی چینی نیاز داشت. همچنین ایران برای پیشرفت در زمینه هسته ای، کمک چین و روسیه را لازم داشت. این در حالی است که در سه سال اخیر سیاست خارجی ایران تحت تاثیر تحولات ناشی از آنچه که بهار عربی خوانده می شود قرار گرفت. بقای بشار اسد در راس قدرت سوریه، مدیون حمایت های ایران است. از سوی دیگر این روزها در خاورمیانه خلاء قدرت با نفوذ گروه های تروریستی پر می شود.
گشایش به روی غرب
قدرت گرفتن چنین گروه هایی از جمله نگرانی های جهان غرب به شمار می رود. دشمن جدید غرب ، بار دیگر گروه های تروریستی هستند. برای ایران فرمول جادویی نفوذ در غرب نیز نهایتا به دست آمد.سیاستگذاران و نخبگان در ایران، کشوری که زمانی از سوی غرب به حمایت از تروریسم متهم شده بود، رویکرد تازه ای در پیش گرفتند. آنها دیگر بر ایده های ضد امپریالیستی و ضد غربی شدن تاکید نکردند و در مقابل اعلام کردند مخالف رادیکالیسم، تندروی و تروریسم هستند. این تندروی ها ناشی از فعالیت گروه های عمدتا سنی در منطقه است. در نهایت مانور سیاست تجربی و پراگماتیک ایران و سنت شیعه به خوبی مدیریت شد.
حسن روحانی با لبخندهای مداوم اش در داووس از این سو به آن سو می رفت. او با لحنی آرام سخن می گفت و بارها هشدار داد که ایران علیه گروه های سلفی است و آنها را یک تهدید فوری ارزیابی می کند. البته زمان روشن خواهد کرد که این خط مشی سیاسی تا چه اندازه در جلب توجه غرب موثر خواهد بود.
این واقعیتی است که اکنون ما می دانیم: دیپلماسی ایرانی و سیاست خارجی یکی از محاسبه هایی است که بین اهداف ایران و فرصت های اش تقسیم شده است. اکنون روشن است که نطق های تند احمدی نژاد مخصوص به دورانی بود که خصومت ورزی علیه غرب خریدار داشت. از سوی دیگر روحانی از سیاست های احمدی نژاد فاصله گرفته و همکاری با غرب را هدف عمده خود قرار داده است. می توان گفت که او در فراهم آوردن الزامات این استراتژی موفق عمل کرده است.
ترکیش ویکلی/ تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :